به گزارش حوزه قرآن و عترت باشگاه خبرنگاران، رمضان نهمین ماه هجری قمری است. در این ماه بر مسلمانان واجب شده روزه بگیرند. در سوره بقره آیه ۱۸۵: ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است. (قرآن کتابی است که) هدایتگر مردم همراه با دلائل روشنِ هدایت و وسیله تشخیص حق از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد؛ و آنکس که بیمار یا در سفر باشد، روزهای دیگری را به همان تعداد روزه بگیرد. خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد برای آن است که شماره مقرر روزها را تکمیل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.
شاعران نیز در اشعار خود به موضوع رمضان پرداخته اند و آن را دست مایه خلق اثر قرار داده اند. در کنار اشعاری با موضوضع رمضان، آثاری با موضوع مناجات در ادبیات دیده می شود از جمله این مناجات نامه ها مناجات نظامی در ابتدای کتاب مخزن الاسرارش است. در میان آثار مکتوب نیز می توان به مناجات خواجه عبدالله انصاری اشاره کرد.. در ذیل اشعاری با موضوع رمضان می آوریم:
ژولیده نیشابوری:
آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست
من ژولیده به آوای جلی می گویم
آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست
شعر حافظ:
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
مقام اصلى ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
بهاى باده چون لعل چیست جوهر عقل
بیا که سود کسى برد کاین تجارت کرد
نماز در خم آن ابروان محرابى
کسى کند که به خون جگر طهارت کرد
فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز
نظر به دردکشان از سر حقارت کرد
به روى یار نظر کن ز دیده منت دار
که کار دیده نظر از سر بصارت کرد
حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد
شعر مولانا:
آمد شهر صیام، سنجق سلطان رسید
دست بدار از طعام مایده جان رسید
جان ز قطعیت برست، دست طبیعت ببست
قلب ضلالت شکست لشکر ایمان رسید
لشکر «والعادیات» دست به یغما نهاد
ز آتش «و الموریات» نفس به افغان رسید
البقره راست بود موسی عمران نمود
مرده از و زنده شد چونک به قربان رسید
روزه چون قربان ماست زندگی جان ماست
تن همه قربان کنیم جان چون به مهمان رسید
صبر چو ابریست خوش، حکمت بارد ازو
زانک چنین ماه صبر بود که قرآن رسید
نفس چون محتاج شد روح به معراج شد
چون در زندان شکست جان بر جانان رسید
پرده ظلمت درید، دل به فلک بر پرید
چون ز ملک بود دل باز بدیشان رسید
زود از این چاه تن دست بزن در رسن
بر سر چاه آب گو: یوسف کنعان رسید
عیسی چو از خر برست گشت دعایش قبول
دستبشو کز فلک، مایده و خوان رسید
دست و دهان را بشو، نه بخور و نی بگو
آن سخن و لقمه جو، کان به خموشان رسید
شعر علیرضا قزوه:
به سلام رمضان بر شدهام باز به بامي
ماه نو! ماه نو! از مات درودي و سلامي
ماه نو! ماه نو! امسال به پيمانه چه داري؟
پيش از اين از رمضانم نه مييي مانده نه جامي
ماه نو! ماه نو! امشب چه شب واقعهجوشيست
چه شب واقعهجوشي! چه شب آينهفامي!
ماه نو! ماه نو! امسال مرا نور بياموز
تو که در مهر امامي - تو که در سوز تمامي
ماه نو! در پي تفسير نويي از رمضانم
روزه آن نيست که صبحي برسانيم به شامي
رمضان آمد و در سفره افطار و سحر نيست
نه تو را نان حلالي - نه مرا آب حرامي
در سلام رمضان کاش يکي آينه باشيم
آه - آيينه در آيينه - عجب حسن ختامي!
صائب تبریزی :
برق خاشاک گنه ، روزه تابستان است
دود این آتش جانسوز به از ریحان است
می توان یافت ز سی پاره ماه رمضان
آنچه ز اسرار الهی همه در قرآن است
هست در غنچه ی لب بسته ی این ماه نهان
گلستانی که نسیمش نفس رحمان است
مشو از عزت این مهر الهی غافل
که در این مهر بسی گنج و گهر پنهان است
ماهرویی که شب قدر بود یک خالش
در سراپرده ماه رمضان پنهان است
می کند روزه ماه رمضان عمر دراز
مد انعام درین دفتر و این ایوان است
غفلت از تشنگی و گرسنگی کم گردد
که لب خشک بر این بند گران سوهان است
باش با قد دو تا حلقه این در صایب
که مراد دو جهان در خم این چوگان است
حسان چایچیان
خیز، اى بنده محروم و گنهکار بیا
یک شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا
بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت
دَم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا
شب فیض است و در توبه و رحمت باز است
خیز، اى عبد پشیمان و خطاکار بیا
پرده شب که بود آیت ستّارى من
دور از دیده مردم، به شب تار بیا
این تویى، بنده آلوده و شرمنده من
این منم، خالق بخشنده ستّار بیا
مگشا دست نیازت به عطاى دگران
دل به من بسته و بگسسته ز اغیار بیا
فرصت از دست مده، مى گذرد این لحظات
منشین غافل و بى حاصل و بیکار بیا
علی اکبر لطیفیان
سفره آماده ،سر سفره گدا آماده
کرم آماده من آماده خدا اماده
این کرم خانه دو ماه است تدارک دیده
قبل مهمان همه جا هست غذا آماده
اینکه اینجائیم از لطف خود اوست نه من
او نخواهد ، نشوم بهر دعا آماده
گر خدا رحم نیارد به من آلوده
نفس من هست به انجام خطا آماده
دل بیمار محال است به درمان نرسد
مطب آماده دل آماده دوا آماده
بی پرو بال به پرواز رسیدن شدنی است
بسکه در ماه خدا هست هوا آماده
توبه بی ذکر علی نیست میسر ولله
ذکر حیدر بکند قلب مرا اماده
عجبی نیست ببینم در این ماه علی
بیشتر از همگان فاطمه را آماده
طلب کعبه در این ماه طواف یار است
پس چه بهتر که بود کرببلا آماده
وقت یاری گل فاطمه فردای فرج
کاش باشیم کنار شهدا اماده
انتهای پیام/