آغاز روابط ایران با انگلیس حدوداً به دوره ی تیموریان باز میگردد. در عهد صفویان نیز روابط تجاری برقرار بود و بازرگانان انگلیسی در ایران حضور داشتند. انگلیسیها برای حفظ مستعمرات خود و وسعت قلمرو آن تحرکات خود را در منطقه افزایش میدادند; از این رو پس از رقابت شدید آنها با فرانسه بر سر مسئله هندوستان و طرحهای ناپلئون برای سهیم شدن در این کشور از طریق همسایگان آن، از جمله ایران، دولت استعماری انگلیس را بر آن داشت که در ایران نفوذ بیشتری داشته باشد و این خود موجب ضعف حاکمان ایران و دخالتهای استعماری آنان شد.
در دوره افشاریه نیز جنوب ایران مرکز فعالیت تجاری آنها بود. کریم خان زند برای رونق تجارت، آزادی تجاری بیشتری به انگلیس داد، به طوری که در بوشهر هیچ رقیبی نداشتند و مرکز تجاری آنها به مرکز سیاسی تبدیل شد تا شیخنشینهای خلیج فارس را نیز تحت نظر بگیرند؛ اگرچه نتوانستند موافقت کریم خان زند را جهت تأسیس پایگاه در مناطق مرکزی جلب کنند ولی بعدها نفوذ آنان به مناطق دیگر نیز سرایت کرد.
در دوره ی قاجار که ایران از جانب روسیه مورد تهاجم واقع میشد؛ فرانسه از فرصت استفاده کرد تا ایران را در مقابل رقیب خود انگلیس قرار دهد، لذا در عهدنامه فین کین اشتاین ایران در قبال فرانسه متعهد شد که انگلیسیها را از این کشور بیرون کند و به آنها اعلان جنگ بدهد، اما انگلیسی ها با تدابیر دوستانه سعی در حفاظت مستعمره ارزشمند خود (هندوستان) نمودند و سر جان ملکم را به عنوان سفیر به ایران اعزام کردند که او توانست امتیازات استعماری زیادی برای دولت متبوع خود کسب کند.
با این که در سال 1221 روابط ایران با انگلیس قطع شد ولی انگلیسیها پایگاه خود را در بصره و اطراف خلیج فارس حفظ نمودند. فرانسویها هر چند رابطه گرمی با دولت داشتند؛ ولی به علت عدم وفاداری در بین مردم منفور بودند، و این برای انگلیسی ها موقعیت مناسبی بود، تا در خلیج فارس ایران را با قوای نظامی تهدید کنند. یکی از ترفندهای همیشگی انگلیسی ها برای گرفتن امتیاز، جوسازی و ارعاب بود، لذا در این موقعیت سر هارفورد جونز به ایران آمد و دولت ایران با توجه به بحران های موجود و تهدید روس ها، مجبور به قبول سفیر انگلیس و رد سفیر فرانسه شد.
آنها با انتقال برخی نیروهای خود به جنوب ایران و نفوذ در خلیج فارس و ایجاد رابطه با شیوخ محلی و شیخ مسقط، اهداف خود را دنبال می کردند، چنان که با اهداف سیاسی برای مدت 2 سال فرمان حکومت بندر عباس و جزایر قشم و هرمز و نواحی شمیل و میناب و بندر خمیر را از ناصرالدین شاه برای شیخ مسقط گرفتند و پس از وفات شیخ مسقط فرزندش را تحریک نمودند تا این جزایر را از حکومت ایران جداکند ولی موفق نشدند.
آنها همواره سعی در تجزیه ی ایران داشتند، چنان که در جنوب با حمایت از شیوخ منطقه و در کرمان و نواحی سیستان و بلوچستان با حمایت آقاخان کرمانی رهبر فرقه اسماعیلیه، قصد جداسازی این مناطق را از خاک کشور داشتند.
