به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «به نظر من، همهکاره فوتبال ایران دلالها هستند. واقعا امپراتوری دارند و هر چه میخواهند، انجام میدهند. شما فقط یک نگاه ساده به لیگ برتر و نقل و انتقالات مربیان و بازیکنان آن بیندازید تا موضوع را متوجه شوید.» اینها بخش کوچکی از صحبتهای غیررسمی یکی از مدیران لیگ برتری با یکی از خبرنگاران بود که گوشهای از واقعیتهای مربوط به دلالیسم در این ورزش است که گویا هرچه میگذرد، بر دامنه آن افزوده شده و حتی به کانونهای قدرت نیز نفوذ ویژه کرده است. در حقیقت، این پدیده را میتوان شبکهای درهم تنیده از تمام ارکان فوتبال دانست که در حال بلعیدن هستند و کسی نیز اقدامی نمیکند.
دلالیسم، جریانی که همهجا هست
وقتی از دلالها صحبت میکنیم، دقیقا چه افرادی را مخاطب قرار میدهیم؟ واقعیت این است که دلالیسم صرفا مقولهای منحصر به شماری از افراد نیست که در قالب مدیر برنامههای بازیکنان فعال هستند؛ بلکه دامنه آن فراتر از اینها رفته و عملا تمام فوتبال را در برگرفته و شمایلی نموداری به خود گرفته است. واقعیت تاسفبرانگیز این است که این جریان به ارکان تصمیمساز فوتبال مانند فدراسیون نیز رسوخ کرده و تمام این ورزش را درگیر خود کرده است. اکنون، دلالیسم جریانی درهم تنیده متشکل از تصمیمسازان، مدیران، مربیان، بازیکنان و... است که موجب اتلاف منابع در این رشته شده و آن را از درون دچار اضمحلال کرده که همین نیز بر شناخت، مقابله و نابودسازی آن سایه افکنده و عملا اصلاح در این موضوع را متوقف کرده است. در یک مورد، یکی از تصمیمگیران اصلی حوزه بینالملل فوتبال در سالهای متمادی بهعنوان باراندازی برای فعالیتهای غیرقانونی و دلالی بوده و هیچ نظارتی صورت نگرفته است. وقتی اقدامات خلاف قانون وی عیان میشود که البته آن نیز از سوی رسانهها صورت میگیرد، نهتنها برخوردی با وی نمیشود که با حمایت برخی مسئولان فوتبال، به جایگاه دیگری منتقل شده و به کارش ادامه میدهد. در این ماجرا، مبالغ هنگفتی در جریان سالهای اخیر جابهجا شده که عدم برخورد با آن به چه معنایی است؟ آیا میتوان باور داشت که دستگاه فوتبال قصد پاکسازی آن را دارد و در برابر چنین تخلف آشکاری سکوت کرده و به حمیت نیز پرداخته است؟ این ماجرا مصداقی عینی برای نمایش جریان دلالیسم در فوتبال و نفوذ گسترده آن است.
در دیگر سو، مدیر یکی از باشگاههای معروف صنعتی قرار دارد که خود اقدام به دریافت مبالغی از بازیکنان میکند تا آنها را به تیم خود آورد و هیچابایی نیز از این موضوع ندارد. این مجموعه صنعتی که تمکن قابل توجهی نیز دارد، بودجه قابل توجهی را برای فوتبال صرف میکند که تمام اختیاراتش به این مدیر واگذار شده که اقداماتش کاملا مشهود شده. نکته قابل توجه این است که وی یک بار از سمتش برکنار شده؛ اما دوباره به مدیریت بازگشته و با توان بیشتری به رفتارهای سابق میپردازد. این نشان از آن دارد که دلالیسم یک جریان در هم تنیده و وابسته به کانونهای تصمیمگیر است. در حقیقت، این جریان بر کانونهای تصمیمساز صنعتی نیز تاثیر میگذارد.
