نوجوان 13ساله ای که مجبور بود موادمخدر صنعتی برادرش را قبل از مصرف او، تست کند، بر اثر عوارض ناشی از مسمومیت با موادمخدر جان سپرد و برادر معتاد وی به اتهام قتل عمد، روانه زندان شد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،   نوجوان 13ساله ای که مجبور بود موادمخدر صنعتی برادرش را قبل از مصرف او، تست کند، بر اثر عوارض ناشی از مسمومیت با موادمخدر جان سپرد و برادر معتاد وی به اتهام قتل عمد، روانه زندان شد.
 
پرونده مرگ مشکوک نوجوان 13ساله از مرداد سال گذشته، زمانی در دستور کار پلیس قرار گرفت که زن میانسالی در تماس با اورژانس عنوان کرد فرزند 13ساله ام حال مناسبی ندارد و از دهانش کف خارج می شود.با گزارش این حادثه، بلافاصله مأموران اورژانس 115 عازم بولوارصبا در منطقه سیدی مشهد شدند و نوجوان مذکور را که «شروین» نام داشت، به بخش مسمومین بیمارستان امام رضا(ع) انتقال دادند، اما تلاش پزشکان برای نجات وی به نتیجه نرسید و او در حالی جان سپرد که علت مرگش در پرده ابهام قرار داشت.

به دستور قاضی احمدی نژاد(قاضی ویژه قتل عمد) جسد این نوجوان به پزشکی قانونی منتقل شد اما هیچ گونه علایم ظاهری ناشی از وقوع جنایت بر پیکر جسد مشخص نبود. به همین دلیل آزمایش های تخصصی و سم شناسی باید علت مرگ وی را نمایان می کرد. انجام آزمایش های مذکور مدتی به طول انجامید تا آن که چهارماه بعد، پرونده مرگ مشکوک شروین با اعلام نظر پزشکی قانونی در اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی مورد رسیدگی قرار گرفت. براساس نظر پزشکان متخصص، نوجوان 13ساله بر اثر عوارض ناشی از موادمخدر جان باخته بود اما هیچ علایمی از اعتیاد  در این نوجوان وجود نداشت.
 
با پیچیده تر شدن ماجرای مرگ «شروین» و به دستور سرهنگ کارآگاه حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) گروهی از کارآگاهان دایره رسیدگی به «مرگ های مشکوک» وارد عمل شدند تا گره کور این کلاف سردرگم را پیدا کنند. این بود که کارآگاهان در اولین مرحله از عملیات های اطلاعاتی – پلیسی به تحقیق غیرمحسوس در اطراف زندگی شروین و خانواده اش پرداختند.بررسی های میدانی کارآگاهان که با نظارت مستقیم مقام قضایی همراه بود، نشان می داد که مادر شروین چند سال قبل در حالی از همسرش طلاق گرفته که حضانت شروین و برادر بزرگ تر او که شهریار نام دارد را عهده دار شده است.
 
او مدتی بعد، با مرد دیگری که راننده تریلر بود ازدواج کرد تا سایه مردی روی سر دو فرزند پسرش باشد، اما ازدواج دوم او نیز با مشکلاتی مواجه شد و در حالی که دختری دوساله را در آغوش می فشرد، دیگر خبری از همسرش نشد. به همین خاطر زن میانسال برای پرداخت اجاره  و هزینه های زندگی مجبور شد در خانه های مردم کارگری کند، ولی شهریار که دیگر حدود 21سال سن داشت، به سوی مصرف موادمخدر کشیده شده بود و شروین هم بعد از تعطیلی مدرسه در یک نانوایی کار می کرد تا کمک خرج مادرش باشد.
 
شوهر سابق این زن، گاهی به آن ها سر می زد ولی هیچ گاه به داخل خانه آن ها نیامده بود.اطلاعات دریافتی پلیس حاکی از آن بود که شهریار به موادمخدر صنعتی اعتیاد شدیدی پیدا کرده است ولی به خاطر این که برای تهیه مواد دچار مشکلات مالی بود، قاچاقچیان به او موادمخدر ناخالص می دادند. او هم برای آن که جانش به خطر نیفتد، برادر کوچک ترش را با توسل به زور مجبور می کرد تا موادمخدر مصرفی او را قبل از آغاز مصرف، تست کند. این بود که همسایگان به کارآگاهانی که چندین شبانه روز در حال تحقیق بودند، گفتند که چند وقت قبل نیز حال شروین در حالی که روی چمن های وسط بولوار دراز کشیده بود، رو به وخامت گذاشت و اورژانس او را به بیمارستان رساند که مدتی بعد بهبود یافت و دوباره به منزلشان بازگشت.

این اطلاعات، سرنخ پرونده را به سوی «شهریار» کشاند اما مادر شهریار گفت :روز حادثه و قبل از آن که حال شروین وخیم شود، شوهر اولم به دنبال پسرش آمد تا چند روزی او را سر کار خودش ببرد ولی بعد از رفتن آن ها حال پسر کوچکم خراب شد.با این وجود، کارآگاهان متوجه شدند که «شهریار» به همراه پدرش به تهران گریخته است، تا این که آن ها با هماهنگی های قضایی و راهنمایی های سرهنگ کارآگاه رزمخواه، موفق شدند او را به مشهد بکشانند و برای انجام بازجویی به پلیس آگاهی هدایت کنند. این جوان 21ساله که ابتدا همه چیز را انکار می کرد، وقتی مقابل مستندات و دلایل انکارناپذیر کارآگاهان قرار گرفت، لب به اعتراف گشود و گفت: برادرم را مجبور می کردم از موادمخدری که می خریدم استفاده کند چرا که شنیده بودم موادمخدرهای مذکور دارای ناخالصی زیادی هستند و از سوی دیگر هم می خواستم او را معتاد کنم  تا کارهای مرا به پدرم گزارش نکند.
 
روز حادثه هم قرار بود که پدرم دنبالم بیاید و من باید مواد مصرف می کردم، به همین خاطر وقتی مادرم صبح برای شست و شوی لباس ها داخل حمام رفت، من هم از فرصت استفاده کردم و مقداری کراک را آماده کردم. چند دود به برادرم دادم و بقیه را خودم کشیدم که احساس کردم حالم خوب نیست، با این وجود پدرم به دنبالم آمده بود و من با او رفتم که بعد شنیدم برادرم فوت کرده است. از ترس به تهران رفتم و در یک مجتمع مسکونی به عنوان نگهبان مشغول کار شدم...
 
بنابراین گزارش، شهریار پس از اعترافات تکان دهنده اش و به دستور قاضی احمدی نژاد، روانه زندان شد تا تحقیقات بیشتری درباره زوایای پنهان مرگ مشکوک «شروین» انجام شود.  
 
منبع:روزنامه خراسان
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۳۹ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۶
اعتیاد بلای خانمان سوز