بازپرس دادسرای جنایی تهران: برخلاف تصور عمومی اینگونه مرگ و میرهای مرموز، طی چند سال گذشته کمتر شده است محقق و آسیب شناس اجتماعی: در بعضی از این پرونده ها با انگیزه هایی روبه‌رو می شویم که علت، احساس پوچی است

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛  مدتی است وقتی صفحات حوادث روزنامه‌ها را می‌بینیم، با اخبار تلخ مرگ دخترانی روبه‌رو می‌شویم که در ماجراهای مختلف و در سقوط از بالای ساختمان به زندگی خود پایان داده‌اند. این پرونده‌ها درحالی به بازپرس‌های کشیک قتل مخابره می‌شود که رنگ و بویی از خودکشی در آنها کمتر دیده می‌شود و به‌عنوان مرگ‌های مرموز تحت تحقیقات فنی و پلیسی قرار گرفته‌اند. دختران نوجوانی که معمولا میهمانی‌های شبانه‌شان به سقوطی عجیب و مرموز ختم شده است. ساعت ٣٠: ٠٨ سه‌شنبه ٦ تیرماه امسال بود که ٢ پسر جوان و یک دختر که در طبقه سوم ساختمانی پس از بزم شبانه به خواب رفته بودند، با صدای کوبیدن در خانه بیدار شدند. این ٣ جوان پس از بیدارشدن زمانی که در خانه را باز کردند، یکی از مردان همسایه را دیدند که درباره جسد دختر جوانی که در پارکینگ ساختمان پیدا شده، سوال کرد. افشین با شنیدن این خبر شوکه شد و با دیدن جسد متوجه شد دختری که شب گذشته در میهمانی آنها بوده، از ساختمان همان خانه سقوط کرده و به کام مرگ فرو رفته است. خیلی زود ٢ پسرخاله و یک دختر جوان که در آن خانه حضور داشتند، بازداشت شدند.
افشین در ماجرای مرگ مرموز مهسا به ماموران گفت: «چندی قبل از طریق پسرخاله‌ام و دوستش فرانک با مهسا آشنا شدم، شب حادثه من و میثم در خانه تنها بودیم که فرانک زنگ زد و ادعا کرد که در پارک هستند و ما که تنها بودیم، پیشنهاد دادیم آنها به خانه‌مان بیایند. فرانک و مهسا به خانه آمدند و برای خوشگذرانی بزم مستانه را به راه انداختیم که نیمه‌های شب درحالی ‌که همگی مشروبات الکلی خورده بودیم، متوجه شدم مهسا در تماس تلفنی مادرش با هم دچار اختلاف شده‌اند که سپس من به اتاق رفتم و خوابیدم و مهسا نیز درحالی‌که با مادرش جر و بحث می‌کرد، در سالن پذیرایی روی کاناپه خوابید. صبح وقتی بیدار شدیم، متوجه ناپدیدشدن مهسا شدیم که با سر و صدای همسایه‌ها فهمیدیم دختر جوان به زندگی خودش پایان داده و احتمال می‌دهم که مهسا به خاطر اختلافی که با خانواده‌اش داشت، دست به خودکشی زده است.»
دومین پرونده مرموز
نیمه‌های شب ٤ خردادماه امسال باز هم ماجرای مرگ مرموز دیگری در برابر ماموران پلیس پایتخت قرار گرفت که در آن دختر ١٦ساله‌ای با سقوط از طبقه ٥ ساختمان به کام مرگ فرو رفته بود. هیچ‌یک از اهالی ساختمان اطلاعاتی از دختر نوجوان نداشتند تا این‌که فردای آن روز ماموران کلانتری کرج در برابر خانواده‌ای قرار گرفتند که از ناپدیدشدن دختر ١٦ساله‌شان به نام مهناز خبر دادند. بررسی‌های پلیسی نشان از آن داشت که دختر گمشده همان قربانی سقوط مرموز ساختمان ٥ طبقه است که در این مرحله تجسس‌های فنی آغاز شد. ماموران با تحقیقات اطلاعاتی پی بردند که دختر نوجوان آخرین‌بار با آمدن به تهران با پسر جوانی به نام حسین قرار ملاقات داشته و همین کافی بود تا دستور بازداشت این جوان ١٨ساله صادر شود.
