به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی گروه
سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، با روی کار آمدن دولت جمهوریخواه در آمریکا و انتشار اظهارات نابخردانه و نا پخته دونالد ترامپ، گمانهزنیها در خصوص به وقوع پیوستن تنشهای نظامی میان آمریکا و ایران شدت یافته است. دولت آمریکا در لفاظیهای این چنینی مسبوق به سابقه است و به همراه متحدانش بارها سناریو تعرض نظامی به ایران را در ادوار مختلف پس از پیروزی انقلاب مطرح ساخته است.
چندی پیش دونالد ترامپ در اظهار نظری توئیتری با طرح عبارت کلیشهای «گزینههای روی میز» مدعی شد که ایران در حال بازی با آتش است و او مانند باراک اوباما با ایران رفتاری ملایم نخواهد داشت! حال آنکه گزینه نظامی در دولت دموکرات باراک اوباما نیز سالها روی میز قرار داشت.
اظهار نظرهای غیرسیاسی و ناآگاهانه ترامپ با واکنش منتقدین و تحلیلگران سیاسی مواجه شد در همین رابطه «پاتریک کاکبرن» روزنامه نگار و تحلیلگر سرشناس ایرلندی در مقالهای در روزنامه "ایندیپندنت"، از دونالد ترامپ به فردی با عقده فکری یاد میکند که اقداماتش برای احیای اقتدار آمریکا میتواند منجر به جنگ نیز شود. این تحلیلگر سیاسی معتقد است ترامپ برخلاف اوباما کتاب نمیخواند و شمّ تاریخی ندارد، لذا از وجود تلههایی که طرح جنگ علیه ایران برای آمریکا بوجود میآورد آگاه نیست.
تهدیدات آمریکایی در گذشت زمان
اوج اقدامات تهدیدآمیز علیه جمهوری اسلامی به بهانه مقابله با ایران هستهای و با تشکیل اجماع جهانی، از سال 2006 شکل گرفت که طی آن با قرار دادن ایران ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل متحد، از آن به عنوان خطری برای صلح و امنیت جهانی یاد شد که جمهوری اسلامی ایران با مذاکرات طولانی مدت توانست ناعادلانه بودن این بند از منشور بینالملل علیه ایران را در گفتگوها با 6 کشور قدرتمند جهان به اثبات برساند و در سال 2015 موفق به خروج از بند 7 منشور سازمان ملل شد.
بر اساس بند 7 منشور، شورای امنیت میتوانست طبق ماده 41 به قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی با ایران مبادرت ورزد و در صورت ناکافی دانستن این اقدامات، طبق ماده 42 با استفاده از گزینههای نظامی همه جانبه وارد عمل شود. اما تاریخ گواه آن است که بند 7 منشور سازمان ملل فقط دستاویزی برای مشروعیت بخشیدن به جنگ و تجاوز از طرف کشورهای سلطهگر بوده است. اتفاقی که پس از 11 سپتامبر در سالهای 2002 و 2003 در افغانستان و عراق رخ داد و منجر به کشته شدن و آوارگی مردم بیپناه این کشورها و ایجاد بحرانی عمیق در منطقه شد.
نباید فراموش کرد که اینها فقط نمونهای از تلاشهای غرب برای ایران ستیزی بوده است. آمریکاییها از همان نخستین روزهای انقلاب اسلامی، برای تلسط بر انقلاب و برگرداندن اوضاع در جهت منافع سلطه جویانه خود، از هیچ تلاشی فروگزار نکردند. که حمله نظامی طبس در پنجم اردیبهشت ماه سال 1358 و حمایت از صدام در جنگی نابرابر هشت ساله علیه ایران، کمکهای بیشائبه مالی برای تجهیز جبهه رسانهای جریانهای معاند داخلی و گروههای اپوزیسیون خارجی برای براندازی نرم تا وضع تحریمهای اقتصادی به بهانه های مختلف، ازجمله اقداماتی بوده که آمریکا و متحدانش در طول عمر 38 ساله جمهوری اسلامی به آن مبادرت ورزیدند.
پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه، اهرمی برای فشار
آمریکا و متحدانش که به خوبی از موقعیت استراتژیک و اثرگذاری ایران در منطقه آگاهند، از سال 2001 به بعد پایگاههای نظامی خود در کشورهای مرتجع عرب حاشیه خلیج فارس را افزایش دادند به طوری که «مهران کامروا» مدیر مرکز بینالمللی مطالعات منطقه در دانشکده روابط خارجی دانشگاه جورج تاون در تحلیلی در شبکه الجزیره انگلیسی از حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس به عنوان راهبردی برای تامین امنیت اسرائیل یاد میکند و میگوید: «آمریکا میتواند هرگاه نیاز پیدا کرد از قدرت نظامیاش استفاده کند و همچنین این پیام را بدهد که هر جا لازم بداند برای رفع تهدیدها از نیروی نظامیاش استفاده میکند. این ترکیبی است از سیاست استفاده از نیروهای کاربردی و لجستیکی در تحرکات نظامی و چگونگی حمایت از آنها.»
بدین ترتیب آمریکا با حضور نظامی در کشورهایی چون قطر، عربستان، کویت و امارات متحده و ایجاد جنگ و دامن زدن به بحران در عراق و افغانستان، علاوه بر تسلط بر منابع انرژی به دنبال حمایت از امنیت اسرائیل و زیر نظر داشتن ایران بود و از سال 2011 نیز با کلید زدن سناریو سوریه بدون اسد، به دنبال تکمیل پازل نفوذ خود در منطقه می باشد.
تغییر ذائقه سیاسی مردم به جای تهدید نظامی
در این میان پسر شاه مخلوع ایران، رضا پهلوی که در یک دهه اخیر به ویژه در جریانات پس از انتخابات سال 88 نشان داده در گرفتن ماهی از آب گل آلود تخصص ویژهای دارد و سالهاست که توهم احیای سلطنت پهلوی خواب را از چشمانش ربوده، برای آنکه از قافله ایران هراسان عقب نماند و بتواند با نمد سیاستهای ناپخته ترامپ کلاهی برای خود ببافد، در نامهای خطاب به ترامپ ضمن خطرناک خواندن اسلام سیاسی و نفی حمله نظامی به ایران! بار دیگر چاره رسیدن به خیال خام خود را تکیه بر مردم عنوان میکند و غیر مستقیم پروژه تغییر ذائقه سیاسی مردم اشاره میکند.
وی از رئیس جمهور جدید ایالات متحده میخواهد تا از فعالیتهای گروههای دموکرات و سکولار مخالف جمهوری اسلامی برای برقراری آزادی و دموکراسی حمایت کند. همان آزادی و دموکراسی که پدر و پدر بزرگش 50 سال ملت ایران را از داشتنش محروم کرده بودند. اظهارات همراستای رضا پهلوی و ویدئوی منتشر شده از سخنان نتانیاهو و تاکید هر دو بر تغییر ساختار سیاسی در ایران را میتوان نوعی اعتراف دشمنان انقلاب به ناکار آمدی و بینتیجه بودن گزینههای نظامی علیه ایران مقتدر تلقی کرد و یادآور شد که رئیس جمهور تازه از راه رسیده ایالات متحده حتی به اندازه ربع پهلوی هم با سازو کارهای دیپلماتیک و توان نظامی ایران آشنایی ندارد که با ادبیاتی تهدید آمیز به تکرار اشتباهات روسای جمهور سابق آمریکا اصرار میورزد.
گزارش از: محمدصادق کلبادی
انتهای پیام/
توبه کن و حداقل باقی عمرت را با تخیل در گذشته و آینده هدر نده. حداقل مثل یک موجود عادی زندگی کن. سعی کن در جهنم پدرانت فرو نروی بدبخت این زندگی فرصتی برای تو و امثال تو. با خیانت به مردم و ایران دل کی رو می خوای به دست بیاری؟