به گزارش خبرنگار
حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با ورود امام خمینی (ره ) به وطن پس از سالها دوری بارقه نور امیدی در دلها تابید و فصل جدیدی در تاریخ ایران گشوده شد تا ملت ایران از هر قشر و طبقه اجتماعی و اقتصادی که قرار دارند به هویت ایرانی - اسلامی خود افتخار کنند.
با مروری بر وقایع بعد از 12 بهمن سال 57 به خوبی می توان فرصت و تهدیدها، بایدها و نبایدها و هر آنچه کشور را به سمت دگرگونی پیش می برد را دریافت و با گذر لحظهها بر عظمت و شکوه انقلابی که با رهبری و درایت امام خمینی (ره) به ثمر نشست، پی برد.
از اولین ساعات روز 19بهمن 57، در تمام ایران به طور همزمان، راهپیمایی بزرگی برای تایید دولت مهندس مهدی بازرگان برپا شد. مردم یکپارچه در شعارهایی مختلف، همبستگی و اطاعت خود را از دولت موقت ابراز داشتند. به دستور بختیار، سربازان فرمانداری نظامی جلوی مردم را نگرفتند، اما در بعضی نقاط به سوی مردم تیراندازی شد. پیامی که امام (ره) خطاب به ارتشیان صادر کرده بودند، دست به دست می چرخید.
مردم متن پیام رهبر انقلاب را جلوی نظامیان می خواندند و صلوات می فرستادند، در این پیام آمده بود: ما به نظامیان میگوییم به ملت ملحق شوند، میگوییم اسلام بهتر از کفر است. ملت برای شما بهتر از اجنبی است... ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد. ما نمیخواهیم نظام را به هم بزنیم... لکن نظامی ناشی از ملت و در خدمت ملت نه نظامی که دیگران آن را سرپرستی بکنند و دیگران به این نظام فرمان بدهند.
در این روز عدهی زیادی از همافران و افراد نیروی هوایی، در حالی که لباسهای نظامی بر تن داشتند و بر پلاکاردهای متعددی نوشته بودند: «لطفاًعکس نگیرید» در میان شادی و حیرت مردمی که از این رژهی نظامی غافلگیر شده بودند، به اقامتگاه امام(ره) رفتند. آنان درحالی که شعارهایی دربارهی اتحادشان با مردم و اطاعتشان از امام(ره) بر لب داشتند، در حضور رهبر انقلاب صف کشیدند و به سخنان کوتاه ایشان گوش دادند. امام (ره) در این دیدار گفتند: «همان طور که گفتید تا حالا در اطاعت طاغوت بودید، حالا به قرآن پیوستید. قرآن حافظ شماست. امیدوارم با کمک شما بتوانیم در اینجا حکومت عدل اسلامی را برقرار کنیم.
یکی از روزنامه های عصر، خبر این دیدار را همراه با عکسی که همافران را از پشت سر و امام(ره) را از روبهرو نشان می داد، به چاپ رساند. به محض انتشار این روزنامه، مردم هر کجا که ارتشیان را میدیدند، آنها را در آغوش میکشیدند، حلقههای گل بر گردنشان میآویختند و آنها را بر شانههای خود بلند میکردند. مردم در مقابل چشم سربازانی که مشاهده ابراز احساسات شدید جمعیت توان هر نوع مقابلهای را از آنها گرفته بود، تصاویر رهبرشان را بر ماشینها و تانکهای نظامی میچسباندند.
بدرهای (فرمانده نیروی زمینی) از بختیار خواست تا دستور دهد تمام افسرانی که احتمال داشت در رژه صبح آن روز مدرسه علوی حاضر شده باشند، دستگیر شوند، اما مأموران امنیتی که بلافاصله برای بازداشت آنها اعزام شده بودند، دست خالی بازگشتند. هیچ یک از آنان در محل کار و زندگی خود نبودند، همگی به گونهای حساب شده، توسط نزدیکان امام (ره) درمحلهای امن پنهان شده بودند. تنها تعداد کمی – چهار افسر و دوازده درجه دار – به چنگ ماموران امنیتی گرفتار شدند. در حالی که روز ۲۰ بهمن رو به پایان بود، هیچ کس تصور نمیکرد شبی پرحادثه در پیش باشد اما آن شب، تهران آبستن حوادث بود.رادیو اعلام کرد فیلم ورود امام خمینی بعد از اخبار تلویزیون نمایش داده خواهد شد،اوایل شب عده زیادی از همافران و درجهداران نیروی هوایی دوشانتپه در سالن آسایشگاه جمع شدند تا تصاویر امام را از تلویزیون ببینند.ساعت ۲۱ شب تلویزیون دولتی ایران فیلم بازگشت امام خمینی را به نمایش گذاشت.هنگامی که تصویر امام (ره) بر صفحه پدیدار شد، همافران با ابراز احساسات برای ایشان صلوات فرستادند. این ابراز احساسات موجب خشم افسران تیپ گارد جاویدان می شود. از آنجا که بیعت همافران و افسران نیروی هوایی با امام و شرکت آنان در تظاهرات موجب نگرانی فرماندهان نظامی شده بود برای کنترل هواداران امام یک واحد تانک از لشکر گارد در پادگان مسقر شده بود پرسنل گارد که ابراز احساسات همافران و دانشجویان را تحمل نکردند سالن اجتماعات را به محاصره دراوردند و با آنها درگیر شدند. درگیری میان طرفین با تیر اندازی شروع میشود. در همان شب یگانهایی از تیپ جاویدان از نقاط دیگر تهران برای سرکوب همافران عازم دوشانتپه میشدند. بامداد ۲۱ بهمن در راه بود و پایگاه هوایی دوشانتپه لحظه به لحظه در حلقه تنگ محاصره نیروهای گارد جاویدان در میآید. همافران که در محاصره بودند متحمل تلفات شدیدی شدند. مردم ساکن در اطراف خوابگاه همافران، هنگامی که از حمله نیروی گارد به همافران آگاه شدند، اهالی خیابانهای اطراف را نیز با خبر کردند و طولی نکشید که جمعیت انبوهی در کنار دیوار خوابگاه گرد آمدند که با فریاد اللهاکبر از همافران حمایت میکردند. در این بین عده ای از مردم توانستند به داخل پادگان نفوذ کنند و با غنیمت گرفتن دهها قبضه اسلحه به سنگربندی در خیابانهای پادگان پرداختند. اجتماع مردم در کنار خوابگاه همافران نیروی هوایی که از ساعت ده شب آغاز شده بود، همچنان ادامه یافت. ترس مردم این بود که در صورت پراکنده شدن، نیروهای گارد، مجددا به همافران حمله کنند، لذا از دفتر حضرت امام(ره) کسب تکلیف کردند و دفتر امام توصیه کردند که پراکنده نشوید.
مردم در کنار خوابگاه نیروی هوایی همچنان شعار میدادند و خود را با آتش لاستیکهای فرسوده گرم میکردند که در ساعات بعد از نیمه شب، مأموران حکومت نظامی با خودروهای نظامی و در حالیکه از دور با شلیک رگبار مسلسلها به طرف هوا در صدد ترساندن مردم بودند، به اجتماع مردم حمله کردند. در این هنگام مردم به کوچههای اطراف پناه بردند اما مأمورین توانستند یکصد و پنجاه و دو نفر را دستگیر و به محل استقرار حکومت نظامی در کلانتری تهران و منتقل کنند. در بین دستگیر شدگان دو روحانی نیز حضور داشتند.این درگیری خونین دهها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند.
گزارش: الهام قبادی
انتهای پیام/