به گزارش خبرنگار اقتصاد و انرژی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان با وجود اینکه ایران می تواند به بهترین شکل، دسترسی کشورهای آسیای مرکزی به بازارهای جهانی را تضمین کند، اما آمریکا درصدد آن است تا با مخدوش کردن نقش ایران در آسیای مرکزی ،جمهوری اسلامی ایران را در همه معادلات منطقه از جمله معادلات انرژی و خطوط انتقال تضعیف و حتی حذف کند، سیاست های ایران ستیزانه آمریکا در آسیای مرکزی در این زمینه با طرح ریزی ایده ای به نام "ابریشم جدید" و دور زدن یا به عبارتی حذف ایران ،کریدور حمل و نقل جدیدی را بدون در نظر گرفتن ضرورت های لجستیکی و واقعیت های جغرافیایی خطوط انتقال انرژی را از آسیای مرکزی به آسیای جنوبی برنامه ریزی کرده است.
با تحقق این امر هرچند با بازدهی کمتر، ایران با انزوای بیشتری در آسیای مرکزی روبرو خواهد شد ولی دوران پسابرجام می تواند برای کشور به قدری فرصت آفرین باشد تا بتوانیم به جایگاه از دست رفته خود در آسیای مرکزی برگردیم.
در این گفتار با تاکید برمنابع نفت و گاز در کنار محصور بودن منطقه وعدم دسترسی به آبهای آزاد به فرصت های ناشی از این وضعیت برای ایران پرداخته می شود.
موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک لندن وآژانس بین المللی انرژی ،کل منابع قابل برداشت نفت آسیای مرکزی را 17 تا 37 میلیارد بشکه تخمین می زنند که این رقم یک و نیم تا سه و نیم درصد از ذخائر شناخته شده نفتی جهان را شامل می شود.
این موسسات ذخائر گازی اثبات شده آسیای مرکزی را نیز بین 6.6 تا 9 تریلیون متر مکعب یعنی 5.5 درصد و ذخائر اثبات نشده را تا 60 تریلیون متر مکعب یعنی 37 درصد از کل ذخائر گازی جهان تخمین زده اند.
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نیز ارقامی را در این زمینه منتشر کرده است، این سازمان با تفکیک منابع انرژی این کشورها برآوردهای مجزایی به دست می دهد .
طبق این اطلاعات،ازبکستان در بین کشورهای دنیا با 594 میلیون بشکه ذخیره اثبات شده نفت رده چهل و هفتم را به خود اختصاص داده است و با ذخیره یک تریلیون و 841 میلیارد متر مکعب گاز در رده نوزدهم جهان قرار دارد.
تاجیکستان منابع انرژی زیادی ندارد و طبق آخرین برآورد 2013 و با 12 میلیون بشکه ذخیره اثبات شده نفت در رده هشتاد و چهارم جهان قرار دارد و همچنین با 5 میلیارد و 663 میلیون متر مکعب ذخایر گازی نودمین کشور جهان محسوب میشود.
ترکمنستان با 600 میلیون بشکه ذخیره اثبات شده نفت و 24 تریلیون و 300 میلیارد متر مکعب ذخیره گاز به ترتیب در جهان در دره چهل و پنجم قرار گرفته است.
ذخایر اثبات شده نفت قرقیزستان 40 میلیون بشکه تخمین زده می شود که هشتاد و یکمین کشور دنیا محسوب می شود و همچنین با 5 میلیارد و 663 میلیون متر مکعب ذخائر اثبات شده گاز طبیعی در رده هشتاد و نهم جهان جای گرفته است .
ذخایر اثبات شده نفت قزاقستان 30 میلیارد بشکه است که آن را در جایگاه یازدهمین کشور جهان قرار می دهد و همچنین دارای 2 تریلیون و 407 میلیارد متر مکعب ذخایر گازی است که از این نظر چهاردهمین کشور دنیا محسوب می شود.
آمار فوق نشان می دهد که این منطقه اگر هم در تأمین انرژی جهان توانایی رقابت با خلیج فارس را نداشته باشد اما با توجه به اهمیت نفت و گاز به عنوان منابع اصلی انرژی و موازنه 40درصدی این منابع در تأمین انرژی جهان در سال های اخیر اگر پیوند آسیای مرکزی به منطقه جنوب اوراسیا یعنی خلیج فارس صورت پذیرد؛ در آن صورت این منطقه مهم ترین منبع انرژی زای جهان خواهد شد.
**اهمیت خطوط انتقال انرژی برای آسیای مرکزی
نیازکشورهای منطقه به دلارهای نفتی برای توسعه داخلی و ورود به عرصه جهانی، درکنار محصور بودن آسیای مرکزی درخشکی و عدم دسترسی به آب های آزاد بین المللی، اهمیت خطوط انتقال انرژی را آشکار می سازد.
