به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، در 10 روز گذشته شاهد پر سر و صداترین همهپرسیهای سیاسی در دو قاره بودیم. جدایی اقلیم کردستان عراق از حکومت مرکزی و استقلال ایالت کاتالونیا از پادشاهی اسپانیا. همهپرسیهایی که با تمام اما و اگرها برگزار شد و بنا بر اعلام مسئولان محلی هر دو رأی آورد.
همانطور که در مورد رفراندوم کردستان عراق ابهام وجود دارد، در مورد رفراندوم در کاتالان هیچ ابهامی وجود ندارد و بسیاری از برنامههای پس از رفراندوم جدایی روشن است. کاتالانها هم مثل کردها به لحاظ تاریخی و محدودیتهای فرهنگی و سیاسی با دولت مرکزی دچار مشکل بودهاند، ولی در یکی دو دهه اخیر همچون کردستان از حقوق قابل اعتنایی برخوردار شدهاند و انگیزه عمده رفراندوم جدایی کنونی در واقع بیشتر اقتصادی است، چنان که در کردستان هم این فاکتور نقش پر رنگی دارد.
البته کاتالان نفت ندارد، ولی یکی از اقتصادهای قوی اروپاست و راه آزادی هم به دریا دارد. این ایالت ۱۵ درصد جمعیت اسپانیا را دارد، ولی بیست درصد تولید ناخالص ملی این کشور را صاحب است و متناسب با آن باید به دولت مرکزی مواجب و مالیات بدهد تا صرف مناطق دیگر اسپانیا شود.
همهپرسی کردستان عراق تا کنون که بیش از یک هفته از انجام آن میگذرد با طرحها و مکملها و متممهایی همراه نیست که نشان دهد بعد از جدایی، وضعیت سیاسی این منطقه به چه شکل درخواهد آمد، ساختارهای سیاسی آن و حقوق اپوزیسیون چگونه خواهند بود، اقلیتهای قومی و مذهبی و زبانی چه حقوقی خواهند داشت و ضمانتهای اجرای این حقوق کدامند، مذاکره با دولت مرکزی چه فرم و ماهیتی خواهد داشت و دوران گذار احتمالی به چه شکل خواهد بود.
مناسبات با کشورهای منطقه که اغلب با بدبینی همهپرسی را همراهی میکنند چه سمت و سویی خواهد گرفت و دیپلماسی فعال در این زمینه کدام مولفهها را خواهد داشت. اختلافات درونی کردها که از جمله بر سر همین همهپرسی هم نمود پیدا کرده در ادامه چگونه مدیریت خواهد شد؟ اقتصاد وابسته به نفت اقلیم چگونه متنوع خواهد شد؟
ارتباط کاتالان اسپانیا کمتر از کردستان عراق با دولت مرکزی سست شده، ولی این ایالت هم در دو سه دهه اخیر از حقوق وسیعی در خودمختاری خود برخوردار بوده و عملا مادرید در بسیاری از مسائل آن دخالتی نداشته است. با این همه، مدافعان و طراحان همهپرسی هم همه روندهای آن را به صورت پارلمانی و نه در توافق میان چند حزب پیش بردهاند و پیشاپیش هم برای بسیاری از سوالات دوران بعد از رفراندوم طرح و برنامه ارائه کردهاند، آن هم در حالی که انجام رفراندوم در این ایالت با مخالفت سرسختانه مادرید روبرو بود.
کاتالونیا ثروتمند است – در واقع ثروتمندتر از برخی از کشورهای عضو اتحادیه ی اروپا در حالی که حکومت اقلیم کردستان فقیر و تقریباً به طور کامل وابسته به درآمد نفت است که باید آن را با عراق تقسیم کند. کاتالونیا در ساحل واقع شده است در حالی که حکومت اقلیم کردستان محاط در خشکی است که با بستهشدن مرزهایش با ایران، ترکیه و حکومت مرکزی عراق به یک زندان تبدیل میشود.
کاتالونیا بیش از 10 سال است ارتش مستقل دارد، حدود 150هزارنیروی نظامی و انتظامی و اطلاعاتی که در نیروی زمینی به تمامی سلاح های سبک و سنگین روز دنیا مجهز است. البته این تجهیزات قبل از استقلال طلبی کاتالانها، توسط بودجه دولت اسپانیا خریداری شده است و حقوق پرسنل آن توسط دولت مرکزی تامین میشده است. کاتالونیا تنها نیروی هوایی ندارد که البته خلبان جنگنده آموزش دیده در آمریکا دارد؛ حتی امروز نیز بالاترین فرمانده نظامی ارتش اسپانیا، از کاتالانها انتخاب میشود. این در حالی است که دولت اقلیم کردستان هیچ گونه نیروی نظامی یا انتظامی در منطقه خود ندارد.
کاتالونیا علیرغم سهم ۱۸ درصدی از جمعیت اسپانیا، در حالی که حدود ۱۸ درصد بودجه اسپانیا را میگرفت و البته صادرات و واردات مستقل از دولت اسپانیا داشت، از لزوم افزایش بودجه به ۲۵ درصد از بودجه اسپانیا را صحبت می کرد. این در حالی است که این منطقه هرگونه نظارت دولتی مرکزی را رد کرده و آمار چندهزار حقوق بگیر مجازی را دروغ می دانست.
کاتالانها حتی پیشنویس قانونی را معرفی کردند که ناظر بر روندهای دوران گذار است در حالی که مسئولان اقلیم کردستان عراق فقط به فکر برگزاری همهپرسی بودند.
بر اساس این پیشنویس همه کاتالانیها پاسپورت اسپانیایی خود را هم حفظ خواهند کرد و لازم نیست که تابعیت اسپانیایی خود را ملغی کنند. هر کسی که در کاتالان زاده شود کاتالانی خواهد بود، مگر آن که کشور والدینش به لحاظ قانونی مانع این کار شود. سه زبان کاتالانی، اسپانیایی و یک زبان محلی که در منطقهای از کاتالان صحبت میشود زبانهای رسمی خواهند بود و حقوق این منطقه خودمختار نیز در قانون اساسی تثبیت و تضمین خواهد شد. کاتالان خود را در صورت استقلال نیز به همه قوانین اتحادیه اروپا پایبند خواهد دید.
کردها در روز همهپرسی هم خوشحال بودند و هم نگران. خوشحال از برگزاری همه پرسی و جدایی اقلیمشان و نگران از آینده مبهم که پیش روی آنهاست.
نتایج همه پرسی کردستان از چند ماه پیش نهایی شده بود و معلوم بود بیشتر رأی دهندگان رأی آری را به صندوق میاندازند همانطور که بیشتر نظرسنجیها این نتیجه را نشان داده بود، اما چیزی که مبهم است روز بعد از همهپرسی است. شرایط نشان میدهد که مرحله گذار همهپرسی بسیار سخت و عنوان آن را میتوانیم بیثباتی بگذاریم و چه بسا آتش جنگ شعله ور شود، چرا که کردها با واکنشهایی از سوی کشورهای همجوار که همه پرسی را به مثابه اعلام جنگ دانستهاند مواجه خواهند بود.
در جدایی کاتالانها طرف سومی آتش بیار معرکه نیست و دعوا دو طرفه است، اما در مسئله کردستان بوی اسرائیل به مشام میرسد.
موقعیت استراتژیک اقلیم کردستان به دلیل همسایگی با ایران، سوریه و ترکیه این امکان را در اختیار موساد قرار داده تا با حضور و ایجاد پایگاه های اطلاعاتی و امنیتی در شمال عراق، بر فعالیت های این کشورها کنترل و نظارت اطلاعاتی داشته باشد. بسیاری از نخبگان نظامی رژیم صهیونیستی در پوشش بازرگان و کارمندان شرکت های خصوصی این رژیم در شمال عراق حضور فعال دارند.
بارزانی موعد این همه پرسی را در زمانی اشتباه انتخاب و همسایگان عرب، ایرانی و ترکیهای را علیه خود و مردمش متحد کرد. افزون بر این کردستان ویژگیهای یک کشور را ندارد. مرزهایش نامشخص، وامهایش زیاد و خزانهاش تقریبا خالی است. حقوق کارمندانش از چند ماه پیش داده نشده و دموکراسیاش ناقص است. رئیس این اقلیم از دو سال پیش اختیارات حکومتداری را از دست داده است و تردیدهایی درباره برگزاری انتخابات ریاست اقلیم در ماه نوامبر وجود دارد. بارزانی پارلمان را به محض سوال پرسیدن درباره سرنوشت درآمدهای نفتی و درخواست برخی نمایندگان برای مشخص کردن اختیارات کلی پارلمان، تعطیل کرد و علاوه بر این فساد گسترش یافته و دودستگیهای شدیدی میان سلیمانیه که حزب اتحادیه میهنی کردستان به ریاست جلال طالبانی بر آن سیطره دارد و اربیل مرکز حکومت خاندان بارزانی وجود دارد. این در حالی است که کاتالانها درگیری داخلی ندارند.
حق تعیین سرنوشت یک حق مشروع برای تمامی مردم است اما به شرط فراهم بودن امکانات و ضمانتهای مطلوب و زمان مناسب. شواهد نشان میدهد بارزانی قبل از اتخاذ این اقدام سرنوشت ساز به شکل دقیق به عواقب آن فکر نکرده است.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/
چون بارزانی فقط مجری دستورات اونوریاست.
اونوریا هم چون داستاناشون داشت تموم میشد(امثال داعش) دستور دادن بهش
آمریکا میخواد کردستانو مثل کره جنوبی صنعتی و ثروتمند کنه تا مقابل دشمناش جا پا داشته باشه.