بالاخره روزگار تلخ جدایی 30 ساله مام قادر از همه خانواده اش به سرآمد.

به گزارش خبرنگار گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران جوان از ارومیه؛قادر مولان پور مشهور به "وه ستا قادر ره ش هه رمی” در 7 تیر سال 66 بر اثر بمباران شیمیایی رژیم بعث عراق و اصابت یک بمب به روستای "ره ش هه رمی” از توابع بخش مرکزی شهرستان سردشت سه فرزند به نام های شهین، ناصر و مال مال، و همچنین همسرش در حالی که باردار و پابه ماه بود را از دست داد. وستا قادر شامگاه شنبه در روستای ره ش هه رمی از توابع بخش مرکزی شهرستان سردشت و در منزل مسکونی خود دار فانی را دواع و به فرزندان و همسر شهیدش پیوست.

7 تیر 66 بود…
مام قادر در حال کارگری بود
خبر بمباران شیمیایی سردشت پیچید
مردم از شهر به روستاها فرار می کردند که ناگه خبر آمد هواپیمایی عراقی یکی از بمبهای جامانده از بمباران شهر سردشت را بر سر روستای رش هرمی ( Rash Harmeh) انداخته است.
و خانواده مام قادر قربانی در این بمباران با استنثاق گاز خردل و سارین در معرض مرگ قرار گرفتند…
همسر مام قادر که حامله بود
پسران دوقلوی مام قادر ناصر و مالمال
و دختر وی شهین،
همگی در آنی، مصدوم شیمیایی شدند
مصدومین از طریق بانه به تبریز و از آنجا نیز به تهران اعزام شدند..
در راه بانه، پسرش ناصر ندای حق را لبیک گفت.
به تبریز که میرسند مالمال نیز از این دنیای فانی رنج و عذاب زخمی شیمیایی رخت بر می بندد و به برادر دوقلوی خود می پیوندد…
در همان حال، همسر مام قادر، دختر خود را به دنیا می آورد.
اسم او را ژیان (زندگی) می گذارند.
همسر مام قادر و دختر دیگرش شهین از تبریز به تهران اعزام می شوند.
به تهران که می رسند شهین نیز به برادرانش می پیوندد و به شهادت می رسد.
مام قادر به همسرش اطمینان می دهد که جنازه 3 فرزند شهیدش را به زادگاهشان برمی گرداند.
جنازه شهین را از تهران بر می دارد و به تبریز میرود. جنازه مالمال را نیز از تبریز بر می دارد و به بانه می رود، در بانه هم جنازه دیگر فرزند خود را بر می دارد و هر سه را در زادگاهشان روستای رش هرمی به خاک می سپارد.
به تهران برمی گردد تا به همدمش خبر دفن 3 فرزند را بدهد اما وی را نمی یابد!
پس از پرس و جو جنازه همدمش و همسرش را نیز در سردخانه بیمارستان می یابد.
جنازه او را نیز به زادگاهش برمیگرداند.
پس از به خاک سپاری همدمش دوباره در بیمارستان تهران به سراغ تنها یادگار خانواده اش ژیان( زندگی) تازه متولد شده میرود..
ولی افسوس او را نمی یابد
نیست
نیست
نیست…
واکنون که 30 سال از آن روز تلخ گذشته است هنوز این یادگار خانواده، مفقودالاثر است…
مام قادر این پدر تنها تا آخرین لحظات زندگی به امید دیدار تنها یادگار خانواده نفس کشید و چشم انتظار هر شب را به روز رساند اما…..
یازدهم دیماه نود و پنج مام قادر مایوس از تنها بازمانده اش ژیان، به آغوش مرگ لبخند زد و به دیدار اعضای خانواده شهیدش بعد از سه دهه شتافت بی آنکه لذت استثمام بوی فرزند آخرینش را هرگز چشیده باشد.
مام قادر نیز به دیدار معبود شتافت تا داستان تلخ یک فراق 30 ساله پایان دهد باشد که این آخرین تراژدی جنگ برای مام قادرهای امروزی باشد.

شفیع بهرامیان

انتهای پیام/م

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.