خطوط انتقال به قدری برای این منطقه حیاتی است که با گذشت بیش از بیست سال از استقلال 5 کشورآسیای مرکزی مشکل اساسی بیش از اصل منابع نفت و گاز بر سر چگونگی انتقال آن و خط لوله مرتبط آن است.
به طور بالقوه مسیرهای مختلفی برای انتقال انرژی آسیای مرکزی به بازار های جهانی وجود دارد :
مسیرهای غربی: این مسیر انرژی منطقه را به دریای سیاه و مدیترانه منتقل می کند که آمریکا و روسیه در سالهای اخیر سرمایه گذاری های عظیمی در این مسیرانجام داده اند؛اما به دلیل گذر از مناطق خود مختار داغستان ،آبخازیا،اوستیای جنوبی و چچن و وجود برخی نیروهای گریز از مرکز و خرابکاری در این مناطق ،از امنیت کمی برخوردار بوده و بامشکلاتی مواجه است.
مسیرهای شمالی:مشخصه بارز این مسیرها گذر از روسیه و انتقال انرژی این منطقه به کشورهای بلاروس ،مجارستان و لهستان است که به دلیل وابسته کردن بیش از پیش کشورهای آسیای مرکزی به روسیه برای آنها جذابیت چندانی ندارد.
مسیرهای شرقی: این مسیرها انرژی آسیای مرکزی را از طریق چین به بازارهای مصرف در شرق آسیا می رساند و نفوذ چین را در کشورهای آسیای مرکزی افزایش می دهد.
در نهایت مسیرهای جنوبی:این مسیر با گذر از ایران و انتقال انرژی آسیای مرکزی به دریای عمان و خلیج فارس برای عرضه به بازارهای جهانی در میان صاحب نظران حوزه انرژی بعنوان ارزانترین و امن ترین مسیر انرژی در نظر گرفته شده است.
**ایران امن ترین ،کوتاهترین و ارزانترین مسیر
بررسی فاصله مقصد تا هدف مسیرهای فوق نماینگر این است که از قلب آسیای مرکزی تا آبهای آزاد بین المللی مسیر جنوبی از ایران به دریای عمان 2200 کیلومتر ،مسیر غربی از روسیه به دریای سیاه 3000 کیلومتر و مسیر شرقی از چین به دریای چین 4800 کیلومتر است .
کوتاهترین مسیر کرویدر جنوبی ایران است که علاوه بر امنیت نسبی عالی دارای زیرساخت های بسیار پیشرفته و ارزان نیز است، بعبارت دیگر دورترین منطقه مسکونی آسیای مرکزی و دره های اطراف رودخانه سیر دریا و آمو دریا تا زیرساخت های مورد نیاز موجود بزرگ و مدرن بندرعباس تنها 2500 کیلومتر فاصله دارد.
ایران با دارا بودن بیش از 3200 کیلومتر خط ساحلی در جنوب ،می تواند به بهترین شکل دسترسی کشورهای آسیای مرکزی به بازار های جهانی را تضمین کند.
این مسیر ،نزدیکترین،سریعترین ،مطمئن ترین و اقتصادی ترین مسیر را از آسیای مرکز به بازار تقاضای رو به رشد انرژی جهانی یعنی شبه قاره هند و ژاپن و آسیای جنوب شرقی فراهم میکند، علاوه براین نیروی انسانی آموزش دیده در صنایع نفتی ،سیستم ترانزیت توسعه یافته است و همچنین زیر ساخت های کشتیرانی که ایران در اختیار دارد،این مسیر را جذابتر میکند .
اسکله های نفتی ،پالایشگاههای فرآوری و خطوط چشم گیر انتقال نفت و گاز ایران برتری های لجستیکی قابل توجهی را دراختیارکشورهای آسیای مرکزی قرار می دهد.
**فرصت از دست رفته ایران
این شرایط فرصت بسیار مناسبی را برای انتقال یا سواپ منابع انرژی آسیای مرکزی در اختیار ایران قرار می دهد.
ایران می تواند بااتصال خطوط انرژی منطقه به خطوط داخلی و انتقال آن به دریای عمان از ارز حاصل از انتقال این منابع منتفع شودیا ازطریق سواپ به توسعه زیرساخت های نفتی در شمال شرق کشور بپردازد تا علاوه بر ایجاد اشتغال از ارزش افزوده فرآوری منابع هیدروکربوری آسیای مرکزی کسب سود کند.
اما با گذشت بیش از بیست سال از استقلال کشورهای آسیای مرکزی همچنان تمامی این ظرفیت ها به صورت بالقوه وجود دارد وایران به دلایل مختلف نتوانسته است از این فرصت ها بهره ببرد.
**نقش آمریکا در مخدوش کردن جایگاه ایران
مهمترین دلیل عدم توانایی ایران برای ایفای نقش مورد انتظار در حوزه خطوط انتقال انرژی از آسیای مرکزی به بازارهای جهانی مربوط به سیاست خارجی و وجود تنش در روابط با کشورهای منطقه وقدرت های جهانی است.
