همزمان با هفدهم ربیع الاول، شما می‌توانید خلاصه‌ای از زندگینامه خاتم الانبیاء حضرت محمد (ص) را در اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هفدهم و دوازدهم ربیع الاول در تقویم قمری برای خواهران و برادران شیعه و سُنی از جمله ایام مبارکی است که نور رسالت بر جهان تابید و آخرین پیام آور وحی در دامن مادری پاک «آمنه» دختر «وهب»، با نام «احمد» متولد شد.

نام «احمد» پیش از این در تورات و برخی دیگر از کتب آسمانی آمده بود، ولیکن پس از تولد او را محمد (ص) خطاب کردند. کنیه ایشان «ابوالقاسم» و «ابوابراهیم» است و القابی چون رسول الله، نبی الله، مصطفی، محمود، امین، اُمی، خاتم، مُزمل، مدثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مُبشر، مُنذر، مذکر، یس، طه و ... را دارا هستند.

ولادت حضرت محمد (ص) 

حضرت محمد (ص) منسب هایی مانند آخرین پیامبرالهی، بنیانگذار حکومت اسلامی و نخستین  معصوم دین مبین اسلام را دارند و روز میلادشان را در تاریخ به (روایت شیعه) مصادف با روز جمعه هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادی می دانند و بیشتر علمای اهل سنت این روز را مصادف با دوازدهم این ماه دانسته اند.

ولادت حضرت محمد رسول الله (ص)، همانگونه در روایات مختلف تاریخی و اسلامی نقل شده؛ با فراز و نشیب های بسیاری برای دیگر ادیان به خصوص مردم مکه همراه بود. البته این اتفاقات، نه تنها شامل حال این مردم نشد، بلکه آسمانیان در هنگام تولد این مرد آسمانی در کنار بستر «آمنه» به زمین فرود آمدند.

ولادت حضرت محمد (ص) 

با به دنیا آمدن رسول اکرم (ص)، معجزات الهی که پیش از این پیامبران دیگر ادیان نوید آن را داده بوده اند، یکی پس از دیگری رقم خورد. از فروریختن طاق کاخ کسری در مشرق زمین تا پیدایش نور الهی آسمان و ندای ملائک در جهان.

رسم اعراب پس از تولد فرزندانشان در این بود که پس از تولد، فرزند خود را به همراه دایه به صحرا و بادیه نشین های عرب بسپارند تا با لهجه عربی و صحرا نشینی خو کنند. پس از تولد حضرت محمد (ص) به دلیل آنکه «آمنه» خود نمی توانست به فرزندش شیر دهد، او را به همراه دایه اش حلیمه به قبیله «بنی سعد» سپرد.

ولادت حضرت محمد (ص) 

بر اساس روایات نقل شده در (بحارالانوار، ج. ۱۵، ص. ۲۷۲- مناقب آل ابیطالب و ص. ۲۸۷ - الفضائل) «آمنه» مادر نبی الله (ص) درخصوص زمان زایمان خود اینگونه می گوید:

مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده بودند و در دستان آنان جام‌های آب بود. به شرق و غرب زمین نگاه کردم و پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت بین آسمان و زمین در پشت کعبه بر افراشته بود. پس از آن محمد (ص) به دنیا آمد در حالی که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود.
 
اَبر سفیدی از آسمان پایین آمد و او را در بر گرفت. گوینده‌ای گفت: «محمد (ص) را در شرق و غرب زمین و دریا‌ها گردش دهید تا همگان او را به نام و صورت و عنوان بشناسند.» سپس او را باز گرداندند، و دیدمش که در پارچه‌ای سفیدتر از شیر پیچیده شده بود و زیر او پارچه‌ای بود از ابریشم سبز.
 
ولادت حضرت محمد (ص) 

سه کلید از جنس مروارید تازه با او بود. هاتفی می‌گفت: «کلید‌های یاری (نصرت)، رحمت و نبوت همیشه با اوست.» پس از آن، اَبر دیگری او را فرا گرفت و مدتی بیش از بار اول او را با خود برد. شنیدم که گوینده‌ای می‌گفت: «محمد (ص) را در شرق و غرب بگردانید و او را بر جنیان و آدمیان، پرندگان و درندگان نمایش دهید و به او عطا کنید صفای آدم، نازک‌دلی نوح، دوستی ابراهیم، زبان اسماعیل، کمال یوسف، شادی یعقوب، صدای داود، زهد یحیی و کرم عیسی را.» سپس هاتفی گفت: «همه دنیا در اختیار و قدرت محمد (ص) در آمد.»

سپس سه نفر را دیدم که صورت آنان همانند خورشید می‌درخشید؛ در دست یکی از آنان جامی نقره‌ای با مشک بود و در دست دومی ظرف زمرّدین چهارگوشه‌ای بود که در هر گوشه آن مروارید سفیدی قرار داشت. در این وقت هاتفی گفت: «این دنیاست؛‌ای حبیب خدا، آن را بگیر.» محمد (ص) وسط آن را گرفت.
 
 ولادت حضرت محمد (ص)


گوینده‌ای گفت: «محمد (ص) کعبه را گرفت.» در دست سومی پارچه ابریشمین سفیدی بود که آن را گشود و از آن مهری خارج کرد که چشم بیننده را به خود جلب می‌کرد. پس از آن هفت بار از آب همان جام شست و کتف (ص) را با آن مهر کرد و آب دهان خود را در دهان مبارک کودک نهاد و او را به سخن گفتن واداشت و چیز‌هایی گفت که من نفهمیدم، مگر این چند جمله را: «در پناه خدا باشی. من قلب تو را از ایمان و علم و یقین و عقل و شجاعت انباشتم. تو برترین انسان هستی. آن که از تو پیروی کند سعادتمند است و آن که فرمان تو را نبرد بدبخت.»

این فرشته همان رضوان (نگاهبان بهشت) بود. رفت و پس از مدتی بازگشت و به محمد (ص) گفت: «بر تو بشارت باد‌ای سایه سر بلندی دنیا و آخرت.» سپس نوری از سر محمد (ص) تا آسمان درخشید و من کاخ‌های سرزمین شام را دیدم و در اطراف خود انبوهی از مرغان زیبا را که بالهایشان را گشاده بودند.
 
 

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار