گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان - بنا به اعتراف مسئولان غربی و آمریکایی، امنیت رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین اولویتهای دولتهای غربی به شمار میرود. این دولتها به اشکال مختلف سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی در محافل بینالمللی و نشستهای دوجانبه و چندجانبه سعی در تحقق این هدف داشته و تسهیلات گستردهای را برای انتقال اعانه از کشورهای خود به سرزمین های اشغالی معطوف می کنند.
یکی از ابزارهای تحقق اولویت امنیت رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر، مداخله مستقیم و غیر مستقیم نظامی و دیپلماتیک در عرصه امنیتی سوریه به عنوان محور میانی حلقه مقاومت منطقه ای است که از بزرگترین تهدیدات بر ضد رژیم اسرائیل به شمار میرود. تحولات حلب یکی از نقاط اساسی در مسیر بحران امنیتی و سیاسی در سوریه به شمار میرود، به همین علت است که روند بازپسگیری و آزادسازی شهر حلب، محافل رژیم صهیونیستی را به هم ریخته و طرفهای رسمی و تبلیغاتی این رژیم با صراحت لحن بیشتری از محاسبات خود بر روی پایداری گروههای مسلح تروریست صحبت میکنند.
آزادسازی شهر حلب ، تلآویو را نیز مانند برخی پایتختهای غربی منطقهای، در حالت سرخوردگی و نگرانی فروبرده است، نشانههای این نگرانی را میتوان از زبان سرکردگان سیاسی و نظامی و نمایندگان کنست رژیم صهیونیستی در طیفهای مختلف راست و چپ، لائیک و تلمودی مشاهده کرد.
در همین راستا مؤسسات تبلیغاتی صهیونیستی نیز با همراهی برخی رسانههای مزدور عربی و منطقهای سعی در تکرار مواضع گروههای مسلح تروریست و حامیان آنها داشته و به دنبال القاء سرکوب غیرنظامیان از سوی دولت سوریه و متحدانش در حلب هستند. بررسی برخی پیامدهای راهبردی پیروزی در حلب بر روند حل بحران امنیتی سوریه و تاثیر آن بر معادله درگیری های اسرائیل بر محور مقاومت ، عمق نگرانی های چند وجهی تل آویو در قبال حوادث حلب را آشکارتر می کند.
- پیروزی مدافعان سوریه در حلب باعث امنیت و ثبات استراتژیک بیشتر دولت سوریه شد و این به خودی خود تهدیدی برای منافع رژیم صهیونیستی به شمار میرود. به همین علت بود که آویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بر ضرورت حل و فصل اوضاع سوریه براساس منافع صهیونیستها تأکید کرده و شرایط این روند را براندازی بشار اسد و خروج نیروهای ایرانی از سوریه توصیف کرده است.
روزنامه صهیونیستی اسرائیل الیوم در همین رابطه نوشت که جنگ حلب آغاز تسلط مجدد بشار اسد بر تمامی اراضی سوریه است، لذا اسرائیل باید این نکته را مدنظر داشته باشد که هزینههای تحولات حلب را خواهد پرداخت. این روزنامه میافزاید که نیروهای ارتش سوریه بار دیگر به مرزهای جولان باز خواهند گشت تا آزادی عمل را از نیروی هوایی اسرائیل برای هدف قرار دادن برخی مناطق در عمق سوریه بگیرند. براساس این گزارش در مرحله پس از حلب ایران و حزب الله برای مقابله با اسرائیل و تحریک آن جرأت بیشتری خواهند داشت. لذا باید اسرائیل خود را برای تحمل پیامدهای جنگ حلب آماده کند.
دامنه گسترده پیروزیهای ارتش سوریه و متحدانش به عنوان دشمن راهبردی رژیم صهیونیستی، ابعاد شکست این رژیم را بیش از پیش آشکار میکند. ارتش سوریه با تسلط کامل بر حلب موفق شد چتر امنیتی استراتژیک برای خود پهن کرده و یک گام بزرگ رو به جلو در توسعه حاشیه امنیت و تحرک خود در حل و فصل بحران بردارد. بحرانی که تنها در نتیجه تقابل با گروههای مسلح به وجود نیامده، بلکه بخشی از معادله جنگ سوریه با محور غربی- عربی- صهیونیستی است. به همین علت است که تلآویو، باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا را به عدم اتخاذ تصمیمات مناسب و گوشه گیری از روند بحران سوریه و بیتوجهی به شکسته شدن خطوط قرمز متهم کرده است.
- آزادسازی شهر حلب باعث شد که محاسبات مؤسسات صهیونیستی در ابعاد سیاسی و امنیتی برای براندازی دولت سوریه ناکام بماند. در شرایط کنونی تروریستها دیگر شهری را هم وزن حلب در اختیار ندارند تا بتوانند از آن به عنوان نقطه قوت فعالیت های نظامی خود بر ضد دولت سوریه استفاده کنند، در نتیجه میتوان گفت که محاسبات برای امکان بازگرداندن حوادث سوریه به قبل از آزادی حلب میسر نیست. به همین علت است که سرتیپ عاموس یادلین رئیس سابق سرویس اطلاعات نظامی اسرائیل (امان ) تأکید کرد که اسرائیل در قبال مرحله پس از حلب با مشکلات استراتژیک مواجه است.
