اگرچه واژه آرایش عمدتا با طیف و اقشار دختران و بانوان گره خورده، اما در سالهای اخیر پسران نوجوان و جوان هم به این جرگه پیوستهاند. از پیرایش مو با شکل و شمایلی خاص تا مدلهایی نوظهور و بعضا تعجب برانگیز در اصلاح ریش، سبیل و در مواردی استفاده از اقلام آرایشی دختران و خانمها بر صورت، از نمونه مواردی است که البته نمیتوان از آن به عنوان یک اپیدمی یاد کرد، اما به هر ترتیب، واقعیت وجود آن نیز غیر قابل کتمان است.
فارغ از افراط گریهایی که در این فعل(آرایش) چه در میان دختران و چه در میان پسران مشاهده میشود، آرایش و پیرایش از دیرباز در فرهنگ اقوام و جوامع گوناگون وجود داشته و نمیتوان آن را به دوران معاصر منحصر و خلاصه کرد.
بررسی پدیده آرایش در جامعه ایران هیچگاه به مانند دوران معاصر چالش برانگیز نبوده است، زیرا در گذشته بر اساس چارچوب و عرفی رایج، این فعل انجام میپذیرفته، اما دوران معاصر با ورود فرهنگ غرب به ایران و بخصوص پس از دوران قاجار، تکنیکهای متعدد آرایش به تدریج با تحولاتی جدی مواجه شد و امرزوه شاهد هستیم هر از چند گاهی شیوه و طرحی نو بر روی صورت جوانان و نوجوانان پیاده میشود که به زعم برخی، آنها را زیباتر جلوه میکند و البته برخی با رعایت هنجارهای جامعه در حد و میزان عرف رایج و متناسب با فرهنگ موجود به آن مبادرت میورزند.
مریم افضلی جامعهشناس و آسیبشناس مسائل اجتماعی در گفتگو با خبرنگارباشگاه خبرنگاران جوان، در تحلیل و واکاوی پدیده آرایش در جامعه ایران، اظهار داشت: به واقع معیار و ملاک خاصی برای آرایش در جامعه ایران تعیین و تعریف نشده و اساسا حصول این امر دور از ذهن به نظر میرسد، زیرا نمیتوان قانونی وضع و تعریف کرد که به عنوان مثال مدل ابرو باید اینچینین یا آنچنان آرایش شود و ادعا کرد در صورت زیرپا گذاشتن اصول فرضی تعریف شده، عملی برخلاف قانون و قاعده انجام پذیرفته است.
وی افزود: اما بر اساس یک اصل پذیرفته شده و عرف رایج، اقدام به آرایش به میزانی که بر خلاف عرف رایج، تصویری زننده را به ذهن و دیدگان عموم متبادر نسازد، امری برخلاف معمول و هنجار شکنانه تلقی نمیشود.
افضلی بیان کرد: صورت یا چهره در هر جامعهای برای افراد موضوعی حائز اهمیت به شمار میرود، زیرا اساسا اصلیترین ارتباط در نگاه چهره به چهره با یکدیگر معنا پیدا میکند و از این حیث است که آرایش مو، اصلاح ریش و یا آرایش خانمها از اولویتهای بسیاری از اقشار جامعه و بویژه جوانان و نوجوانان به شمار میرود.
این جامعهشناس و آسیبشناس مسائل اجتماعی تأکید کرد: اساسا زیبایی دوستی در غریزه تمامی انسانها نهفته است، اما مشکل از جایی آغاز میشود که برای حصول زیبایی، برخی افراد و گروههای اجتماعی از هیچ اقدامی دریغ نمیکنند و برای دستیابی به آن هنجارها، عرف و قوانین نانوشته اما رایج را که در طول دههها، سدهها و حتی قرنها شکل گرفته زیر پا میگذارند تا به زعم خود به زیبایی بیشتری نایل شوند.
وی افزود:یکی از اصلیترین عوامل موثر در بروز برخی افراطی گریها در آرایش و پیرایش را باید در احساس کمبود و نداشتهها جستجو کرد.
افضلی گفت: بخش قابل توجهی از میل و انگیزه جوانان و نوجوانی که با زیادهروی در این امر تلاش میکنند خود را خاص جلوه دهند، ناشی از میل به دیده شدن است و در واقع این گروه از جامعه،تلاش می کنند هویت گمشده خویش را در آرایش های آنچنانی بیابند.