انگلیسی ها از علاقه ناصر الدین شاه به تجدید فراش و سفر به فرنگ نهایت سود را برای گسترش آمال استعماری خود بردند و توانستند امتیازات زیادی در جهت غارت ذخایر و منابع ملی و فرهنگی ایران کسب کنند؛مثل تأسیس بانک شاهنشاهی، تأسیس تلگراف، تأسیس خط آهن، استخراج معادن و فلزات و سنگ های گران قیمت و آثار باستانی، کشتیرانی در کارون و استخراج انواع فرآوردههای دریایی که با سرمایه ملی ایران اجرا میشد و سود آن عاید شرکتهای هند و اروپا (انگلیس) میگردید.
دخالت های سیاسی فرهنگی
1. حمایت از ترویج و قدرت گرفتن فرقه اسماعیلیه و آقاخان کرمانی.
2. دامن زدن به شورشهای محلی در گرگان، اصفهان و کاشان برای دست برداشتن محمد شاه از هرات.
3. دخالت در شورشهای شرق خراسان که توسط طوایف قادریه (نقشبندیه) واقع شد.
4. حمایت از تشکیل فرقه گمراه بابیت در جنوب ایران، توسط سید علی محمد باب.
5. تشکیل مجموعههای سرّی نظیر آدمیت و فراماسون، برای جذب نخبگان و بد نام کردن آنها در بین مردم و اجرای اهداف خویش توسط آنها و تأثیر و نفوذ غیر مستقیم در امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور.
6. سعی در به انحراف کشاندن انقلاب مشروطه ایران، نفوذ در بین نمایندگان مجلس مشروطه و سرکوب مبارزان و محافظان مشروطه.
7. تقسیم ایران به سه منطقه و تصرف قسمت وسیعی از خاک ایران طی قرار داد 1905 و 1915.
8. تحمیل قرارداد ننگین 1919 که بر اساس آن ایران رسماً مستعمره انگلیس معرفی شد. مفاد بندهای این قرارداد که به امضای وثوقالدوله و هیئت انگلیسی رسید تمامیت ارضی و استقلال سیاسی و اقتصادی و نظامی ایران را به کلی از بین میبُرد. در آمد نفت جنوب، گمرکات و مدیریت اجرایی تمام امور کشوری و لشکری و تعیین فرماندهان نظامی و سایر مسئولین به دست انگلیسیها افتاد و مجلس مشروطه کاملاً به حاشیه رانده شد; بدین ترتیب انقلابی که صدها نفر از مردم و دانشمندان در راه پیروزی آن به شهادت رسیدند با دسیسه استعمارگران انگلیسی کاملاً منحرف و باطل شد.
9. پس از قرار داد 1919 دخالتهای استعماری انگلیسی در امور ایران افزایش یافت. آنها به راحتی توانستند علاوه بر پشت سر گذاشتن مجلس و مجلسیان مشروطه، از طریق نمایندگان حامی و دست نشانده خود حکومت ایران را به راحتی تغییر دهند و دست نشانده رسمی خود (پهلوی) را به حکومت برسانند و سالها ایران را از پیشرفت و ترقی باز دارند.
