به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اوایل آبان 88، مردی افغان با مراجعه به یکی از کلانتریهای چهاردانگه از مفقود شدن ناگهانی همسرش خبر داد.
تحقیقات برای کشف سرنخی از زن 45 ساله آغاز شده بود که تیمی از ماموران در یک عملیات موفق به انهدام باند چهار نفره سرقت از پمپ بنزینهای چهاردانگه شدند.
یکی از اعضای این باند در بازجوییها به قتل مادرخواندهاش اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل پدرم با زنی به اسم راحله ازدواج کرد. از اهالی شنیده بودم او با مردان غریبه ارتباط دارد. تا این که یکی از دوستانم گفت یک روز راحله برایش تعریف کرده چطور با یکی از اهالی ارتباط برقرار کرده است. خیلی عصبانی شدم و به خانه رفتم. پدرم در خانه نبود و راحله در اتاق تنها نشسته بود. از شدت عصبانیت، چاقویی برداشتم و به قتل تهدیدش کردم. او هیچ واکنشی نشان نداد، اما من چهار ضربه به او زدم. وقتی فوت کرد، جسدش را در یک گونی پلاستیکی انداختم و با کندن چالهای 1/5 متری در باغ دفن کردم. سپس موکت خونی را با بنزین آتش زدم، بیل و کلنگها را در موتورخانه گذاشتم و چاقو را هم شکستم و در باغ انداختم. تمام این کارها تا ساعت 5 صبح طول کشید. وقتی پدرم سراغ راحله را گرفت، به دروغ گفتم او فرار کرده است.
با ثبت این اعترافات، کیفرخواست پرونده صادر شد و برای رسیدگی در اختیار شعبه 74 وقت دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. متهم در این شعبه با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد و با تائید این حکم در دیوان عالی کشور در آستانه طناب دار قرار گرفت.
سرانجام متهم توانست با پرداخت دیه، رضایت اولیای دم را جلب کند و از مرگ نجات یابد. او صبح دیروز، در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. او در دفاع از خود گفت: حدود هشت سال است در زندان هستم و از این وضعیت خسته شدهام. تقاضا دارم قضات دادگاه هم مرا ببخشند.
قضات پس از دفاعیات متهم او را به ده سال حبس محکوم کردند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/