قدرت های بزرگ ،کرویدرهای انتقال انرژی آسیای مرکزی را نه برپایه واقعیات ژئوپلتیک ،بلکه درچارچوب راهبردهای تامین کننده منافع خود طرح می کنند.
درحالیکه کریدور شمالی-جنوبی ایران برای انتقال انرژی آسیای مرکزی بعنوان بهترین مسیر شناخته می شود؛این واقعیت به طور چشمگیری تحت تاثیر سیاست های آمریکا در منطقه و تاثیر آن بر مواضع سران کشورهای منطقه قرار دارد.
ایالات متحده در این خصوص بیشترین تلاش را در تضعیف نقش ایران در منطقه داشته است، این کشور با ارائه تصوری مداخله گر و تهدیدکننده از ایران و دامن زدن به تضاد میان ایران و کشورهای منطقه ،تاثیری منفی بر روند همگرایی میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی داشته است.
آمریکا در صدد آن است تا با مخدوش کردن نقش ایران در آسیای مرکزی ،جمهوری اسلامی را در همه معادلات آسیای مرکزی از جمله معادلات انرژی و خطوط انتقال تضعیف و حتی حذف کند.
در این راستا واشنگتن با ترسیم خطوط انرژی مبتنی بر شعار"نه شمال نه جنوب ،غرب یا شرق" و با استراتژی "خط لوله چندگانه "با انتقال نفت و گاز آسیای مرکزی از طریق ایران مقابله می کند.این طرح مسیرهای باکو_جیحان از طریق گرجستان و ترکیه ، و نیز مسیر ترکمنستان –پاکستان از طریق افغانستان ،مسیر گرجستان-روسیه از طریق چچن و همچنین خط لوله زیر دریا بین ترکمنستان و آذربایجان را شامل می شود.
از میان مسیرهای چندگانه فوق می توان مسیر باکو-جیهان را به عنوان سیاسی ترین خط لوله نفت جهان و مصداق بارز اولویت سیاست بر مزیت های اقتصادی دانست که با سرمایه گذاری افراطی آمریکا در جهت نادیده گرفتن شرایط استراتژیک ایران در بازار انرژی منطقه ترسیم شده است.
بیانات بیل ریچاردسن وزیر انرژی دولت کلینتون مبنی بر اینکه :"این پروژه تنها مساله نفت و گاز نیست ،این تنها یک لوله نفتی نیست ،بلکه یک موضوع استراتژیک است "تاکیدی بر واقعیت است .
**از ایده راه ابریشم جدید تا دور زدن ایران
ایده راه ابریشم جدید که توسط هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت ایالات متحده مطرح شدنیز در طول سیاست های ایران ستیزانه آمریکا در آسیای مرکزی است، مهم ترین مشخصه ایده راه ابریشم جدید این است که باید ایران رادور بزند.
یعنی قرار است کریدورحمل و نقل جدیدی باحذف ایران بدون در نظر گرفتن ضرورت های لجستیکی و واقعیت های جغرافیایی،از آسیای مرکزی به آسیای جنوبی کشیده شود.
وزارت خارجه آمریکا طی گزارشی که در خصوص حمایت از این طرح منتشر کرد؛ اهمیت بازار انرژی منطقه ای، بهبود تجارت و حمل و نقل، بهبود روند گمرکی و امنیت مرزهای میان کشورهای منطقه و همکاری های اقتصادی مردم منطقه جهت ایجاد فرصت هایی برای جوانان، زنان و اقلیت های کشورهای حاضر در طرح راه ابریشم جدید رامهم ترین دلایل حمایت از این طرح عنوان کرده است.
این طرح اگر چه بدون در نظرگرفتن ایران بازدهی کم تری خواهد داشت؛ اما در هر حال قابل اجرا خواهد بود و در صورتی که آمریکا بتواند آن را اجرایی کند؛ جمهوری اسلامی ایران با انزوای بیشتری در منطقه آسیای مرکزی مواجه خواهد شد.
کارشکنی ها و موانع ایجاد شده از جانب آمریکا در سیاست خارجی ایران برای حضور در بازار انرژی آسیای مرکزی ناشی از تضاد کلی دو کشور در عرصه بین المللی است.
**پسابرجام واستفاده از فرصت انرژیک از دست رفته
اهمیت دوران پسابرجام برای حضور ایران در آسیای مرکزی از این واقعیت حکایت کرد که ایران می تواند با تنش زدایی در دیگر حوزه های اختلاف به خصوص رفع خصومت در صحنه آسیای مرکزی نقش ارزنده تری را در صحنه دیپلماسی انرژی –اقتصادی ایفا کند .
در این صورت جمهوری اسلامی ایران می تواند با پیگیری دیپلماسی اقتصاد محور در آسیای مرکزی و پیگیری منافع سیاسی –اقتصادی،جایگاه شایسته و متناسب با پتانسیل های منطقه ای خود را کسب کند و فرصت های انرژیک از دست رفته گذشته را به صورت های آینده ساز تبدیل کند.
انتهای پیام/