مرکز اسناد انقلاب اسلامی گزارشی پیرامون خاطرات آیت الله خسروشاهی منتشر کرد.

مروری بر خاطرات آیت‌الله خسروشاهیبه گزارش حوزه احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی گزارشی پیرامون خاطرات آیت الله خسروشاهی منتشر کرد.

آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی، از روحانیون مبارز و از شاگردان امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی بود كه در دوران مبارزه با طاغوت از طرف امام(ره) مامور سازماندهی روحانیت كرمانشاه شده و به سازماندهی مبارزات انقلابی در آنجا پرداخت. در ادامه ضمن اشاره به مختصری از زندگی‌نامه و برگی از مبارزات آیت‌الله خسروشاهی در دوران پهلوی، به بیان گوشه‌ای از خاطرات وی كه برگرفته از دست‌خط‌های ثبت شده وی در مركز اسناد انقلاب اسلامی است می‌پردازیم.
 
آیت‌‌الله سیدابراهیم خسروشاهی فرزند سید هاشم در سال 1303 در قم به دنیا آمد و پس از گذراندن دوران ابتدایی به فراگیری دروس حوزوی پرداخت و از محضر اساتیدی چون آیت‌الله العظمی گلپایگانی، آیت‌الله حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی و حاج سید رضا بهاء‌الدینی  بهره برد. وی همچنین علاوه بر شركت در كلاس خارج فقه آیت‌الله العظمی بروجردی، از محضر امام خمینی(ره) نیز كسب فیض كرد.
 
***آشنایی و ملازمت با امام خمینی(ره) ***
 
همانطور كه گفته شد، آیت‌الله خسروشاهی از شاگردان قدیمی امام خمینی(ره) در درس‌های اخلاق و خارج‌فقه ایشان بوده كه پابه‌پای شخصیت‌هایی نظیر امام موسی صدر؛ شهید مطهری و بزرگان دیگر افتخار تلمذ از محضر حضرت امام(ره) را داشته است. تأثیرگذاری درس‌های امام خمینی(ره) در وجود او تا جایی بود كه در خاطرات خود درباره جلسات اخلاقی امام(ره) می‌گوید: « امام خمینی(ره) پس از نماز عصر در مدرسه فیضیه به امامت مرحوم آیت‌الله خوانساری ایراد مواعظی بسیار موثر می‌فرمودند و افراد مختلف بازاری و طلبه كه تنها مرحوم شهید مطهری را به یاد دارم مرتباً شركت داشتند. در همان زمان امام(ره) كتاب اربعین را بر ای ایجاد انقلاب روحی قبل از انقلاب اسلامی نوشته بودند. نفس گرم ایشان چنان تغییر حال می‌داد كه بنده كه جوانی ابتدائی بودم دلم راضی به جدائی نمی‌شد و از مدرسه تا نزدیكی منزل ایشان را با فاصله تعقیب می‌كردم و تنها با نگاه كردن از وجود ایشان استفاده می‌كردم و روزی هم به ایشان عرضه داشتم منزل ما را متبرك كنید و قبول كردند و ما را سرافراز كرده تشریف آوردند.»
 
همچنین وی در خاطرات خود در سال‌های متمادی ملازمت با امام خمینی(ره) از مخالفت صریح و سازش‌ناپذیری امام(ره) با رژیم پهلوی می‌گوید: «صبحی بود وارد منزل امام(ره) شدم. مرا در موقع صرف صبحانه پذیرفتند. سفره‌ای بود و امام(ره) و مرحوم آیت‌الله لواسانی كه انصافاً ایشان را تنها نمی‌گذاشت٬ مشغول صبحانه بودند. وقتی در خدمتشان از شیوه مرحوم آیت‌الله حائری‌یزدی در برابر دستگاه جبار رضاخان سخن به میان آمد فرمودند: من با این اندازه تحمل موافق نیستم.»
 
این ملازمت و همراهی با استاد؛ به آنجایی می‌رسد كه آیت‌الله خسروشاهی در سال 1341 از طرف امام خمینی(ره) برای مقابله با جریانات منحرفی همچون انجمن حجتیه مأمور به ساماندهی روحانیت كرمانشاه  می‌شود كه در این راه علاوه بر مبارزه با رژیم پهلوی با انواع ناملایمات و سختی‌ها روبرو می‌شود؛ بطوری كه در خاطرات خود می‌گوید: «با اطلاع از اوضاع و احوال ناروا و مشكوك آنجا درصدد تأسیس روحانیتی ضد دستگاه برآمدم و به خدمت ایشان[امام] هم معروض داشتم. پس با ترغیب دوستانی از قبیل مجتبی حاج‌آخوند در مهاجرت از قم افتخار خدمت در آنجا را داشتم و موظف به تشكیل  هسته مركزی روحانیت شدم اما خدای متعال می‌داند چه دیدم و چه كشیدم.»
 
*** آغاز فعالیت‌های مبارزاتی ***
 
از اوایل دهه چهل و به دنبال رحلت آیت‌الله العظمی بروجردی، رژیم پهلوی كوشید تا دامنه فعالیت روحانیون را محدود كند اما با ورود امام خمینی(ره) به مدار مبارزه، منبر به عنوان یك ابزار مبارزاتی نیرومند شناخته شد. در این شرایط آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی از سال 41 در مسجد صاحب كرمانشاه منبر می‌رفت و در این مدت ضمن آگاهی بخشی به مردم، به منظور خط دهی به مبارزات انقلابی و اشاعه فرهنگ مبارزه با استبداد، برخی از روحانیون را نیز به كرمانشاه دعوت می‌كرد.
 
*** ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی ***
 
نخستین مقابله علنی آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی با رژیم پهلوی در ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود كه وی را در صدر همراهان امام خمینی(ره) و مراجع حوزه و مبارزین كرمانشاه قرار داد. او در مورد فعالیت خود در آن دوران می‌گوید: «وقتی كه خبر مخالفت روحانیت قم درباره انجمن‌های ایالتی و ولایتی رسید تنها بنده در آنجا موفق به اخذ امضاء از روحانیون موجود برای ارسال تلگراف تأیید شدم و از جریان‌های جالب اینكه متن تلگراف را منازل آقایان می‌بردم. برای امضا در خدمت امام جماعتی به نام حاج‌آقاجعفر وارد شدم و متن مرقوم را در مقابل نهاده با قرآن كریم استخاره كرد و سپس امضا نمود. پرسیدم آیه استخاره چه بود؟ قرائت كرد: «یا ایها الملأ انّی اُلْقِی الیَّ كتاب كریم اِنّهُ مِن سلیمان و اِنّه بسم الله الرحمن الرحیم» با این اقدام دستگاه اهریمنی سازمان امنیت حساسیتی پیدا كرد بطوری كه هرجا می‌رفتم اتومبیلی را یا فردی یا افرادی را به دنبال می‌دیدم.»
 
چنانكه خود آیت‌الله خسروشاهی نیز می‌گوید این فعالیت‌ها، حساسیت رژیم پهلوی را برانگیخت تا جایی كه در سال 42 ساواك ماموریت یافت تا وی را تحت نظر قرار داده و گزارش فعالیت‌های او را به مركز ارسال كند. بر همین اساس مامور ناشناخته ساواك ضمن معرفی آیت‌الله خسروشاهی به عنوان یكی از روحانیونی كه سابقه همراهی با شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام را داشته، اشاره می‌كند كه وی یك از شاگردان امام خمینی(ره) در قم بوده است. گزارشگر ساواك ادامه می‌دهد: «فعالیت او در میان فدائیان اسلام و اكثر حوزه‌های علمیه دینی ادامه داشته است ولی تاكنون مورد تعقیب جدی قرار نگرفته است... مطابق اطلاعات واصله در ماه رمضان امسال در تهران بوده و شب‌ها را در مدرسه مروی می‌گذرانده است.»
 