10. با به قدرت رسیدن رضا خان میر پنج که بیتردید عامل انگلیس بود، سرکوب قیامها و نهضتهای مردمی ایران آغاز شد و شعایر مذهبی مورد هجوم قرار گرفت و علمای وارستهای چون مدرس، کاشانی و... منزوی شدند یا به شهادت رسیدند. محمدرضا پهلوی که پس از شهریور 1320 با حمایت انگلیس جای پدرش را گرفت، همچنان تازیانههای خشم استعمارگران برای نابودی هویت دینی را بر سر ملت ایران کوبید و در این راه از هیچ ظلمی کوتاهی نکرد. در طول این دوران کابینه ها توسط وابستگان انگلیس تشکیل می شد; اما مردم و جوانان غیور ایران با رهبری روحانیت آگاه و اساتید متعهد حوزه و دانشگاه دست از مبارزه نکشیدند و تمام این قضایا را معلول دخالت استعمارگران انگلیس می دانستند، که با تحمیل قرار دادهای ننگین دیگر مثل «گلشائیان» و تحریک شاه به تغییر قانون اساسی مشروطه و دخالت در انتخابات مجلس و حمایت از طرف داران و وابستگان خود و سرکوب مبارزان بزرگی چون کاشانی و نواب صفوی و... مقاصد خود را دنبال می کردند. پس از پیروزی نهضت مردمی در ملی شدن صنعت نفت، روابط ایران و انگلیس در تاریخ سوم مهر ماه 1331 قطع شد و در شانزدهم آذر ماه 1332 پس از روی کار آمدن دولت زاهدی مجدداً رابطه برقرار شد که با مقاومت آیت الله کاشانی مواجه گردید. وی آن روز را عزای ملی اعلام کرد و سه تن از دانشجوایان در این راه شهید شدند; ، بدین ترتیب جرقه های انقلاب با مبارزات خستگی ناپذیر مرحوم کاشانی علیه استعمارگران، به خصوص انگلیس، از سر گرفته شد و دولت استعمارگر فعالیت های فرهنگی و اقتصادی خود را با رقابت آمریکا شدت بخشید.
آیا دخالت های انگلیس در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی استعماری بوده است؟
از زمان روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ایران در سال 1357 تا کنون دولت انگلیس بارها در مسائل داخلی و خارجی ایران دخالت داشته است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور انگلیس منافع استعماری خویش را در ایران از دست داد و این امر طبیعی است که آنان از طرفی کینه این ملت را داشته باشند و از طرف دیگر سعی کنند وضعیت در ایران به گونهای پیش برود که آنها مجدداً بتوانند به اهداف استعماری خویش نایل شوند. روابط این کشور با ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ندرت سالم و بیدغدغه و با حسن نیت بوده است. «انگلیس در سال 1359 رابطه خود را با تهران به خاطر تعطیل شدن لانه جاسوسی آمریکا و به خواست واشتنگتن قطع کرد و این وضعیت تا سال 67 به مدت 8 سال ادامه داشت. سپس به محض از سرگیری روابط با ایران، علناً پشت سر سلمان رشدی مرتد قرار گرفتند و با سلاح وی به مقدسات اسلامی اهانت نمودند، در نتیجه، این رابطه پس از سه ماه از بازگشایی مجدداً قطع شد».
حمایت از صدام
حمایت نظامی انگلیسیها از عراق در طول جنگ تحمیلی مسئلهای است که امروزه انگلیسیها خود نیز به آن اعتراف و بعضاً آن را اشتباه قلمداد مینمایند. «گزارش 2000 صفحهای قاضی اسکات به پارلمان انگلیس در سال 1375 مبین این ادعاست. در این گزارش بر خلاف تعهدات بینالمللی مبنی بر عدم تأمین تسلیحات طرفین درگیر، انگلیس مقادیر زیادی اسلحه غیرمتعارف به ارزش میلیاردها دلار به عراق فروخته است».
در سال 1381 مخالفان جنگ علیه عراق در لندن اسنادی را منتشر کردند که در آن برخورد آمریکا و انگلیس را در ارتباط با تسلیحات کشتار جمعی عراق فریبکارانه نامیدند. بخشی از این اسناد که «شامل گاه شمار یک سلسله رویدادهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بین سال های 1980 ـ 1988 است، نشان میدهد که در آن سالها آمریکا و انگلیس نه تنها عراق را در جنگ علیه ایران یاری میدادند بلکه در برابر استفاده صدام از تسلیحات شیمیایی علیه سربازان ایران نیز سکوت میکردند» .
«تونی بلر نخست وزیر اسبق انگلیس برای اولین بار در جریان یک نشست خبری نسبت به حمایت غرب از صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران ابراز تأسف کرد. وی گفت: به طور قطع حمایت غرب از صدام حسین یک اشتباه بود.» بدین ترتیب، آنها با دخالتهای غیرمستقیم نظامی، اهداف گذشته ی خویش را در ایران پی گرفتند.