- علاوه بر ناتوانی رژیمهای مداخله جویی غربی - صهیونیستی در براندازی دولت سوریه، روند تحولات حل بحران امنیتی در این کشور به سمتی پیش میرود که طرفهای مختلف محور مقاومت، قدرت و همبستگی بیشتری برای پرداختن به دشمن اصلی خود یعنی اسرائیل از خود نشان می دهند. این موضوع از طریق ایجاد امنیت استراتژیک برای دولت سوریه قابل دسترسی است، امنیتی که با وجود حزب الله لبنان حاشیه بیشتری به خود گرفته و میتواند به عامل بازدارنده مهمی در برابر هر نوع تجاوز گسترده اسرائیلیها تبدیل شود.
- یکی دیگر از ابعاد نگرانیهای رژیم صهیونیستی از آزادسازی حلب، از بین رفتن پروژههای غربی مبنی بر تجزیه سوریه است. از زمانی که نشانههای ناتوانی غرب در براندازی دولت سوریه مشخص شد، گزینه های طرفهای مداخله جو به سمت تسهیل روند تجزیه این کشور پیش رفت. این چیزی بود که نتانیاهو نیز در کنفرانس دافوس در روز 21 ژانویه سال جاری آن اشاره کرده و آن را بهترین دستاورد قابل دسترسی توصیف کرد.
پیشاز نتانیاهو نیز سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در گزارشی ضمن بررسی تحولات عرصه داخلی سوریه تأکید کرده بود که تجزیه این کشور با منافع رژیم اسرائیل همخوانی دارد. این گزارش در عین حال توضیح داده بود که اسرائیل نباید به عنوان طرف طراحی کننده تجزیه سوریه در محافل بینالمللی شناخته شود، بلکه تنها باید بر منافع حیاتی خود تمرکز کند.
طبعا استفاده از وزنه حلب در دست گروههای تروریستی یکی از مهمترین ارکان طرح تجزیه سوریه به شمار می رفت. بعد از آزادسازی حلب، گروههای تروریستی مناطق استراتژیک و قابل توجهی را در اختیار ندارند تا بتوانند آن را به عنوان رژیمی موازی و تهدید کننده موجودیت دولت مرکزی سوریه مطرح کنند.
- جنگ سوریه از 6 سال پیش تاکنون به تقابل اراده های بین المللی و جریانهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شده است، طرفهای مداخله جو در عین حال از بروز درگیریهای مستقیم خودداری میکنند، اما تمام پتانسیل خود را برای مسلح کردن و حمایت از گروههای تروریستی حاضر در میدان سوریه برای تحقق اهداف ویژه خود به کار میگیرند. به این ترتیب دستیابی به یک پیروزی قابل توجه در این جنگ به ویژه در شهر حلب را که مدل کوچکتر شده بحران سوریه است، می توان پیروزی اراده مقاومت منطقه بر مطالبات و دیکتههای برخی کشورهای منطقهای نظیر عربستان ، ترکیه و رژیم صهیونیستی و طرفهای بینالمللی تاثیرگذار نظیر آمریکا ، فرانسه و دیگر دولت های غربی دانست. از دیدگاه تحلیلگران صهیونیستی، این روند میتواند قید و بندهای موجود در مسیر حرکت ارتش سوریه و متحدانش برای تهدید منافع تل آویو را از میان بردارد.
به قطع و یقین میتوان گفت که آنچه که تصمیم سازان تلآویو به آن میاندیشند ، چارچوب گستردهتر از معادلات درگیریها در سوریه است و عرصه دیدگااه آنها تا حزبالله لبنان و ارتش سوریه و عراق و جمهوری اسلامی ایران نیز کشیده میشود، به این ترتیب میتوان گفت سطح پیروزی محور مقاومت در بازپسگیری حلب فراتر از یک پیروزی نظامی با مشخصه های صرفا جغرافیایی و راهبردی در عرصه تقابل میدانی است و در چارچوب مبادلهای فراملیتی و منطقه ای و شاید هم جهانی قابل بررسی است.
این چیزی است که سرتیپ اودی دیکل رئیس مرکز مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی که پیش از این ریاست بخش استراتژیک شعبه برنامه ریزی ستاد مشترک ارتش را بر عهده داشت، به آن پرداخته و می گوید که اسرائیل حوادث مربوط به ایران در سوریه را از منظر یک تهدید اساسی برای خود بررسی می کند. چرا که ایران توانمندیها و انگیزههای خاص خود را در این زمینه دارد.
در راستای همین احساس خطر در نتیجه تحولات جدید میدانی در عرصه سوریه است که دیکل از تصویرسازان رژیم صهیونیستی میخواهد در گزینه عدم مداخله نظامی مستقیم در سوریه تجدید نظر کنند، چرا که تسلیم شدن در برابر موجودیتی ایران یا نمایندگان این کشور بر فراز بلندیهای جولان را بسیار مشکل ارزیابی می کند.
منبع: مشرق
انتهای پیام/