این گروه در سال ۱۹۵۱ به رهبری آیال کنن (یک آمریکایی که در دهه چهل در مذاکرات مربوط به نزاع اعراب و اسرائیل به عنوان یک لابیگر بسیار فعال برای کشور اسرائیل عمل کرده بود) شکل گرفت. علت سازماندهی یک لابی نیاز اسراییل به کمکهای اقتصادی برای جذب شمار گسترده یهودیان مهاجر و نیز بی میلی وزارت امور خارجه آمریکا نسبت به اعطای کمکها بود.
جمعیت یهودیان آمریکا حدود ۶ میلیون نفر برآورد شده که کمتر از ۲ % کل جمعیت این کشور را تشکیل میدهد، اما یهودیان آمریکا با ایجاد تشکلهای مهم و ارتباط کامل بین منافع آمریکا و صهیونیسم به یکی از بانفوذترین گروههای تاثیرگذار در سیاست خارجی دولت آمریکا تبدیل شدهاند . آنها یکی از اهداف خود را نفوذ در کانونهای قدرت ایالات متحده تعیین نمودهاند. از میان ۲۸۱ سازمان یهودی و ۲۵۰ اتحادیه منطقهای، یکی از مهمترین لابیهای یهودیان در آمریکا کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل موسوم به آیپک میباشد و از همان بدو تاسیس هدف خود را تلاش برای تصویب قوانینی در جهت حمایت از اسرائیل اعلام کرده است.
کمیته فوق الذکر دارای دفاتر و مراکز منطقهای در سراسر آمریکا و بیتالمقدس میباشد و هم اکنون در ۱۰ کشور دیگر دفاتر خود را تاسیس کرده است. بخشهای مهم این سازمان عبارتند از : حوزه قانونگذاری سیاست خارجی، امور سیاسی، بخش ارتباطات، بخش توسعه و گسترش رهبری سیاسی.
مقر اصلی آیپک در مرکز هیل دی سی میباشد. آیپک اعضای خود را از بین صهیونیستها (یهودیان و غیریهودیان ) انتخاب میکند که در حمایت از اسرائیل و کانالیزه کردن سیاست خارجی آمریکا در راستای منافع این رژیم اتفاق نظر دارند. آیپک یک کنفرانس سالانه برگزار مینماید و در آن به تعیین خط مشی کلی کمیته میپردازد که در بیشتر مواقع رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی یکی از سخنرانان مهم آن هستند. این کمیته اینک ۸۵ هزار عضو دارد که 432 میلیون دلار بودجه آن را جهت تقویت و توسعه بستر روابط اسرائیل و آمریکا صرف میکنند.
مثلا در یکی از جنجالیترین نشستهای آیپک از ابتدا تا کنون در سال ۱۳۸۴ مقامات سرشناسی همچون کاندولیزا رایس (وزیر وقت امورخارجه ایالات متحده)، دنیس هسترت (سخنگوی مجلس نمایندگان آمریکا)، بیل فرست (رهبر اکثریت سنا)، هری راید (سناتور دموکرات )، نانسی پلوسی (عضو مجلس نمایندگان )، هیلاری کلینتون (سناتور دموکرات از نیویورک و نامزد این روزهای ریاست جمهوری آمریکا )، آریل شارون (نخست وزیر اسبق به هلاکت رسیده اسرائیل )، تسفی لیفنی (وزیر دادگستری اسرائیل )، ناتان شارانسکی (وزیر امور اورشلیم )، کن ملمان (رئیس کمیته ملی جمهوریخواهان )، هاوارد دین (رئیس کمیته دموکراتها) و بسیاری از شخصیتهای مهم دیگر از سخنرانان این کنفرانس بودند.
یکی از عوامل اصلی موفقیت نسبی آیپک توانایی این کمیته در گزینش طرحهایی است که میتوانند با دنبال کردن آن ها به موفقیت برسند. به معنای دیگر آیپک در فعالیتهایی وارد میشود که امکان دستیابی به موفقیت در آن تضمین شده باشد. اکنون به برخی از فعالیتهای آیپک در حمایت از اسرائیل اشاره خواهد شد.
1) اتحاد میان سازمانها و موسسات یهودی و کمک به یکپارچگی آنان در جهت حمایت از اسرائیل
2) نفوذ در سازمانهای تصمیمگیری آمریکا و تشکیل یک لابی مستحکم و هماهنگ
3) جلب نظر افکار عمومی جهت حمایت از اسرائیل
4) تربیت نسل آیندهای از حامیان اسرائیل
5) آمیخته کردن سیاست خارجی آمریکا با سیاست خارجی اسرائیل
6) توسعه روابط ایالات متحده و اسرائیل
7) تلاش برای خارج ساختن اسرائیل از انزوا در سازمان ملل و تبدیل آن به یک نیروی محرک و موثر
8) فشار به دولت آمریکا برای حمایت و دنبال کردن صلح خاورمیانه جهت تامین منافع اسرائیل
9) حمایت همه جانبه مادی و معنوی از اسرائیل در مقابل تهدیدات
10) حمایت از به رسمیت شناختهشدن بیت المقدس بعنوان پایتخت اسرائیل
یکی از روشهای کمیته در فرآیند تصمیمگیری در آمریکا این است که از طریق گروههایی موسوم به « پکها » در سراسر ایالات متحده به سیاستمداران به طور غیرمستقیم کمک نماید. در صورتی که نمایندهای اظهار مخالفت نماید آن را در سطح وسیعی به اطلاع جوامع یهودی میرسانند تا وی را تحت فشار قرار دهند. روش دیگری که کمیته در پیش میگیرد استفاده از فشارهای عاطفی و روانی است و با ذکر گذشته یهودیان و عنوان نمودن این مسئله که این تصمیم عواقب خطرناکی برای یهودیان دارد، فرد را تحت فشار قرار میدهند. آیپک در موارد گوناگونی برای دیدارها و ملاقاتهای اعضای کنگره فهرستی کامپیوتری تهیه کرده و از آنها به عنوان برگ برنده استفاده میکند تا در صورت مخالفت افراد مذکور با اسرائیل در انتخابات بعدی از آنان حمایت نکند.
تداوم این روند حتی در درون ساختار قدرت در آمریکا هم توام با خفقان و نوعی رفتار تحکمآمیز و حتی با حذف مخالفین و آزار معترضین مواجه بوده و هست. افراد و گروههایی که نخواهند با روند مورد حمایت آیپک همراهی کنند تدریجا منزوی، منفعل و حتی حذف میشوند. در واقع آیپک قدرت تاثیرگذاری بیشتری بر اعضای کنگره دارد تا مسئولان دولت آمریکا این مسئله بدان خاطر است که دولت آمریکا دستگاه عریض و طویلی برای سیاست خارجی خود دارد و گاهی تاثیرگذاری بر آن بسیار مشکل میشود. این در حالی است که تاثیرگذاری بر اعضای کنگره به سبب آن که از فشارهای عمومی و تبلیغاتی داخلی تاثیر بیشتری میپذیرند بسیار آسانتر مینماید. به همین سبب آیپک ترجیح میدهد که فشار خود را بر کنگره متمرکز کند.
همگان میدانند که دیپلماسی جهانی آمریکا به ویژه در قلمرو غرب آسیا و دنیای اسلام در دست صهیونیستها اسیر است و تقریبا موردی نیست که در این زمینه برخلاف نظر صهیونیستها اعلام یا اعمال شود. حمایت بدون قید و شرط از رژیم صهیونیستی اگرچه مورد اتفاق تمامی دولتهای آمریکا در طول تاریخ ۶۰ ساله اخیر بوده است، ولی بدون تردید جورج بوش چشم و گوش بستهترین رئیس جمهوری آمریکا در اطاعت از دستورالعملهای آیپک و مراکز صهیونیستی دیگر شناخته میشود.
همچنین این گروه صهیونیستی علاقمند است که مسئله سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه را به مسئله داخلی در آمریکا تبدیل کند. در واقع آیپک تلاش کرده است که نظر افکار عمومی آمریکا را همیشه به حمایت از اسرائیل جلب کند و فعالیت ضعیف اعراب در این عرصه آنان را در تحقق این هدف موفقتر ساخته است. آمریکا نیز در این میان به دلیل حمایت از منافع اسرائیل محتمل خسارتهای سنگینی شده که از مهمترین این خسارتها میتوان به افزایش تنشها میان آمریکا و کشورهای مسلمان اشاره کرد.