شاید به جرات بتوان گفت که بخش عمده گردش مالی و جابهجایی مربیان و بازیکنان در فوتبال ایران متاثر از خواست و برنامه دلالهاست. این جریان مالی که باید در لیگ برتر شمایلی حرفهای داشته باشد، عملا یک فرآیند صوری و ناسالم است که این روزها واقعیتی مسلم به شمار میرود. این موضوع نیز البته مختص لیگ برتر نیست، بلکه از ردههای پایه تا بالاترین سطح فوتبال ایران را در برمیگیرد. این واقعیتی است که این روزها بر اهالی این رشته عیان شده و هرکس قصد پیمودن پلههای ترقی را دارد باید زیر چتر این جریان باشد. در واقع، دلالیسم موجب میشود تا عملا منابع مالی به سمتی ناصواب سوق پیدا کرده و در محل اصلی هزینه نشوند. یکی از مربیان معروف لیگ برتری که مشهور به اخلاقگرایی و علممحوری است، خود و تیمش به صورت آشکار از سوی این جریان ناسالم هدایت و حمایت میشوند. وی که مدتهاست نتوانسته نتیجه درخوری کسب کند، همواره در تیمهای صنعتی و پولدار حضور دارد اما به یک شرط مشخص و مبرهن؛ تمام تیم در اختیار آقای دلال است. او لیست جذب بازیکن را بر عهده دلال مورد نظرش میگذارد و اوست که تصمیمگیر اصلی است و آقای مربی صرفا نقش تزئینی دارد. جالب این است که این مربی مدعی فوتبال سالم است. یک مربی مشهور لیگ برتری نیز گوی سبقت را از همه گرفته و مجموعهای از مفاسد را دارد. او دلالی را کنار خودش دارد که سرپل تمامی تخلفات و مفاسد است که هیچ حد و مرزی نیز ندارد. خریدن بازیکنان حریف در روزهای حساس لیگ برتر، برگزاری اردو در مکانهای خاص، سفرهای ناگهانی و یک روزهاش به خارج از کشور، نقش محوری آقای دلال در تصمیم گیریهای مربوط به تیمش و... گوشهای از دریای آلوده این فرد در فوتبال ایران است که متاسفانه نهتنها برخوردی نمیشود که با حمایت برخی از افراد خاص نیز همراه بوده است.
اگرچه در تمامی جهان، فوتبال خود را بهعنوان یک صنعت سودآور و قابل اعتنا تثبیت کرده؛ اما در ایران شاهد اتلاف بیتالمال و دستاندازی این ورزش به جیب مردم هستیم. اگرچه مبلغ دقیقی برای گردش مالی فوتبال ایران عنوان نمیشود؛ اما به نظر میرسد عددی حدود 500 میلیارد تومان از جیب مردم، در این حوزه هزینه میشود. سوال اصلی این است که این پول کجا میرود و هزینهکرد آن به چه شکل است؟ این بودجه در چه زمینهای صرف میشود و چرا فوتبال ما نتوانسته به یک رشد ثابت و هدفمند دست یابد؟ چه عواملی موجب شده تا این صنعت قدرتمند در جهان، در این کشور نتواند به مرز بلوغ و خودگردانی برسد؟ و... دهها پرسش دیگر که میتوان جواب مشابهی به عموم آنها داد. در حقیقت، جریان دلالیسم (نه صرفا یک یا چند فرد دلال و بدسابقه) موفق شده تا تمام ارکان و اجزای فوتبال ایران را دچار ویروس خود کرده و آن را آلوده سازد. امروزه، این جریان تصمیمساز بوده و عملا موجب شده تا این ورزش نتواند به بستر حقیقی خود برگردد و بتواند نقشی سازنده در فرهنگ، اقتصاد، روابط بینالملل و... بازی کند. بیتردید، حرکت به سوی فوتبال پاک موجب میشود تا این سرمایه قابل توجه، در بسترهای صحیحی مانند توسعه و تجهیز زیرساختها از جمله زمینهای چمن، ورزشگاهها، آکادمیها و... هزینه شود و محصولی به نام شفافیت داشته باشد.
تداوم نابسامانی، عدم نظارت و آشفتگی کنونی منجر به بسط قدرت این جریان شده است. اکنون میتوان بدون اغماض عنوان داشت که فوتبال ایران اسیر دلالیسم شده که مانند زالو، توان و رمق آن را تحلیل برده است. فوتبال ایران برای رهایی از چنگال دلالیسم یک راه بیشتر ندارد، ایجاد تفکری انقلابی و تحولخواه که از فضای فعلی، چنین خروجی حاصل نخواهد شد. فوتبال ایران به یک منجی نیاز دارد.
منبع: مشرق
انتهای پیام/