به گزارش خبرنگار
حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛فرمانده آرپی چی زنهای گردان عمار لشکر 27 محمد رسول الله، همان شهیدی است که مزار عطرآگینش مورد توجه بسیاری از افراد بوده و زیارتگاه مراجعه کنندگان به گلزار شهدای تهران شده است. نام اصلی این شهید بزرگوار «منوچهر پلارک» است که نزد بیشتر افراد به «سید احمد پلارک» شهرت دارد. وی در 7 اردیبهشت 1344 دیده به جهان گشود و اصالتی تبریزی داشت.
شهید سید احمد پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاه های شلمچه، به عنوان یک سرباز معمولی همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بود، به طوری که بوی بدی بدن او را فرا می گرفت. تا اینکه در سال 66 در یک حمله هوایی هنگامی که او به مانند سایر روزها در حال نظافت بود، موشکی به آنجا برخورد کرده و او شهید و در زیر آوار مدفون می شود. پس از این اتفاق هنگامی که امدادگران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه بوی شدید گلاب از زیر آوار می شوند، پس آوار را کنار زده و با پیکر پاک این شهید که غرق در بوی گلاب بود؛ مواجه می شوند.
پیکر پاک شهید پلارک در بهشت زهرای تهران (قطعه 26، ردیف 32، شماره 22) به خاک سپرده شده است، اما نکته قابل توجه درباره این شهید که آن را از سایر شهدا متمایز می کند، بوی گلابی ست که از مزار مطهرش به مشام می رسد. همچنین سنگ قبر این شهید همواره نمناک بوده، به طوری که اگر سنگ قبر وی را خشک کنیم، از سمت دیگر خیس شده و از گلاب سرشار خواهد شد. به همین دلیل او را «شهید عطریِ قطعه 26» لقب داده اند. می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر (ص) در صدر اسلام، «غسیل الملائکه» بوده است. «غسیل الملائکه» به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده باشند و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است.
* خاطراتی از شهید پلارک:قبل از عملیات کربلای 8 با گردان رفته بویم مشهد. یک روز صبح دیدم سید احمد از خواب بیدار شده ولی تمام بدنش می لرزد. گفتم: «چی شده؟» گفت: «فکر کنم تب و لرز کردم.» بعد از یکی دو ساعت به من گفت: «امروز باید حتما برویم بهشت رضا (ع)». اتفاقا برنامه آن روز گردان هم بهشت رضا (ع) بود. از احمد پرسیدم: «چی شده که حتما باید بریم بهشت رضا (ع)؟» او به اصرار من گفت: «دیشب خواب یک شهید را دیدم که به من گفت: تو در بهشت همسایه منی. من خیلی تعجب کردم تا به حال او را ندیده بودم، گفتم: تو کی هستی الان کجایی؟ گفت: در بهشت رضا (ع)». احمد آن روز آنقدر گشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمیدانست پیدا کرد و بالای مزار آن شهید با او حرفها زد.
یکی از آشنایان خواب شهید سید احمد پلارک را میبیند. او از شهید تقاضای شفاعت میکند. که شهید پلارک به او میگوید: «من نمیتوانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و به آن توجه وعنایت داشته باشید. همچنین زبانهایتان را نگه دارید. در غیر اینصورت هیچ کاری از دست من برنمیآید».
آخرین مسئولیت شهید پلارک، فرماندگی دسته بود. در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد، اما کمتر کسی میدانست که او مجروح شده است. اگر کسی درباره حضورش در جبهه سوال میکرد؛ طفره میرفت و چیزی نمیگفت. یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم، زمستان بود و هوا به شدت سرد. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت: «اگر یک نفر مریض بشود، بهتر از این است که همه مریض شوند». یکی یکی بچهها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده و پاهایش خونی شده بود.
قسمتی از وصیتنامه شهید سید احمد پلارک:«مادر! توجه کن! اگر من به زیارت امام رضا (ع) می رفتم، مگر شما نگران بودید، بلکه خوشحال بودید که به زیارت و پابوس امام خویش رفتم. حال شما اصلا نباید نگران باشید، چراکه من به زیارت خدایم و خالق و معشوقم می روم. پس همچون مادران شهیدپرور، استوار و محکم باش و هر کس خواست کار خلافی بر ضد انقلاب انجام دهد، جلویش بایست، حتی اگر از نزدیکترین کسان باشند.» (ظهر عاشورا 1406 - 65/6/24)
روحش شاد و یادش گرامی
انتهای پیام/
من به شخصه اراده خاصی به شهدا دارم و امیدوارم که در قیامت ما را مورد شفاعت خود قرار بدهند
روحشان شاد و قرین رحمت الهی
من به شخصه اراده خاصی به شهدا دارم و امیدوارم که در قیامت ما را مورد شفاعت خود قرار بدهند
روحشان شاد و قرین رحمت الهی
من به شخصه اراده خاصی دارم و امیوارم در قیامت ما رامورد شفاعت خود قرار بدهند روح همه شهدا شاد و قرین رحمت الهی
امشب به اتفاق خانواده م رفتم وایشون پیش خداوندشفیع
قراردادم حاجتموبده ۱۴/ ۵/ ۹۹التماس دعا نذرموادامیکنم
به شکر خدا من امروز ایشون رو ملاقات کردم ممنون میشم که بگید آیا ابراهیم هادی شهید پلارک هست
اگر لیاقت داشته باشم فردا به مزارش میروم
که سخت پریشان حال ومضطرم
سر دو مزار باور کردم " شهدا زنده اند"
باور کردم " با مرام " اند.
باور کردم " مرا می شوند"
جالبه از این دو شهید یکی ایشون و دیگری مدافع حرم بودند.
از مقام و منزلت و کرامات شهیدان چیزی بر کسی پوشیده نیست، و فرقی بین منوچهر پلارک و سایر شهدا نیست.
حتما برای یک بار شده برید پیش این شهید بزرگوار واقعا حس وحال خوبی داره و ارامش جالبی به ادم دست میده
کلا قدم زدن وذکر گفتن تو قطعه شهدا ادم سبک میکنه
التماس دعا
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾ (۱) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(۲) الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾رحمتگر مهربان (۳) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾[و] خداوند روز جزاست (۴) إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿(۵) اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (۶) صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿۷﴾
امیدوارم شفاعت کننده ام باشد در روز محشر. آمین
.منو هم درباب شهید عزیز با تمام وجود دوستت دارم
من یه مشکلی برای برادرم پیش اومده یهویی اسم شهید عطری تو ذهنم اومد تو گوگل سرچ کردم بهش متوسل شدم ،شروع کردم به خواندن زندگینامه اش
، این شهید والا مقام با من حرف زد و دوتا عیبی که درمن بود بهم گوشزد کرد انگار کلام خدا بود من از الان با خدای خودم واین شهید والا مقام معامله کردم وازشون میخوام شفاعتمو بکنه ودلمو شاد کنه و مشکله داداشم حل بشه الهی آمین از خوانندگان این مطلب هم التماس دعا دارم
خجلیم شهدای عزیز خجل
پلارک عزیز منو هم دریاب دستم کوتاهه توشه ای ندارم پیش خدا شفاعتم کن
هرکس نرفته بره و کیف معنوی ببره
مزار احمد پلارك رفتم حس غريبي داره
روح شهدا شاد