از دیگر موارد تنش زا میتوان به رسوایی فردی بنام « جاتان پولارد » به اتهام جاسوسی آشکار برای اسرائیل و مهمتر از آن در سال ۱۳۸۴ رسوایی جاسوسی استیوزوزن (رئیس سابق سیاست خارجی آیپک ) و کیت ویزمن (تحلیلگر آیپک در مساله ایران ) اشاره نمود. با این که همه مدارک و مشاهدات مبین؛ جاسوسی آیپک علیه آمریکا و به نفع اسرائیل بود، ولی مقامات آمریکایی تلاش گستردهای برای سرپوش گذاشتن بر این قضیه آغاز کردند که چرا اسرائیل حاضر شده است بر ضد بهترین و نزدیکترین دوست و همپیمان خود یعنی ایالات متحده آمریکا جاسوسی کند و از آن طرف این که چرا آمریکا در قبال آن واکنشی نشان نداده است و این روند تاثیر در روابط دوستانهاش با اسرائیل نداشته است بیشتر به یک لطیفه شبیه است تا واقعیت!!! و دلیلی نیز جز این نمیتواند داشته باشد که آیپک تا مغز استخوان نظام سیاسی و اقتصادی حاکم بر آمریکا نفوذ کرده است، پس منافع اسرائیل، منافع آمریکاست.
لابی های اسراییل در آمریکا از جمله آیپک، بر خلاف تمامی لابیهای دیگر فعال در عرصه سیاست خارجی، از حمایت گسترده افرادی خارج از نژاد و مذهب خود برخوردار هستند. در حالی که ایرلندی تبارها حامی لابیهای ایرلندی، چینی تبارها حامی لابیهای چینی، اعراب حامی لابیهای عربی، مسلمانان حامی لابیهای اسلامی و کاتولیکها حامی لابیهای کاتولیکها هستند، چند ده میلیون مسیحی آمریکایی خود را پشتیان لابیهای اسراییلی – یهودی قلمداد میکنند. به همین دلیل اقلیت دینی حدودا شش میلیونی یهودی آمریکا از حمایت حداقل 80 میلیون مسیحی برخوردار است. بسیاری از این افراد از اسراییل حمایت میکنند، نه به خاطر اینکه اسراییل یک حکومت یهودی است؛ بلکه حفظ موجودیت اسراییل را شرط ضروری برای رجعت پیامبر مسیحیان و تشکیل حکومت هزار ساله حضرت مسیح (ع) میدانند. در تعالیم مسیحیان اونجلیستی، جنگ آخر زمان در سرزمین فلسطین میان قوم یهود و دشمنان آن رخ خواهد داد که در نهایت تخریب مسجد الاقصی را به دنبال خواهد داشت.
پیوند خوردن سرنوشت اسراییل به ظهور مسیح (ع) در تفکر چند میلیون آمریکایی مسیحی، قدرت فراوانی را در اختیار لابیهای اسراییل قرار داده است که در زمان انتخابات، ماشین عظیم رایسازی را برای حامیان خود تدارک ببینند. این قدرت تا جایی است که فردی همچون جو بایدن که برای چند دهه از سناتورهای با نفوذ آمریکا بوده است، در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 2008، هنگامی که دوشادوش باراک اوباما برای کسب سمت معاون ریاست جمهوری آمریکا تلاش میکرد، خود را یک صهیونیست خواند و تاکید کرد که برای صهیونیست بودن نیازی به یهودی بودن نیست.
ماشین رای لابیهای اسراییل، به ویژه آیپک، اکثر قریب به اتفاق اعضای کنگره آمریکا را مدیون خود کرده است. با اینکه تعداد یهودیان سنای آمریکا عموما از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکند، با این حال حدود 90 درصد از اعضای این نهاد مهم، خود را قسم خورده اسراییل معرفی میکنند. چندی پیش یکی از روسای سابق آیپک گفته بود که اگر این لابی حتی بر روی دستمال توالت طرحی را در ارتباط با امنیت اسراییل میان اعضای کنگره توزیع کند، آن طرح تصویب میشود؛ زیرا کمتر کسی در آمریکا جرات دارد خود را به عنوان مانع ظهور حضرت مسیح (ع) معرفی نماید و انتظار داشته باشد در انتخابات بعدی به پیروزی دست یابد.
