به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،شهید محمدحسن خلیلی معروف به «رسول»، هنوز بیست و هفت سالش تمام نشده بود که در روز ۲۷ آبان سال ۹۲ خبر شهادتش را از جبهه سوریه آوردند. وی متولد ۱۳٦۵ بود. چند روز پس از عاشورا، خانواده شهید رسول خلیلی خبر شهادت پسرشان را که به صورت داوطلبانه به عنوان مدافع حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفته بود را شنیدند. خبری که پدر و مادر پس از شنیدن آن نماز شکر میخوانند و تا به امروز خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ سپاس میگویند، شهید خلیلی درست چند روز قبل از تولدش در نزدیکی حرم حضرت رقیه (س) به شهادت میرسد و فرصتی برای باز کردن کادوهای تولدش را که هم اکنون هم در گوشه ای از اتاقش قرار دارد، پیدا نمیکند، اما در عوض جشن 27 سالگی خود را در محضر دردانه امام حسین(ع) و خاندان اهل بیت(ع) برگزار کرد. در ادامه گفتگویی با رمضانعلی خلیلی، پدر شهید که خود از جانبازان دوران دفاع مقدس و راویان اردوهای راهیان نور است داشته ایم که مشروح آن به حضورتان تقدیم می شود
در ابتدا درخصوص ویژگی ها و معیارهای شخصیتی و رفتاری شهید بفرمایید.
شهید خلیلی در سن 26 سالگی به شهادت رسید ، وی علاوه بر خدمت در سپاه پاسداران، دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته ادبیات بود و 4 مرتبه به سوریه اعزام شد و هر بار حدود دو ماه در منطقه عملیاتی بود و در 27 آبان ماه سال 92 به شهادت رسید؛ وقتی خبر شهادتش را زمانی که شنیدم سجده شکر و نماز شکر به جای آوردم.
شهید پیش از شهادت در خصوص محلی که باید مدفون شود، صحبت کرده بود که فیلم و متن مکتوب آن موجود است که با یکی از دوستانش صحبت می کند و زمانی که او می پرسد اگر شهید شدی کجا تو را دفن کنیم و شهید پاسخ می دهد: مرا به گلزار شهدای بهشت زهرا، ببرید آنجایی که «مشتی» تر است، من را قطعه منافقان نبرید و نامردی نکنید و همان جا که گفتم دفن کنید.
شهید بسیار اخلاص عمل داشت و بعد از شهادت دو وصیتنامه از وی مانده است که یکی عمومی است و منتشر شده و یکی هم خصوصی بود که در آن آورده است: به افراد مستحق کمک می کرده و ما بعد از شهادت وی این موارد را فهمیدیم و حتی شهید یک وام 10 میلیون تومانی که من داشتم را گرفت و با آن برای خود وسیله نقلیه تهیه کرد و زمانی که به سوریه می رفت به مادر خود وصیت کرد که این سند ماشین به نام شما زدم و این سوییچ آن، من به سوریه می روم و اگر شهید شدم، بعد از من با توجه به گرفتاری های شغلی پدر، به همراه روح الله(برادر شهید) با این ماشین بر سر مزار من بیایید.
شهید، هدف خود از حضور در سوریه و مبارزه با تکفیری ها را چگونه تشریح می کرد؟
ایشان هدف خود از اعزام به سوریه را ادای تکلیف و انجام وظیفه می دانست و حتی زمانی که یکی از دوستانش اعلام کرده بود که مسئول تشکیلات در حال تغییر است: شهید می گوید: «تغییر کند، به حال ما تفاوتی ندارد، ما مامور به انجام وظیفه هستیم و هرکس می خواهد باشد» و به دلیل علاقه ای که به امور عملیاتی داشت در بخش های اداری اصلا حضور نمی یافت بلکه در بخش های عملیاتی و رزمی حضور داشت و به جهت اینکه من هم در بخش تخریب خدمت می کردم، شهید نیز در بخش تخریب وارد شد و حتی تا این مقدار اخلاص داشت که ما به عنوان خانواده اش، اطلاع نداشتیم که در بخش تخریب مسئولیت دارد.
من در تشییع جنازه شهید صحبت کردم و همان شب حاج قاسم سلیمانی به همراه برخی دوستان و مسئولین به منزل ما آمدند و از ما سوال کردند که اطلاع داشتید: مسئول تخریب ما بود، گفتم خیر و ایشان توضیح دادند و هم اکنون سه روز است که شهید شده ما نگران هستیم و فردی را نداریم، جایگزین کنیم و گفتند که از صحبت های بنده در مراسم تشییع روحیه گرفته اند.
ماجرای سنگ مزار مرمر سبز رنگ شهید خلیلی چیست؟
شهید خیلی اصرار داشت به سوریه رود، خیلی تلاش کرد تا اعزام شود و به عنوان اولین مدافع حرم در منطقه شهرک شهید محلاتی تهران راهی سوریه شد و به شهادت رسید البته شهادت وی را نتوانستیم خیلی رسانه ای کنیم زیرا هنوز اعزام ها گسترش پیدا نکرده بود و بعد از شهادت نیز سنگ مزار شهید از حرم امام حسین(ع) آمد.
شهادت وی همزمان شد با ضریح گذاری جدید برای حرم امام حسین(ع) و زمانی که این ضریح نصب شد، سنگ کاری داخل حرم امام حسین(ع) تغییر کرد و آن سنگ های مرمر سبز به سنگ های مرمر سفید رنگ تغییر کرد که از آن سنگ حرم، سنگ مزار شهید نیز به صورت شش ضلعی مشابه حرم امام حسین(ع) برش خورد و با آب طلا نیز نوشته شد و همزمان با آغاز سال نو، رونمایی شد. در آن مراسم خبرنگاری از من پرسید: سال 92 برای شما چگونه بود؟ گفتم بهترین سال بود، گفت چطور؟ شما جوان از دست دادید؟ گفتم: خیر من تازه جوانم را بدست آوردم اگر جوانم در این اوضاع سخت، به راه های دیگری می رفت، از دست داده بودم اما امروز برای ماست و ان شاء الله در آخرت دست ما را خواهد گرفت.
شهید در میان جوانان عرب، زبانزد بود و بعد از شهادت تعدادی از جوانان سوری به ایران آمدند و به سر مزار شهید رفتند و به ما هم اعلام کردند که تعدادی از شاگردان شهید خلیلی به ایران آمده اند، من زمانی که حضور پیدا کردم دیدم تماما عربی صحبت می کنند، سوال کردم شهید چگونه به این افراد آموزش می داد، فیلمی را برای ما نمایش دادند و من دیدم شهید کاملا به زبان عربی تسلط داشت و ما خبر نداشتیم.
طبق آیات قرآن «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ؛ هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازید!» یعنی همان آرمی که روی لباس سپاهیان است، شهید خلیلی در تمام زمینه ها کاراته، رزمی، چتربازی، آبی و خاکی، حفاظت از شخصیت و اماکن و ... فعالیت کرد و زمانی که دید به زبان عربی هم باید تسلط داشته باشد، وارد شد و کاملا به این زبان مسلط شد.
به نظر شما شهید خلیلی را چه عشقی راهی سوریه کرد؟
کتابخانه شهید خلیلی، مملو از کتاب هایی پیرامون عاشورا و دفاع مقدس است که نشان می دهد، شهید تاسی کرد به سیدالشهدا(ع) و همانند امام خود از وطن هجرت کرد و به دفاع از حریم اسلام و ولایت حرکت کرد زیرا ما مرزی برای دفاع از حریم اسلام و ولایت نداریم و هر جا خطری باشد، وارد می شویم.
اتاق شهید امروز به یک موزه تبدیل شده است و آلبوم عکس شهید، مملو از تصاویر شهدای دفاع مقدس و لبنان است و شهید از 5 سالگی مراحل را طی کرده بود و آماده شهادت بود و اگر شهید نمی شد ما تعجب می کردیم.
شهید کلاس اول راهنمایی بود که برای اولین بار به اردوهای راهیان نور رفتیم و تمام مناطق را برایش تشریح کردم و در منطقه فکه که یک محل تخریب داشتیم، میدان مین، میدان رزم و حسینیه آن محل را به شهید نشان دادم و بعد قبرهایی را به وی نشان دادم و گفتم این ها برای شهداست و شب ها در این قبرها به راز و نیاز می پرداختند، همزمان با صحبت های ما اذان ظهر شد، نماز را خواندیم، بعد از نماز دیدیم، شهید نیست، گشتیم و دیدیم، وارد یکی از قبرها شده است و درحالت سجده در حال اشک ریختن است که این صحنه برای همه به مثابه روضه بود و اشک ریختند و از این صحنه من عکسی تهیه کردم که هم اکنون در اتاق شهید نصب شده است.
در حدود 18 سالگی در مدرسه اتفاقی رخ می دهد و استادش علیه رهبری و نظام صحبت می کند که شهید قیام می کند، استاد می گوید خلیلی باید اینجا تکلیف من و شما مشخص شود یا جای من است و یا جای شما! او می گوید به دلیل اینکه شما استاد و مربی من هستید و احترام شما واجب است، من از این مدرسه می روم.
شهید مراحل مختلف را طی کرد و زیرساخت های شخصیتی خود را با تقوا بنا گذاشت و با تاسی به شهدا، آنان را الگو می گرفت، شب های جمعه به زیارت شهدا در بهشت زهرا(س) می رفت و به زیارت می پرداخت و حتی برخی از سنگ قبرها را بازنویسی می کرد و بعد از آن در مراسم عزاداری حرم عبدالعظیم حسنی(ع) شرکت می کرد.