متهم این پرونده در اظهاراتش ادعا کرد: «چندی قبل در یکی از شبکه‌های تلگرامی با مهناز آشنا شدم و پس از مدت‌ها دوستی مجازی قرار شد تا روز قبل از حادثه به دیدن مهناز بروم. ساعت ٣ ظهر بود که مهناز را در کرج سوار بر خودرویم کردم و به تهران آمدیم و تا شب با هم بودیم و زمانی که قصد داشت با مترو به کرج برود، متوجه تعطیلی مترو کرج شدیم و مهناز به ناچار با خاله‌اش در متروی ارم سبز قرار گذاشت و پس از این‌که او را به خاله‌اش رساندم، دیگر اطلاعی از او نداشتم تا این‌که فردای آن روز در جریان مرگ مهناز قرار گرفتم. شناخت زیادی از مهناز نداشتم ولی شنیده بودم پدر و مادرش از هم جدا شدند و روی دستانش آثار خودزنی زیادی دیدم و فکر می‌کنم او به خاطر فشارهای روانی که داشت، دست به این مرگ خودخواسته زده است.»
تأثیر شبکه‌های اجتماعی در بروز پرونده‌های مرموز
بازپرس سجاد منافی‌آذر از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران درخصوص این پرونده‌های مرموز به «شهروند» گفت: «برخلاف تصور عمومی اینگونه مرگ‌ومیرهای مرموز، طی چند‌ سال گذشته کمتر شده است. قبل از پیشرفت تکنولوژی و وجود اینترنت در جامعه شاهد پرونده‌های زیادی درخصوص مرگ‌های خودخواسته و مرموز بودیم اما با آمدن اینترنت و شبکه‌های مجازی شاهد کاهش چنین پرونده‌هایی هستیم. در گذشته افراد در صورت تنهایی و نبود دوست و ماندن در خانه به دنبال راه‌حلی برای ثابت‌کردن خود به دیگران بودند و تن به هرکار مجرمانه‌ای می‌دارند اما شبکه‌های مجازی باعث شده تا جوانان در صورت تنهایی خود را در شبکه‌های مجازی سرگرم کنند و همین امر مانع بروز حوادث تلخی از قبیل خودکشی شده است. این امر درست است که گاهی اوقات شاهد پرونده‌های خیانت و کلاهبرداری از طریق شبکه‌های مجازی هستیم اما با رعایت علایم هشداری و رفتار عاقلانه می‌توانیم خودمان در کاهش اینگونه پرونده‌ها نقش بسزایی داشته باشیم اما در بحث بی‌مهری و تنهایی شبکه‌های مجازی باعث شده تا افراد حتی به صورت مجازی نسبت به هم با حرف‌زدن در این فضا خود را آرام کنند.»
واقعیت چیست؟
دو پرونده مرموز جنایی در کمتر از یک‌ماه رخ داد و این درحالی است که در گذشته نیز پرونده‌های مشابه دیگری شاهد آنها بودیم و جالب این‌که فرضیه‌های یکسانی از سوی پلیس در تحقیقات فنی در برابر این پرونده‌ها قرار داشت. مشروبات الکلی، اختلافات خانوادگی، دوستی‌های خیابانی، بی‌مهری، طلاق، موادمخدر و... دلایلی بودند که در این پرونده‌ها بی‌تأثیر نبوده و هر یک می‌تواند نقش برجسته و اصلی در رویداد این اتفاقات داشته باشد.
دکتر جعفر بای محقق و آسیب‌شناس اجتماعی درباره علت بروز چنین پرونده‌های جنایی به «شهروند» گفت: «متاسفانه آزادی بی‌حد و مرز درخصوص توزیع شبکه مافیای انواع مشروبات الکلی و سهولت دسترسی به مشروبات الکلی وضعیتی را فراهم ساخته که جوانان در کوتاه‌ترین زمان و با کمترین زحمتی به این نوع مشروبات الکلی دسترسی داشته باشند. در گذشته مصرف قلیان یک نوع هنجارشکنی بود و استعمال قلیان یک خط قرمز برای خانواده و فرزندان بود اما با گذشت زمان و رفته‌رفته کشیدن قلیان در خانواده‌ها حتی در محل‌های عمومی به یک فرهنگ تبدیل شده است، به صورتی که کشیدن قلیان یکی از دلایل دور هم جمع‌شدن خانواده‌ها شده و نبود آن در بعضی از خانواده نوعی نکته منفی تلقی می‌شود. مشروبات الکلی نیز به همین شکل با وجود این‌که در دین اسلام حرام اعلام شده و خریدوفروش و استفاده آن نوعی جرم محسوب می‌شود اما دسترسی راحت به انواع مشروبات الکلی و خوردن آن برای بعضی از خانواده‌ها به‌عنوان فرهنگ شناخته شده است و با وجود این‌که اطلاع‌رسانی‌های زیادی درخصوص عوارض نوشیدنی الکلی به مردم ارایه شده اما شاهد آن هستیم که جوانان و نوجوانان در کنار خانواده‌هایشان به خوردن آن می‌پردازند. در کشورهای اروپایی با وجود این‌که درخصوص صرف مشروبات الکلی آزادی وجود دارد اما استفاده و فروش مشروبات الکلی به افراد زیر ١٨‌سال جرم محسوب شده و محکومیت‌های سنگینی برای آن قایل هستند.»
فقدان نظارت به رفتار فرزندان
وی در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: «خانواده یا با نگاه مستقیم سعی برنظارت کنترل رفتارهای فرزندانشان دارند که این امر باعث رنجش، دوری و بی‌اعتمادی به خانواده‌ها می‌شود یا برعکس برای تجربه‌کردن فرزندانش و فهمیدن تجربه خوب و بد زندگی به آنها آزادی می‌دهند که شاهد آثار منفی اینگونه نظارت‌ها هستیم. خانواده‌هایی وجود دارند که در اصطلاح به آنها «خرده‌فرهنگ معارض» گفته می‌شود که این افراد نه به اخبار رسانه‌ها و هشدارها توجهی دارند و نه فرهنگ و آداب و رسوم جامعه را قبول دارند و تنها نقطه اشتراک این افراد از نظر جغرافیایی است. این خانواده‌ها با طرز فکرهایی که دارند، خود را نسبت به دیگران بالاتر می‌دانند و با دادن آزادی‌های زیاد به فرزندانشان ابراز فرهنگی‌بودن می‌کنند. زندگی مجردی، خوردن مشروبات الکلی، مصرف انواع موادمخدر صنعتی و سنتی، خوردن قرص‌های روانگردان و عدم نظارت کنترل به رفت‌وآمد فرزندان در این خانواده به راحتی دیده می‌شود و زمانی که در برابر حوادث مختلف قرار می‌گیرند، عامل آن را دیگران می‌دانند.»
احساس پوچی در فرزندان
این آسیب‌شناس، ابعاد دیگری از اینگونه پرونده‌ها را بررسی می‌کند و می‌گوید: «دربعضی از این پرونده‌ها با انگیزه‌هایی روبه‌رو می‌شویم که علت احساس پوچی است؛ بی‌ارزشی، تباهی، نداشتن هدف و آرمان و رسیدن به یک خلأ بی‌معنا باعث می‌شود که افراد به جایگاهی برسند که احساس ناامیدی و یأس در زندگی‌شان می‌کنند و اینگونه افراد در انتظار یک جرقه هستند که دست به اتفاقات غیرمتعارف از این قبیل پرونده‌ها بزنند. تحقیقات نشان داده خانواده‌های پرتنش بهترین و بیشترین زمینه پرورش مجرمان اجتماعی را در دل خود دارند که این نیز یکی دیگر از دلایل بروز این‌گونه پرونده‌های مرموز در خانواده‌هاست. طلاق و جدایی پدر و مادر یکی دیگر از دلایل مهم در بروز اینگونه پرونده‌هاست، خانواده‌هایی که طلاق عاطفی دارند، یعنی بی‌مهری و تنهایی فرزندان که باعث می‌شود، فرزندان برای بزرگنمایی دست به این اتفاقات بزنند و جالب این‌که اینگونه افراد قبل از انجام اقدامات بزرگ و تلخ برای خودنمایی با سیگارکشیدن و خوردن مشروبات الکلی و مصرف مواد سعی دارند با دیگران شریک خوشحالی و مهربانی شوند اما پس از مدتی به پوچی می‌رسند.»

منبع:شهروند

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.