سین: خودتان را معرفی کنید؟
جیم: محمد رضا امیرخانی هستم، متولد ۲۰ فروردین ۱۳۴۲، تحصیلاتم در رشته کارشناسی مدیریت دولتی.
از سال ۱۳۵۹ یعنی حدود ۳۶ سال است که در هنر تئاتر، نمایش، تلوزیون و سینما فعالیت دارم.
سین: چی شد که سراغ حرفهی بازیگری رفتین؟
جیم: زمانی که هنرستانی بودم، یه فراخوانی آمد که هر کس به هنر تئاتر علاقه دارد ثبت نام کند، من ثبت نام کردم و نمایش هم به مدت ۳۰ شب به نفع جنگ زدگان اجرا شد.
در نتیجه من از تئاتر شروع کردم آن هم در یزد، شهری که به صورت حرفهای با این حرفه برخورد نداشت.
سین: نویسندگی چطور؟
جیم: یادم هست، بهمن ۵۷ که انقلاب شده بود، اسفند ۵۷ به ما گفتند که سر کلاس در رابطه با انقلاب انشاء بنویسیم، زنگ تفریحمان خورد و من هم چنان مشغول نوشتن بودم به خودم آمدم دیدم ۲۲ صفحه انشاء نوشتم (می خندد).
در کل به نویسندگی علاقهمند بودم بعد به سمت نمایشنامه نویسی آمدم و تا به حال دو نمایشنامه از من به چاپ رسیده.
سین: پس استعداد هاتون توی مدرسه شکوفا شد؟
جیم: بله، میشه گفت: از مدرسه، ولی من با علم وارد این هنر شدم و علاقه هم داشتم.
سین: بازیگری و هنر رو شغل اصلیتون قرار دادین؟
جیم: خیر، بازیگری نه تنها شغل اصلی من نیست بلکه میتونم بگم شغل اصلی ۹۸ درصد هنرمندان بازیگر هم نیست.
سین: چند فرزند دارین؟
جیم: دو دختر دارم.
سین: دخترانتون به حرفهی بازیگری و هنر علاقهای نداشتند؟
جیم: دختر بزرگم به هنر عکاسی و تصویربرداری علاقهی زیادی داشت، ولی به حرفهی بازیگری اصلا علاقهمند نبودند، میتونم بگم اکثر پدر مادر هایی که وارد این حرفه میشوند فرزندانشان به ندرت پا به این عرصه میگذارند.
سین: پارتی در پیشرفت شما موثر بود؟
جیم: پارتی برای من موثر نبود چراکه من از همان ابتدا از تئاتر و آموزش شروع کردم.
سین: برای کسانی که این مسیر رو برای پیشرفت انتخاب میکنند چه پیشنهادی دارین؟
جیم: پارتی میتونه برای کسی که وارد این کار میشود در قدم اول خوب باشد، اما... پارتی برای قدم دوم مشکل ساز است چون کسی که در قدم اول با پارتی وارد کار میشود باید خودش را نشان دهد، اما اگر با پارتی وارد کار شوند و صاحب استعداد هم نباشند باید کار را رها کنند و بروند، در نتیجه من معتقد به پارتی نیستم و خودم هم هیچ موفع پارتی نداشتم.
سین: کدام یک از نقش هایی را که بازی کردین بیشتر دوستش دارید؟
جیم: در تئاتر حرفهای همیشگی (نقش آقا داوود) و سریال حاکم و قصاب (نقش غلام حلقه به گوش)
سین: مردم توی کوچه و خیابون شما رو با چه نقشی می شناسند؟
جیم: سریال هم دوماد، سریال پر بیندهای بود و مردم خیلی دوست داشتن و هنوزم که هنوزه مردم من رو به اسم محمدی صدا میزنند در حالی که من نقش سوم یا چهارم سریال را داشتم.
سین: چرا پایتخت رو برای پیشرفت انتخاب نکردین؟
جیم: درسته که من به صورت حرفهای کار کردم، ولی شغل اصلی من بازیگری نبود و هیچوقت به این کار به عنوان درامد و معیشت نگاه نکردم و فقط به خاطر عشق به هنر کار کردم؛ و هم چنین خدمت به والده نگذاشت که به پایتخت بروم و من به این خدمت افتخار میکنم.
سین: آخرین کاری که انجام دادین چی بود؟
جیم: سریال خانهی میراثی به کارگردانی آقای روشنبخش و تله فیلم دوماه شمسی به کارگردانی آقای زارعیان.
سین: تا به حال شده کاری رو نخواستید انجام بدین، ولی به خاطر دودر بایستی اون کار رو قبول کردین؟
جیم: بله بسیار این اتفاق افتاده که من کار رو فقط به خاطر کارگردان قبول کردم نه به خاطر نقش.
سین: یک چیزی که اخیرا اصحاب هنر و طرفداران شما رو ناراحت کرده بود بیماری شما بود!
جیم: بله بیماری قلبی داشتم که چهار رگ اصلی قلبم گرفته بود و عمل باز قلب داشتم که خدا رو شکر به خیر گذشت...
سین: خانواده هیچ گلهای از کار شما نداشتند؟
جیم: من یادم نمیاد که همسرم مخالفتی با کار من داشته باشه، فقط یه مدت ناراحت بود که چرا کارهای من طول میکشد.
و آن هم در یکی از فیلمها دختر کوچک من منشی صحنه آن فیلم شد و برای مادرش تعریف کرد که طول کشیدن کار طبیعی هست (می خندد)
سین: حرف آخر؟
جیم: انشالله همیشه سالم وتندرست باشید، الان ۳۸ سال از انقلاب ما میگذرد ما در این انقلاب شهیدان زیادی را تقدیم کردیم و شهدای ما به خاطر ارزش هایشان رفتند و نهال انقلاب را شکوفا کردند، بر منی که الان ۵۴ سال سن دارم و بر اون جوان ۱۵ ساله فقط یک وظیفه هست و آن هم این است که ما باید پاسدار ارزش هایمان باشیم.
گفت و گو و تنظیم: سعیده صدیقی
انتهای پیام/ص