شهدای مدافع حرم را سربازان امام زمان(عج) می دانند، شهید خلیلی انس شان با حضرت حجت(عج) چگونه بود؟
شهید خلیلی ارادت ویژه ای به چهارده معصوم بویژه حضرت زهرا(س)، امام رضا(ع) و امام زمان(عج) داشت بطوری که در ایام زیارتی امام رضا(ع)، در هر جایی که بود، خود را به مشهد می رساند در حد یک شبانه روز به زیارت می پرداخت. حاج مجید بنی فاطمه نقل می کنند که شهید در هیئت ریحانه الحسین(ع) توسل و ارادت خاصی به امام زمان(عج) داشت و در این هیئت با دوستان خود پیرامون این موضوع به گفت وگو می پرداختند و در مسجد جمکران نیز در درس استاد تهرانی حضور پیدا می کرد و در فرصت هایی که پیش می آمد در هیئت حضور پیدا می کرد.
برادرش نقل می کند که یک بار من خواب بودم، من را بیدار کرد و گفت به هیئت برویم، حضور پیدا کردیم اما یکباره در مابین سخنان سخنران، گفت برویم، پرسیدم چرا؟ گفت برویم توضیح می دهم، در مسیر گفت این سخنران خط فکری سیاسی اش ضدولایت فقیه است.
شهید ارادت ویژه ای به حضرت زهرا(س) داشت و در مراسم عزاداری حضرت(س) اینقدر صورت خود را با سیلی می زد که تا وقتی به خانه هم برمی گشت صورت وی سرخ بود.
شهید خلیلی منتظر واقعی امام زمان(عج) بود به گونه ای که برای دفاع از مظلوم که مسلک حضرت حجت(عج) است، پای در میدان مبارزه و جهاد گذاشت، به عنوان پدر با همراهی مادرش، چگونه وی را تربیت کردید که به این جایگاه رسید؟
باید زیربنای تربیتی نسل جوان را تقوا، تدین و عبرت گرفتن از عاشورا و شهدای دفاع مقدس قرار دهیم چراکه در این صورت می توانند منتظران ظهور باشند چنان که مقام معظم رهبری بارها به عبرت گیری از عاشورا و دفاع مقدس به جوانان توصیه و جوانان را به حضور در هیئت ها تشویق کرده اند.
.
اینکه جوان بگوید من مطیع فرمان رهبری هستم، تنها به حرف نیست بلکه باید تمام منویات رهبری را اجرایی کنند، ما برای آنکه بتوانیم یار امام زمان (عج) شویم باید ذهن و روح خود را از انحراف پاکسازی کنیم و از شهدا الگو بگیریم و در این مسیر نیز فرمان بر مقام معظم رهبری باشیم.
شهدا برای ما چراغ هدایت هستند و راه را نشان می دهند و امروز بیش از 1700 گروه خواهران در تلگرام برای شهید خلیلی در حال فعالیت و تولید محتوا هستند، دلیل حضور این افراد چیست؟ برخی از این خواهران تا پیش از این از حجاب و دفاع از حرم اطلاعی نداشتند اما هرک دام یک مشکلی داشتند، به این میدان آمدند، توسل کردند و مشکل آنها حل شد.
مادر شهید اخیرا تعریف می کرد که شهید به خواب اش آمده و گفته است: برای زمینه سازی ظهور امام زمان(عج)، تنها شعاردادن کافی نیست باید حرکت کرد و در عمل ارادت خود را نشان دهید. شهید خلیلی در حدود 8 مرتبه به خواب افرادی که اعتقادات کمتری داشته اند، رفته و آن ها را متحول کرده است به گونه ای که امروز این افراد مرید مدافعان حرم شده اند.
معتقدم راه شهدا روشن ترین مسیری است که خداوند برای نزدیکی و انس بیشتر ما با ائمه اطهار و امام زمان(عج) قرار داده است. در زمان دفاع مقدس ما به دنبال جوانان بودیم تا در جبهه ها حضور پیدا کنند اما امروز بیش از 50 نفر از جوانان به من فشار می آورند تا راهی برایشان ایجاد شود و در جبهه نبرد سوریه حضور پیدا کنند و این نشان دهنده چراغ هدایت بودن شهداست.
منبع:خبرگزاری شبستان
انتهای پیام/
یعنی نمی شود که مرا هم صدا کنید ?
باعث افتخار منه این شهید بزرگ
امروز 20آذر ماه و تولد شهید والامقام رسول خلیلی می باشد
با ذکر یک صلوات و فاتحه شهدا را یاد کنیم
خوشا به سعادت چنین والدینی که خداوند فرزندان صالحی بهشون عطا کرده بنده حقیر از خداوند متعال میخواهم که شهدا شفیع امت اسلامی باشند انشاالله روز محشر دست همه مارا بگیرند که از قافله شهدا جا مانده ایم
روحشان شاد و یادشان گرامی