***مواجهه با مقامات امنیتی و مخالفت با اصلاحات ارضی***
 
فعالیت‌های انقلابی آیت‌الله خسروشاهی كه حساسیت مسئولین امنیتی كرمانشاه را در پی داشت به مواجهه وی با رؤسای شهربانی و ساواك استان كشیده شد. او در این‌باره می‌گوید: « سرهنگ مرادی رئیس سازمان امنیت بسیار بی‌ادب و شرور بود بطوری كه حجت‌الاسلام حاج سید احمد زنجانی فهری را چنان سیلی زد كه ایشان می‌گفت معنای برق از چشم پریدن را به عینه دیدم و از این قبیل شرارت‌ها نسبت به روحانیون نشان داده بود. بنده هم پیش‌دستی كرده و در منبر منزل آقای جلیلی این حركات زشت را مدرك قرار داده و دستگاه امنیتی را ضدامنیتی معرفی كردم.
 
بعداً پاسبانی كه در مسجد نماز می‌خواند گفت جناب رئیس شهربانی شما را خواسته است. فردا كه به شهربانی مراجعه كردم پس از گفتگوهائی با تشریفات خاصی پیش رئیس شهربانی رفتم كه او با این كار می‌خواست عظمت‌نمائی كند. به مناسبت اصلاحات ارضی می‌گفت زمین‌ها در تصرف كشاورزان است پس به حكم اسلام ملك آن‌هاست. گفتم پس این صندلی شهربانی هم برای من است. پرسید چرا؟ گفتم چون روی آن نشسته‌ام. او كه فكر می‌كرد ما طرفدار مالكین هستیم، گفت این مالكین....(توهین بسیار زشتی كرد) كه زنانشان تا اینجا لخت و عریانند و ... عریانی زنان را مجسم كرد. بنده هم بلافاصله به عكس بالای سرش اشاره كردم و او را متوجه كردم كه نمی‌دانی فحش خودت به چه كسی برمی‌گردد؟ (تصویر شاه و همسرش فرح به همان عریانی بالای سرش بود) و به خواست خدا كاملا شرمسار شد. تلفن را برداشت و به رئیس سازمان امنیت همان مرد خشن گفت جناب سرهنگ من با فلانی صحبت كردم و اینك به خدمت شما مشرف می‌شود. بنده هم با صدای بلند كه از آن طرف شنیده شود گفتم خیر بنده او را افسر باشرفی نمی‌دانم كه خدمتش مشرف شوم.»
 
*** "خمینی كرمانشاه" ***
 
به دنبال هجوم وحشیانه عمال رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه قم در فروردین 42، آیت‌الله خسروشاهی همراه با روحانیون كرمانشاه به این جنایت واكنش نشان داده و با صدور اعلامیه‌ای، حمایت و پشتیبانی خود را از امام خمینی(ره) اعلام كردند.
 
علاوه بر این، پس از فاجعه مدرسه فیضیه قم آیت‌الله خسروشاهی اوج شجاعت و بی‌پروایی را از خود در مبارزات انقلابی نشان داد به گونه‌ای كه با اطلاع از دستور امام خمینی(ره) مبنی بر انتشار سراسری اخبار فاجعه فیضیه، در حسینیه جلیلی كرمانشاه كه مركز تجمع مسئولین لشگری و استانی وقت به منبر رفته و علیه رژیم پهلوی سخنرانی می‌كند. سخنان او به قدری جسورانه بود كه به گفته خود: «چنان رعبی آقای جلیلی[صاحب حسینیه] را گرفت كه گفت شما دیگر اینجا منبر نروید. تأثیرگذاری این سخنرانی آتشین در غلیان روحیه انقلابی مردم به حدی بود كه "یكی از بازاری‌ها می‌گفت امروز شما خمینی كرمانشاه شدی."»
 
پس از این جریان به گفته خود به وسیله "بعضی هم‌لباس‌ها" بقدری در تنگنا و فشار روحی قرار گرفت كه مجبور به مهاجرت به عتبات عالیات شد و ملازمت استاد و مراد خود را ادامه داد.  او درباره سفر خود به نجف پس از تبعید امام خمینی(ره) می گوید: «در نجف اشرف كه ورود به حوزه و اخذ شهریه نیاز به تأیید داشت به منزل عالم جلیل‌القدری كه مهر تأیید داشت رفتم. ایشان پرسید راست بگو برای امیرالمومنین(ع) به نجف آمده‌ای یا برای آقای خمینی؟ گفتم بر فرض كه برای آقای خمینی آمده باشم چون ایشان در خط حضرت امیر(علیه‌السلام) هستند به هر حال تفاوتی نیست. ایشان گفت راست می‌گویی و امضا كرد.»
 