دخالت در انتخابات و فتنه 88
نوع اظهارنظر در نتایج انتخابات ایران نیز از مصادیق دخالتهای انگلیس در ایران محسوب میشود. سیاستمداران انگلیسی همواره از نتایج تمامی انتخابات در ایران ناراضی بودهاند، به طور نمونه، بعد از انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، وزیر خارجه انگلیس، جک استراو، مدعی شد «انتخابات هفتمین دوره ی مجلس شورای اسلامی ایران یک انتخابات ناقص بود. همه میتوانند به راحتی قضاوت کنند که این انتخابات از ابتدا مشکل داشت.
در مقاله «انگلیس، یک بار دیگر خیانت» آمده است: «فعالیتهای خصمانهای که پس از تعیین سفیر جدید انگلیس در تهران علیه جمهوری اسلامی آغاز شده است نشان میدهد که دولت مردان انگلیس هم چنان خواب تجدید مداخلات استعمارگرانه و قدیمی خود را در ایران میبینند و برای فرمان روایی مجدد بر کشوری که از زمان قاجاریه تا آخرین روزهای حکومت رژیم فاسد پهلوی بر آن فرمان روایی میکردند، وسوسه میشوند. دولت انگلیس در سالهای گذشته تلاش کرده است همان راه قدیمی خود را در پیش بگیرد.
دخالتهای انگلیس در بمبگذاریهای سال 83 و 84 در اهواز به اثبات رسیده است و اسناد این قضیه در اختیار وزارت اطلاعات است و «مقامات امنیتی ایران اعلام آمادگی کردهاند که اسناد و اطلاعات مربوط به حوادث گذشته و حال اهواز را در اختیار مقامات ذی ربط انگلیسی قرار دهند.» هم چنین اطلاعیههای عوامل ضد انقلاب که مسئولیت این انفجارها را بر عهده گرفتهاند از انگلیس صادر شده که مقر اصلی فرماندهی این عوامل است. انگلیسیها علاوه بر حمایت اقتصادی و معنوی از گروهکهای ضد انقلاب، به آنان آموزش میدهند تا در داخل کشور آشوبهای قومی و مذهبی به را بیندازند. در انتخابات 88 بی بی سی فارسی رسانه سلطنتی انگلیسی یکی از بانیان راه اندازی و مدیریت اغتشاشات در ایران بود و با پخش برنامه های شبانه روزی سعی می کرد ضمن ادامه اعتراضات ارزشهای مردم ایران کمرگ کند.
دخالت در بمب گذریهای اهواز
دحالت های انگلیس در بمب گذاری های سال 83 و 84 در اهواز ثابت شده است و اسناد این قضیه در اختیار وزارت اطلاعات است و مقامات امنیتی ایران اعلام آمادگی کردند که اسناد و اطلاعات مربوط به حوادث گذشته و حال اهواز را در اختیار مقامات ذی ربط انگلیسی قرار دهند. همچنین اطلاعیه های عوامل ضد انقلاب که مسئولیت این انفجارها را بر عهده گرفتند از انگلیس صادر شده که مقر اصلی فرماندهی این عوامل است.
انگلیسی ها علاوه بر حمایت اقتصادی و معنوی از گروهک های ضد انقلاب به آنان آموزش می دهند تا در داخل کشور آشوب های قومی و مذهبی به راه بیاندازند.
دخالت در مسائل هستهای ایران
یکی از دخالتهای اخیر انگلیس دخالت در مسائل هستهای ایران است. این کشور به همراه دو کشور دیگر اروپایی یعنی آلمان و فرانسه همواره در کنار آمریکا با فعالیتهای هستهای ایران مخالفت کردهاند و با دخالتهای خود زمینه پیشرفت دانشمندان ایرانی را در این عرصه گرفتهاند. علی رغم تأکید مکرر ایران بر مسالمتآمیز بودن برنامههای هستهای، کشورهای اروپایی با اعمال فشار علیه ایران، خواستار لغو تمامی فعالیتهای هستهای ایران هستند. این کشورها میخواهند که ایران همواره نیازمند کمک آنان باشد و نتواند پیشرفت کند آن ها در این روند به کمک آمریکا آمدند و تحریم های زیادی را علیه ملت ایران وضع کردند.
