دوستی دختر جوان با مردی در شبکه اجتماعی به یک پرونده پیچیده در دادسرای جنایی تهران ختم شد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،اوایل تیرماه امسال بود که دختر جوانی به نام فریبا با چهره‌ای آشفته و پریشان پای در دادسرای امور جنایی تهران گذاشت و راز سیاه یک دوستی اینترنتی را پیش‌روی بازپرس مرشدلو در شعبه هفتم قرار داد. این دختر ٣٠ساله که هنوز باور نداشت طعمه مرد آزارگر قرار گرفته، به بازپرس جنایی گفت: «مدتی بود که در یک شبکه اجتماعی سرگرم بودم و در آن گروه با افراد زیادی به صورت مجازی آشنا شده بودم تا این‌که یک مرد ٤٥ساله در گروه شروع به ابراز علاقه نسبت به من کرد. منصور سعی داشت با چرب‌زبانی‌هایش خودش را به من نزدیک کند تا حدی در نقشه‌اش موفق بود اما وقتی در مورد او از یکی از دوستانم پرسیدم، متوجه شدم او همسر و فرزند دارد و به همین خاطر دیگر به حرف‌هایش توجهی نداشتم و حتی وقتی به صورت شخصی پیام می‌داد تا جایی‌که می‌توانستم سکوت می‌کردم و گاهی اوقات جواب کوتاهی می‌دادم. منصور متوجه بی‌تفاوتی من شده بود و کمتر ابراز علاقه می‌کرد تا جایی‌که فکر می‌کردم، دیگر بی‌خیال من شده و کاری به من ندارد. همه چیز خوب پیش می‌رفت و دیگر از منصور خبری نبود تا این‌که یک روز برای خرید طلا به منطقه شهریار رفتم و پس از خرید دو النگوی طلا سوار بر خودرویم به سمت خانه حرکت کردم. پشت چراغ قرمز ایستاده بودم و منتظر بودم تا چراغ سبز شود که ناگهان در خودرو باز شد و مردی که شباهت زیادی با منصور داشت، سوار بر خودرویم شد. ابتدا شروع به جیغ و فریاد کردم و سعی کردم مرد غریبه را از خودرویم بیرون کنم که مرد ناشناس از من خواست آرام باشم و سپس خودش را منصور معرفی کرد. چراغ سبز شد و شروع به حرکت کردم و از منصور خواستم هرحرفی دارد بزند و از خودرویم پیاده شود که در مسیر بزرگراه آزادگان متوجه پنچرشدن لاستیک خودرویم شدم. ابتدا از این‌که منصور همراهم است، خوشحال بودم که به کمک او می‌توانم لاستیک خودرو را تعویض کنم که در کنار بزرگراه منصور لاستیک خودرو را عوض کرد اما زمانی که سوار بر خودرو شدم، ناگهان منصور به سمت من حمله کرد و با تهدید چاقو نیت شومی را که در ذهن داشت، به اجرا رساند. التماسش می‌کردم که دست از سرم بردارد اما بی‌فایده بود و مرا هدف آزار و اذیت قرار داد و سپس با انبردست النگوهایم را قیچی کرد و زمانی که می‌خواست از خودرو پیاده شود، ادعا کرد که از صحنه‌های آزار و اذیتش فیلمبرداری کرده و اگر خواسته‌های بعدی‌اش را قبول نکنم، فیلم سیاه را در شبکه‌های مجازی مخصوصا در شبکه اجتماعی «بی‌تالک» پخش می‌کند.»فریبا در ادامه صحبت‌هایش گفت: «احتمال می‌دهم دوستانم که در «بی‌تالک» فعالیت دارند، ماجرای خرید طلا را به منصور داده‌اند و او با اطلاع از محلی که قصد خرید طلا داشتم، به کمین نشسته و در فرصتی مناسب سوار بر خودرویم شده است.»بدین ترتیب تیمی از ماموران اداره ١٦ پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس مرشدلو از شعبه هفتم دادسرای ناحیه ٢٧ تهران برای دستگیری عامل این نقشه کثیف وارد عمل شدند. ماموران با اقدامات فنی و پلیسی موفق شدند مخفیگاه منصور را در جنوب تهران ردیابی کنند و در عملیاتی غافلگیرانه این مرد را دستگیر کردند.منصور که در برابر اتهام‌های آدم‌ربایی، سرقت و تجاوز قرار گرفته بود، وقتی شنید فریبا شاکی پرونده‌اش است، شوکه شد و در همان ابتدا ادعای عجیبی را پیش‌روی ماموران قرار داد.


من بی‌گناه هستم


منصور ٤٥ساله روز گذشته پیش‌روی بازپرس جنایی قرار گرفت و ادعا کرد که حرف‌های فریبا دروغ است و این داستان‌سرایی برای انتقام‌گیری است.این مرد گفت: «چندی قبل با فریبا آشنا شدم و مدتی با هم دوست بودیم تا این‌که فریبا تصمیم گرفت خودرویش را تغییر دهد و خودروی مدل بالاتری بخرد، به همین خاطر از من خواست تا به او برای خرید خودروی جدید کمک مالی کنم اما من که راننده تاکسی هستم و زن و بچه دارم، قدرت کمک به فریبا را نداشتم. وقتی در برابر خواسته فریبا قرار گرفتم، متوجه شدم که او قصد دارد از دوستی با من سوءاستفاده کند و من نیز که پول زیادی در بساط نداشتم، تصمیم به پایان‌دادن به دوستی‌ام با فریبا گرفتم و می‌دانم این زن به‌ خاطر کینه‌ای که از من دارد، این داستان‌سرایی دروغین را مطرح کرده تا انتقام بگیرد.»بازپرس مرشدلو در این مرحله دستور داد تا متهم برای تحقیقات بیشتر و افشای راز این دو داستان‌سرایی عجیب در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گیرد.

منبع:شهروند

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۳۳ ۰۷ بهمن ۱۳۹۷
مشخصه که دختره دروغ میگه