*** ادامه مبارزات انقلابی در سال‌های 56 و 57 ***
 
با اوج‌گیری مبارزات انقلابی از سال 1356، آیت‌الله خسروشاهی نیز پابه‌پای روحانیون در صف مبارزه قرار گرفت و بیشتر با صدور اعلامیه و بیانیه همراهی خود با نهضت اسلامی را اعلام می‌كرد. به عنوان مثال در 25 تیر 57، جمعی از روحانیون تهران از جمله آیات مهدوی كنی، موحدی كرمانی، مرتضی مطهری، سید عبدالكریم موسوی اردبیلی و سید ابراهیم خسروشاهی با صدور اعلامیه‌ای در رابطه با برگزاری جشن‌‌های نیمه شعبان اعلام كردند «نظر به اینكه در مصائب ناگوار و حوادث خونینی كه در قم، آشیانه اهل بیت و سایر شهرستان‌های ایران بر شیعیان آن حضرت وارد آمد... روحانیت تهران به پیروی از مراجع عظام تقلید اعلام می‌دارد كه مراسم باشكوه میلاد مسعود حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه امسال بدون هیچ‌گونه چراغانی و مبادله تبریك برگزار می‌شود و با برقراری سخنرانی‌های آگاه كننده و بیداری بخش بر جراحات قلب مقدس آن حضرت مرهم گذارده شود.»
 
به دنبال جنایت رژیم پهلوی در سینما ركس آبادان، روحانیون تهران بار دیگر اقدام به صدور اعلامیه كردند. در بخشی از این اعلامیه كه به امضای بیش از 150 تن از علما و روحانیون از جمله آیات موحدی كرمانی، محی‌الدین انواری، امامی كاشانی، ابراهیم رئیسی، سید عبدالكریم موسوی اردبیلی و سید ابراهیم خسروشاهی رسید آمده بود: «فاجعه آتشین آبادان كه در آن صدها تن مرد و زن و كودك زنده زنده سوختند و ملتی را داغدار كردند، دستاورد تازه از استبداد سیاسی است كه زندگی ملت را به تباهی و سراسر مرز و بوم ما را به خاك و خون كشانده است... ما این فاجعه دلخراش را به عموم برادران و خواهران داغدیده و ستم دیده آبادان تسلیت می‌گوییم و بر خود و همه مسلمین لازم می‌دانیم با این داغدیدگان همه گونه همدردی و یكپارچه در راه برچیده شدن استبداد و كیفر مسئولان این حادثه دردناك و حوادث بكوشیم.»[6] علاوه بر این نام و امضای وی در پای بسیاری از اعلامیه‌های روحانیون مبارز از جمله «اعلامیه جمعی از روحانیون تهران در پشتیبانی از اعتصاب كاركنان صنعت نفت»، «اعلامیه روحانیان تهران در محكومیت حمله مزدوران رژیم شاه به حرم مطهر امام رضا(ع)»، «اعلامیه روحانیون تهران درباره فراخوانی مردم برای شركت در راهپیمایی تاسوعا و عاشورای 57» و «اعلامیه جمعی از روحانیون تهران درباره اعلام عزای عمومی در روز 27 آذر 57» دیده می‌شود.
 
***نظر آیت‌الله العظمی خوئی درباره امام خمینی(ره)***
 
آیت‌الله خسروشاهی درباره نظر آیت‌الله خوئی درباره انقلاب اسلامی و قیام امام خمینی(ره) می‌گوید: «در ابتدای انقلاب به نجف اشرف مشرف شدیم. به خاطر اینكه مرحوم حجت‌الاسلام وثوق تهرانی(باجناق حقیر) شاگرد مرحوم آیت‌الله العظمی خوئی بود به صرف ناهار خدمت ایشان دعوت شدیم. بنده خواستم از بركات انقلاب اسلامی و پلیدی‌های رژیم پهلوی آنچه می دانم معروض دارم. ایشان فرمودند: " در بعضی از اخبار آمده است كه شخصی قبل از قیام حضرت مهدی(عج) قیام كرده و راه را برای ظهور آن حضرت آماده می‌سازد و من فكر می‌كنم آن شخص همین آقای خمینی باشد."»


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار