سکوت مرگبار؛ نتیجه اختناق یزیدی پس از عاشورا
خاصیت محیط اختناق این است که مردم فرصت و جرات این را پیدا نمیکند که حقایقی را فهمیدهاند، در عمل خودشان نشان بدهند؛ چون اولا، دستگاه ظالم و مستبد نمیگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمیگذارند به آنچه فهمیدهاند، عمل کنند. در کوفه، در شام، در بین راه، خیلیها از زبان حضرت کبری (ع) یا امام سجاد (ع) یا از دیدن وضع اسرا، خیلی چیزها فهمیدند، ولی کی جرات میکرد، کی توانایی این را داشت که در مقابل آن دستگاه ظلم و استکبار و استبداد و اختناق، آنچه را که فهمیده است، بروز دهد؟مثل یک عقدهای در گلوی مومنین باقی بود.
اربعین؛ شکست فضای اختناق و اولین جوشش کربلا
این عقده، روز اربعین اولین نشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین در کربلا اتفاق افتاد.
مرحوم سیدبن طاووس – و بزرگان – نوشتهاند که وقتی کاروان اسرا، یعنی جناب زینب (ع) و بقیه در اربعین وارد کربلا شدند، در آنجا فقط جابربن عبدالله انصاری و عطیه عوفی نبودند، "جماعة من بنیهاشم" عدهای از بنیهاشم، عدهای از یاران بر گرد تربت سیدالشهدا (ع) جمع شده بودند و به استقبال زینب کبری (ع) آمدند. شاید این سیاست ولایی هم که زینب کبری (ع) اصرار کرد که برویم به کربلا – در مراجعت از شام – به خاطر همین بود که این اجتماع کوچک اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود. حالا بعضی استبعاد کردند که چطور ممکن است تا اربعین به کربلا رسیده باشند. مرحوم شهید آیتالله قاضی یک نوشته مفصلی دارد، اثبات میکنند که نه، ممکن است که این اتفاق افتاده باشد.
به هر حال آنچه در کلمات بزرگان و قدمان هست، این است که وقتی زینب کبری (ع) و مجموعه اهل بیت (ع) وارد کربلا شدند، عطیهی عوفی و جناب جابربن عبدالله و رجالی از بنیهاشم در آنجا حضور داشتند. این نشانه و نمونهای از تحقق آن هدفی است که با شهادتها باید تحقق پیدا میکرد؛ یعنی گسترش این فکر و جرات دادن به مردم. از همین جا بود که ماجرای توابین به وجود آمد؛ اگر چه ماجرای توابین سرکوب شد، اما بعد با فاصله کوتاهی ماجرای قیام مختار و بقیه آن دلاوران کوفه اتفاق افتاد و نتیجه در هم پیچیده شدن دودمان بنیامیهی ظالم و خبیث بر اثر همین شد. البته بعد از او سلسلهی مروانیها آمدند، اما مبارزه ادامه پیدا کرد؛ راه باز شد.
این خصوصیت اربعین است؛ یعنی در اربعین افشاگری هم هست، عمل هم هست، تحقق هدفهای آن افشاگری هم در اربعین وجود دارد.
عین همین قضیه در اربعین تبریز اتفاق افتاد. من در گذشته هم به مردم عزیز تبریز این را گفتهام؛ اگر حادثه بیست و نهمین در تبریز پیش نمیآمد، یعنی یاد شهدای قم به وسیلهی تبریزیها آن طور با فداکاری زنده نگه داشته نمیشد، ممکن بود جریان مبارزه، مسیر دیگری را طی کند. بسیار احتمال داشت که این حادثهی بزرگ با این شکلی که اتفاق افتاد، اتفاق نیفتد؛ یعنی قضیه تبریز و قیام مردم تبریز در بیست و نه بهمن، یک حادثه تعیین کننده بود. ماجرای خونهای ریخته شده در قم و اصل انگیزهی حرکت قم را، ماجرای تبریز زنده و احیا کرد. طبعا مردم در این راه هزینه کردند؛ جانهای خودشان، آسایش خودشان، امنیت خودشان، همه را خرج کردند؛ لیکن نتیجهای که گرفتند، بیداری کل کشور بود. لذا برای قم یک اربعین گرفته شد، برای اربعین شهدای تبریز در بیست و نهمین هم چندین اربعین گرفته شد. این گسترش را نشان میدهد. خاصیت حرکت صحیح این است.
انتهای پیام /