به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آنان برآناند که رونق این فرهنگ در جنبههای گوناگون، از عوامل مهم تداوم زندگی اجتماعی در ایران از پسِ هزارهها و سدههای پرهیاهو در این سرزمین پرآشوب به شمار میآید. دستگیری از کودکان بیسرپرست و یتیم در هر دوره تاریخی، از دغدغههای نیکاندیشان جامعه ایرانی بوده و به شیوههای گوناگون بروز یافته است. آنگونه که سرشماری سال 1301خورشیدی، 93سال پیش، نشان میدهد 345کودک یتیم و بیسرپرست، 251پسر و 94دختر در تهران وجود داشتهاند. جعفر شهری در جلد یکم کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم»، رفتار جامعه ایرانی در سدههای دوازدهم و سیزدهم هجری با یتیمان و کودکان بیسرپرست را توصیف و نقد میکند؛ او روزهایی را به یاد خواننده میآورد که نیکاندیشان، کودکان یتیم را دست میگرفتند.
به روایت او تا پیش از حکومت پهلوی اول «امر یتیم و یتیمنوازی و رعایت و مراعات اخلاقی آنها توسط بعضی از خیراندیشان صورت میگرفت، به این احوال که یکی متکفل مخارج یکی دو تا از آنها میگردید و دیگری در حد توان چند تنشان را در خانه خود نگاه میداشت و مستغنیای خانهای جهت نگاهداریشان ترتیب داده متقبل مخارجشان میگردید و خیری یتیمی را به فرزندی قبول مینمود و آنچه در میان همه افراد وجه اشتراک داشت آن که باید یتیم را نیازرده از آنها استمالات بکنند، چه از روایات و درایات و تعلیمات اخلاق و مضامین کتابها چنان به آنها رسیده بود. ... در میان خیرخواهان نیز افرادی بودند که از همین یتیمپروریها زخم خورده توبهکار شده بودند و یتیمهائی را پرورده که دشمن خونی و فرزندخواندههائی برافراشته که خصم جانیشان گردیده مبلغ خلاف نظرات اول میشدند».
تاریخنگار فرهنگ و جامعه تهران قدیم، سپس به تغییراتی اشاره میکند که «زوال اخلاقیات» را در پی میآورد «همچنین مشغلههای زمان و سر به گریبانیهای ناشی از امور زندگی و معاش و رو به زوال نهادن اخلاقیات کمکم مانع رسیدگی به ایتام و دستگیری آنان گردید و چون این درماندگان در اختلال افتادند بلدیه درصدد برآمده در خیابان ری نرسیده به انبار گندم برایشان (یتیمخانه)ای دایر نموده سرپرستیشان کرد، علاوه بر هنرها و حرفههایی که یادشان داد، برای دختران و جنس اناثشان دستگاههای قالیبافی و کارگاههای خیاطی و گلدوزی و مسائل مربوط به خانهداری، امثال آشپزی و شیرینیپزی بوجود آورد و ذکورشان را به کارهای نجاری و آهنگری و بنائی و نقاشی و امثال آن واداشت. که هنرمندانی هم از آن بیرون آمدند. غالب آنها را نیز چون به سنین بلوغ رسیدند به یکدیگرشان عقد بسته زن و شوهر نموده به زندگیشان فرستادند و معلولینشان را امور درخور آموختند».
سامانبخشی به وضعیت یتیمان در بحبوحه جنبش مشروطه و تشکیل نهادهای مدنی، مشکلاتی مانند ناسازگاری کودکان یتیم با خانوادهها و مشکلات اقتصادی زمانه و سختی زندگی سبب شد وضعیتی پریشان و نابسامان برای یتیمان رقم بخورد، از اینرو بلدیه تازهبنیاد تهران با مشاهده این نوع مشکلات درصدد برآمد در کنار انبار گندم در ری، یتیمخانهای بسازد و سرپرستی یتیمان را برعهده گیرد. با بنانهادن این یتیمخانه، یتیمان به فراگیری آموزشهایی مفید و مختلف مشغول شدند. برای دختران کارگاههای قالیبافی برپا شد.
همچنین خیاطی، گلدوزی و آشپزی به آنها آموزش داده میشد. پسران نیز به فراگیری فنون آهنگری، نجاری، بنایی و نقاشی فراخوانده شدند. این یتیمان بیسرپرست، پس از آن که به سن بلوغ میرسیدند، با یکدیگر ازدواج میکردند و آنها که معلول بودند و توانایی چرخاندن چرخ زندگی را نداشتند، فنون لازمه میآموختند تا بتوانند روزگار بگذرانند. نخستین تجربه در این حوزه اما با موانعی روبهرو شد. برخی از خانوادههای اعیان که میخواستند از زیر بار مسئولیت بزرگ کردن کودکان خود شانه خالی کنند و آزادانه به زندگی خویش بپردازند، کودکان خود را به این یتیمخانه فرستادند، تا جایی که عده یتیمان تا آن اندازه آمد که بلدیه نام یتیمخانه را به بنگاه کارآموزی تغییر داد.
نخستین قانون برای سرپرستی کودکان بیسرپرست پیش از دوران مدرن و شکلگیری نهادهای جدید در ایران، برخی خیرخواهان، یتیمها را نگهداری میکردند؛ بدینگونه که فردی ثروتمند از میان نیکوکاران، خانهای برای سکونت کودکان یتیم اختصاص میداد. همچنین، فردی دیگر، مخارج آنها را تامین میکرد. برخی نیز، یتیمی را به فرزندی میگرفتند. گویا تا سال 1354خورشیدی، زمانی که برای نخستین بار قانونی درباره کودکان بیسرپرست و مساله سرپرستی آنها به تصویب رسید و اجرایی شد، وضع قدیم بر قرار بوده است و افراد نیکوکار به دلخواه خود کودکی را نگه میداشتند. زنانی که به هر دلیلی صاحب فرزند نمیشدند، در مواردی گاه مخفیانه، گاه با روشهایی ساختگی، کودکی را به عنوان فرزند خود میپذیرفتند. حتی مشاهده شده که افرادی با رغبت خانوادهای از اقوام یا آشنایانشان، فرزند آنها را نزد خود بزرگ میکردند. این وضع بود و کسی از قاعده و مقرراتی تبعیت نمیکرد تا این که در سال 1354خورشیدی با نگاه به قوانین کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه، قانونی با عنوان حمایت از کودکان بیسرپرست در بیست و چهارم فروردین به تصویب رسید.
منبع: شهروند
انتهای پیام/