سوء استفاده یهودیان صهیونیست از تفکرات مذهبی مسیحیان آمریکایی موجب شده است تا حفظ منافع اسراییل در نزد برخی افراد، از منافع ملی آمریکا نیز مهمتر قلمداد شود. این موضوع تا جایی گسترش یافته است که اقدام آریل شارون، نخست وزیر وقت اسرائیل برای خروج نظامیان این رژیم از نوار غزه در سالهای نخست قرن جاری، از سوی پت رابرتسون، از رهبران جریان مسیحیان صهیونی آمریکا، مورد انتقاد قرار گرفت و شارون به مانعتراشی برای رجعت مسیح متهم شد.
جهان اسلام، هدف اصلی آیپک
بسیاری از منافع آمریکا و اسرائیل بر اهمیت نقش این کمیته در تنظیم روابط آمریکا و اسرائیل تاکید دارند و به ویژه با توجه به سیاستهای آمریکا در قبال جهان اسلام آن را بسیار نافذ میدانند. این افراد آیپک را ابزار مناسب برای تاثیرگذاردن سیاست آمریکا در این زمینه تلقی میکنند. آنچه در این میان مشهود است، ارائه تحلیلهای جهتدار و خصومتآمیز علیه کشورهای اسلامی و القای آن در مراکز تصمیمگیرنده در گوشه و کنار جهان از طرف این سازمان است .
با کمی دقت در عملکرد سالهای اخیر صهیونیستها علیه اسلام و نهضت بیداری اسلامی، بهتر میتوان دریافت که مولفههای اصلی سیاست اسرائیل و صهیونیستها کدامند.
▪ معرفی ایران و انقلاب اسلامی به عنوان یک خطر برای جامعه جهانی و اعلام این که تنها راه مبارزه با آن بکارگیری تمامی امکانات از طریق تمامی کشورهاست .
▪ بزرگنمایی درباره اهداف و برنامههای ایران و تحریک افکار عمومی جهان با چسباندن برچسب حامی تروریسم بر ایران و دیگر مسلمانان جهان.
▪ تشویق و تهدید سایر کشورها و حتی شرکتهای تجاری ـ صنعتی و بانکها به تحریم ایران به خصوص در عرصه سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز و ایجاد و اعمال دیگر موانع و فشارهای سیاسی ـ اقتصادی ـ تبلیغاتی علیه ایران.
▪ ایجاد یک حلقه محاصره سیاسی ـ تبلیغاتی ـ امنیتی پیرامون ایران و تلاش برای تنگ کردن این حلقه محاصره.
▪ جلوگیری از فراگیری و آموزش و ارسال علوم و فناوریهای نوین به خصوص در زمینههای فضائی، موشکی، بیولوژیکی و هستهای به ایران به خصوص از طریق کمپانیهای خارجی.
▪ فشار بر روسیه به خاطر همکاری با ایران.
▪ فشار بر دولت آمریکا در خصوص چگونگی رفتار با ایران به معنی تعیین و تبیین خط مشی سیاسی کاخ سفید و بخصوص کنگره آمریکا در قبال ایران.
آیپک هیچ گاه مانند سالهای اخیر که پل ولفویتس، ریچارد پرل، اسکاترلیبی و داگلاس فایت پستهای با اهمیتی را در واشنگتن در اختیار دارند، قدرت و تاثیر نداشته است. این اشخاص موتور تعیینکننده جنگ عراق بودند و همچنین به شدت بر طبل جنگ علیه سوریه و حمایت از تروریستها میکوبند.
نفوذ روزافزون صهیونیستها در شبکه جهانی تبلیغات، به ویژه در آمریکا به حدی است که عموما خبر و گزارش قابل ذکری در خصوص خفقان صهیونیستی حاکم بر مراکز قدرت در آمریکا منعکس و منتشر نمیشود و در حقیقت کسی جرات ورود به این مقولات را به خود راه نمیدهد؛ چرا که میدانند این میوه ممنوعه ایست که چشیدن آن به انزوا و حذف شدن منجر خواهد شد. حال با همه این اوصاف آیا نقش صهیونیستها در کانونهای تصمیمگیری آمریکا را میتوان انکار کرد.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/