این جامعهشناس و آسیبشناس مسائل اجتماعی گفت: گاهی آنچنان شاهد افراط در این امر هستیم که افراد نه تنها به هویت واقعی خویش دست پیدا نمیکنند بلکه از آنچه که واقعیت درونی و بیرونی آنهاست نیز فاصله میگیرند.
*از نارضایتی از هویت تا صورتسازی
حمید فرج آبادی محقق و پژوهشگر اجتماعی در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به نقش تبلیغات و تهاجم فرهنگی در ظهور و بروز آرایشهای خاص و هنجارشکنانه بیان کرد: صورتسازی در میان برخی جوانان، از پدیدههای نوظهوری است که در طول سالیان اخیر و با رشد و گسترش شبکههای ماهوارهای با شدت، تنوع و گستردگی هر چه بیشتری همراه شده است.
وی افزود: الگوبرداری از فلان هنرمند، بازیگر و یا شخصیت غربی، عمدتا از شکل ظاهری فرد مورد نظر آغاز میشود و در بسیاری از موارد تنها به نحوه پوشش و آرایش او نیز خلاصه میشود.
فرج آبادی گفت: عمده افرادی که تلاش میکنند با الگوبرداری از شخصیتهای هنری، ورزشی و غیره در غرب و با استفاده از تکنیکهای صورتسازی(آرایش)چهره خویش را به فلان شخصیت شبیه و نزدیک سازند، دچار نارضایتی هویتی هستند و به واقع نداشتهها و کمبودهای خویش را اینچنین جبران میکنند.
وی افزود: در بسیاری از موارد این احساس کمبودها و کاستیها ناشی از تصورات باطل ذهنی جوانان و نوجوانان است که آنها را آزار میدهد و با کمی واقع نگری بر نادرست بودن آن پی میبریم.
این محقق و پژوهشگر اجتماعی گفت: کشف استعدادها و توانمندیهای بالقوه افراد، از ضرویاتی است که نه تنها باعث پیشگیری و جلوگیری از چنین رفتارهایی میشود بلکه مسیر پیشرفت، رشد، تکامل و تعالی ذهنی، شغلی و فکری فرد، خانواده و جامعه را نیز هموار میسازد.
فرج آبادی گفت: تردیدی وجود ندارد که تمامی انسانها دارای توانمندیهایی هستند که با شناسایی آن قادر خواهند بود به چهرهای ماندگار تبدیل شوند، اما شناختن و تلاش برای بارور سازی هر چه بیشتر آن از مولفههای حائز اهمیتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
وی افزود: ممکن است فردی در زمینه ریاضیات از استعداد کافی برخوردار نباشد، اما ورزشکار یا هنرمند موفقی باشد و این مثال در تمامی عرصههای هنری، فرهنگی، اجتماعی، فنی، مهندسی، مصداق دارد.
این محقق و پژوهشگر اجتماعی گفت: بسترسازی برای شناسایی و شناخت تواناییها و تلاش برای تقویت آن از ضروریاتی است که خانواده و نظام آموزشی و تربیتی نقش بسزایی در حصول آن ایفا میکنند.
فرج آبادی گفت: در پایان نباید از نقش فرهنگ در جامعه به سادگی گذشت و بر اساس یک هنجار طبیعی، عمده انسانها خود را موظف و مکلف به رعایت هنجارها و قوانین جامعهای که در آن زندگی میکنند، میدانند.
وی افزود: البته نباید از نظر دور داشت در هر جامعهای افرادی هستند که برخلاف جریان آب شنا میکنند و به واقع خود را متفاوت از دیگران میپندارند و یا اصرار میورزند چنین تصوری را از خویشتن خویش به تصویر بکشند.
این محقق و پژوهشگر اجتماعی در پایان یادآور شد: این نحوه رفتار و رویکرد تا جایی که به ارزش ها، فرهنگ و عرف پذیرفته شده جامعه آسیب نزند امری غیر معمول به نظر نمیرسد، اما در جایی که هنجارهای تعریف شده را به سُخرِه بگیرد و آن را زیرپا بگذارد، مسئلهساز خواهد بود و در پیشگیری، رفع و یا بهبود این وضعیت، فرهنگسازی و آموزش و تربیت صحیح نقش بسزا و عمدهای را ایفا میکند.
انتهای پیام