گذشته از پشتیبانی انگلیسیها از گروههای تکفیری همچون داعش، جبههالنصره و ارتش آزاد؛ حمایت از گروههای تروریستی منافقین، جیشالعدل و ریگی از دیگر اسناد خیانت روباه پیر به ملت و دولت ایران است؛ گروههایی که تلخترین حوادث را برای این انقلاب مردمی رقم زدند.
انگلیس با روند صعودی ایران مشکل دارد
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان ضمن اشاره به اظهارات نخستوزیر انگلیس گفت: ترزا می برای چندمین بار است که اعلام میکند که از اعراب در مقابل ایران دفاع میکند. آنها با روند صعودی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان مشکل دارند.
وی ادامه داد: انگلیسیها نیز به مانند آمریکا پایگاه هوایی خود را در بحرین مستقر کردند و این اولین بار است که یک نخستوزیر انگلیس در شورای همکاری خلیج فارس شرکت میکند و این حضور هم پیغامی جز دشمنی با ایران ندارد.
انگلستان کوری است که عصا کش کور دیگر شده است
سعداله زارعی کارشناس مسائل منطقه در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان با اشاره به اظهارات ترزامی نخست وزیر انگلستان در شورای همکاری خلیج فارس گفت: این سخنان نشان دهنده سلطه انگلیسیها بر افکار سران عرب است، اگرچه درسال 1971 انگلیس از منطقه رفته است اما سنتهای تفرقه افکنانه آنها همچنان کشورهای منطقه را تهدید میکند.
وی ادامه داد: از آنجا که انگلیسیها قدرت گذشته را ندارند تلاش میکنند تا سیاستهای خود را بر دوش سران عرب منطقه بگذارند. کشورهای شرکتکننده در شورای همکاری خلیج فارس به اندازه یک استان ایران هم قدرت ندارند که بخواهند تهدیدی برای کشور باشند.
زارعی تصریح کرد: تنها جمهوری اسلامی ایران نیست که در معرض سیاستهای انگلیس قرار دارد بلکه خود کشورهای عربی نیز در معرض این فتنه قرار دارند، زیرا این اعراب منطقه هستند که با این سیاست به سمت خرید تسلیحات بیشتر میروند واین مسئله جیب آنها را خالی و انگلیسیها را ثروتمند میکند.
کارشناس مسائل منطقه با اشاره پیروزیهای محور مقاومت ادامه داد : یکی از دلایل ایراد این سخنان توسط نخست وزیر انگلستان تضعیف محور مقاومت در این زمان حساس است. امروز جبهه مقاومت در سه نقطه عراق، سوریه و یمن به پیروزیهای امنیتی و حساسی رسیده است. زمانی که کشورهای شرکتکننده در نشست منامه نتوانستند با هزینههای میلیاردی برای فتنه انگیزی در منطقه به پیروزی برسند اینگونه رفتارها تنها یک مانور تبلیغاتی است که بر شکست آنها سرپوش بگذارد.
وی خاطر نشان کرد: انگلیس در حال فروختن حمایت خود از کشورهای عربی با حالت تفاخر است،در حالی که این کشور خود در بحران عظیمی فرو رفته و این موضوع در انتخابات اخیر انگلیس رخ نمود. در واقع انگلستان کوری است که عصا کش کور دیگر شده است.
روابط انگلیس با ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچگاه دوستانه و خیرخواهانه نبوده است. رفتار آنها با ایران طی ربع قرن اخیر در موارد متعددی خلاف و دون شأن دیپلماتیک است. از این رویکرد چنین بر میآید که انگلیسیها هرگز صادقانه با ایران برخورد نکرده، بلکه همواره اهداف استعماری خود را در اشکال گوناگون در ایران پی گرفتهاند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ریاکاری و گستاخی آنها علنیتر نیز شده است.