کارشناس ارشد روابط بین‌الملل نوشت: افغانستان بدلیل موقعیت ژئواستراتژیک، چالش‌های منطقه‌ای و حضور پایگاه‌های نظامی همچنان محور سیاست ایالات متحده خواهد بود.

افغانستان محور سیاست ترامپ خواهد بود
به گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران، محمدمهدی باقری کارشناس ارشد روابط بین الملل و دانش آموخته دوره تحلیلگری سیاسی از مرکز مطالعات استراتژیک وزارت خارجه ایران در یادداشتی به بررسی تأثیرات سیاست‌های رئیس جمهور جدید ایالات متحده در تحولات افغانستان پرداخت و نوشت:  آنچه که مسلم است مواضع متغیر و نامتعارف ریاست جمهوری آمریکا حتی با تندترین جناح از حزب جمهوری خواه تفاوت‌های عمیقی دارد که نمی‌توان آن را تابع هیچ چاربوب تئوریک در علم روابط بین‌المللی دانست. از این رو در اصول روابط بین الملل از آن به عنوان "بازیگر نامعقول" یاد می‌کنند.

با توجه سخنان ضد و نقیض دونالد  جان ترامپ شاید بتوان به  یک گفتمان نسبی هرچند نامشخص رسید. اگر سخنان ترامپ در مورد افغانستان را در قالب یک گفتمان سیاسی قرار دهیم 6 متغیر می‌تواند استراتژی آینده ترامپ در قبال افغانستان را شکل دهد.  

1- چالش‌های منطقه‌ای: یکی از دلایل که به صورت سنتی باعث شده که افغانستان محور سیاست خارجی آمریکا قرار بگیرد، حضور قدرت‌های منطقه‌ایست که با عنوان "چالش‌های منطقه‌ای" حضور دائمی ایالات متحده در منطقه را تضمین می‌کند. از جمله مهار ایران، کنترل روسیه، رشد اقتصادی چین در قالب سرمایه گذاری و حضور در سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، حضور قدرت های هسته ای منطقه ای و  ترس از تغییر حاکمیت در پاکستان و ظهور رادیکالیسم  مجهز به تسلیحات هسته ای  از عواملی هستند که بر مبنای آنها ترامپ همچنان افغانستان را محور سیاست خارجی خود خواهد دانست.

2- ساختار داخلی قدرت در آمریکا: باتوجه به حضور قدرت های منطقه ای و هسته ای  و هزینه‌های جنگ و پایگاه نظامی ولجستیکی ایالات متحده  برای یک حضور دوام دار را به هیچ عنوان نمی توان نادیده گرفت.

3- مبارزه علیه تروریسم: آنچه از تماس تلفنی اشرف غنی به ترامپ می شود تلقی کرد که اگرچه اقای غنی به تقویت رابطه استراتژیک کابل و واشنگتن بر مبنای منافع استراتژیک اشاره کرده است؛ آقای ترامپ افغانستان را به عنوان شریک بنیادین و محوری برای مبارزه در برابر تروریزم یاد کرده است و همچنین ترس از گروه های افراطی مسلمانان  و حلقه های تروریستی از قبیل «داعش،طالبان و گروه تروریستی حقانی» ممکن شکل حضور ایالات متحده در افغانستان از روابط استراتژیک به همکاری امنیتی بدل کند.

4- عدم همسوی با ناتو: با توجه به نگاه ترامپ به مسائل اقتصادی، مخالف سهم آمریکا در ناتو است.  وی معتقد است ناتو برای آمریکا خصوصا در زمینه های  مانورهای نظامی و عملیات های بیرون مرزها هزینه بردار است. این مسئله شاید عملیات های نظامی ناتو در افغانستان را تحت تاثیر خود قرار دهد و منجر به تضعیف ناتو در افغانستان شود و ایالات متحده خود ابتکار مبارزه در برابر تروریزم در افغانستان را به عهده بگیرد.

5- تعمیق رابطه ترامپ با پوتین: با این پیش فرض که ترامپ نقش روسیه در حل بحران های بین المللی را پذیرفته است؛ با کاهش حضور ایالات متحده در معالات جهانی این احتمال وجود دارد که رهایی روسیه و باز شدن دست این کشور در معادلات جهانی به خصوص سیاست افغانستان خواهد شد. زمینه ای  برای شکل گیری تعارض های استراتژیک بین روسیه و ناتو را بسازد که به تشدید بحران های امنیتی در افغانستان دامن خواهد زد. اما به دلایل اختلافات سنتی و رقابت های استراتژیک منطقه ای همواره سطح همکاری بین دو کشور با ابهام مواجه هست.                                   
6-سیاست های منفعت محور: باتوجه به اینکه ترامپ بارها از هزینه های سنگین جاری آمریکا در عراق، خاورمیانه و افغانستان انتقادکرده است و آن را از سیاست های نادرست دموکرات ها در تاریخ سیاسی آمریکا می داند و او وعده داده است  که پول های حاصل از مالیات مردم آمریکا را صرف زیر ساخت های اقتصادی خود آمریکا کند. عملا این برداشت را می توان کرد که این سیاست به حمایت های اقتصادی آمریکا در قبال افغانستان تاثیر کاهنده ای خواهد داشت. به همین دلیل دولت کابل را برآن داشته است که با ترامپ براساس معادلات اقتصادی وتعاملات راهبردی وارد شود.عرصه معادن وذخایر زیر زمینی افغانستان،بی تردید یکی از جذاب ترین مواردی از معاملات اقتصادی برای فردی مانند ترامپ است .از آنجا که  استراتژی ترامپ در سیاست خارجی به سبک تعاملات تجاری،براساس اصل دادوستد خواهد بود در این وضعیت جایگاهی برای افغانستان در سیاست خارجی ترامپ می توان متصور شد.  
            
در یک نکاه کلی می توان ترامپ را عضوی از آن دسته کارگزان سیاست آمریکا دانست که در برابر ساختار قدرت داخلی، افکار عمومی آمریکا و جوامع بین المللی همواره همواره با چالش روبرو است.

البته این مسأله از شخصیت منحصر به فرد ترامپ هم حکایت دارد که به شدت در برابر ساختار موجود مقابله می کند. سیاست های ترامپ در قبال افغانستان را هم نمی توان واحد دانست اما با استناد به این  6 متغیر ترامپ نمی تواند عرصه سیاست خارجی افغانستان را رها کند بدلیل موقعیت ژئو استراتژیک افغانستان در منطقه، چالش‌های منطقه ای و حضور پایگاه های نظامی همچنان افغانستان محور سیاست ترامپ قرار خواهد داشت. اگر دولت کابل در قالب معادلات اقتصادی و تجارت پرسود ذخایر معادن نتواند انگیزه‌های اقتصادی دولت ترامپ را جلب کند این احتمال وجود دارد که روابط استراتژیک کابل و واشنگتن را تحت تاثیر قرار دهد و تنها بعد امنیتی پیمان استراتژیک کابل و واشنگتن پررنگتر شود.
 
 انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.