پیدا کردن پرستاری که حاضرشود از صحبت کند، آن هم درست زمانی که مقایسه حق و حقوق پزشک و پرستار در این حوزه، بحث داغ روزهای نظام سلامت است، کار سختی است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پیدا کردن پرستاری که حاضرشود از مشکلات صنفی خود صحبت کند، آن هم درست زمانی که مقایسه حق و حقوق پزشک و پرستار و کارهای انجام شده و نشده در این حوزه، بحث داغ روزهای نظام سلامت است، کار سختی است؛ اما بالاخره با شرط و شروطی راضی شدند.

این بار قرار است به جای دیگران، سه پرستار از سه بیمارستان تهران، روایتگر زندگی خودشان باشند و از آنچه بر پرستاری می‌گذرد، بگویند.

"م. ق"، سرپرستار بخش قلب یکی از بیمارستان‌های تهران است، دوست ندارد نامی از او و محل کارش ببریم، چون نگران این است که مبادا کسی به خاطر حرف زدن از مشکلات، برایش دردسر درست کند.

 ترجیح می‌دهد اولین موضوع،   "مادران پرستار" باشد، از همکارانش که خسته به خانه برمی‌گردند، فکرشان در خانه و جسمشان در بیمارستان است و زمانی که فرزندشان بیمار می‌شود به این فکرمی‌کنند که او حالا تب دارد، ناخوش است و من بالای سر او نیستم: «حساب کن یک بچه ۲۰ روز بستری بوده، هر روز نبضش را می‌گیری با او حرف می‌زنی و می‌خندی، وقتی فوت می‌شود چه حال بدی پیدا می‌کنی؟ به خصوص اینکه تو مادر هم باشی! لحظه‌ای را ناخودآگاه تصور می‌کنی که ذهن آدم می‌رسد که اگر این اتفاق برای فرزند من هم بیفتد... اصلا فکر را قطع می‌کنی. اگر فرزندمان ما بیمار شود باید استعلاجی کودک بگیریم که آن هم دوندگی دارد. سرکار هستی، ولی به بیمار لطمه می‌زنی و هم نگران فرزندت هستی. دائم با خانه در تماس هستی که ببینی بچه پاشویه شد یا نه، دارویش را خورد؟ حالش چطور است؟»

او ۱۷ سال سابقه کار دارد، با این حال، فقط ساعتی ۵۰۰۰ تومان برای اضافه کاری می‌گیرد و از خود می‌پرسد که  هفت ساعت اضافه کار و  ۳۵ هزار تومان اضافه حقوق آیا ارزش دارد که آدم از بچه، خانواده و برنامه‌ریزی‌هایش بزند؟

او درمیان حرف‌هایش، از خواب‌های شبانه‌ای که به خاطر شیفت شب مجبور می‌شود قیدش را بزند حرف می‌زند، از پرستارانی می‌گوید که بیمارستان دولتی را به هوای شرایط بهتر ترک می‌کنند و کار در بخش خصوصی را ترجیح می‌دهند، چون دیگر به آنها ۴۰ بیمار برای مراقبت سپرده نمی‌شود. "م. ق" از مهر و محبتی که میان پرستار و بیمار در جریان درمان صورت می‌گیرد می‌گوید: «اما وای به آن روزی که بیمار فوت کند؛ حال و احوال‌مان به هم می‌ریزد. در برخی کشورهای اروپایی در صورت فوت بیمار، پرستار مربوطه یک هفته مرخصی می‌رود تا بلکه به لحاظ روانی کمی آرام‌تر شود، اما این اتفاق هرگز برای ما نمی‌افتد چون نیرویی برای جایگزین شدن نیست.»

به نام پرستار و به کام پزشک

و اما به بحث آشنای "حقوق پزشک و پرستار" و حواشی آن که مدت‌هاست مزمن شده و تدابیر اتخاذ شده در دولت‌های مختلف همچنان نتوانسته راه حلی برای آن پیدا کند، می‌رسیم. نارضایتی‌اش از کارهایی که او انجام می‌دهد اما به نام پزشک مهر می‌خورد را اینگونه تعریف می‌کند: «یکی از پزشکان ما هفت روز بالای سر بیمار نیامد، بعد از هفت روز، برگه ویزیت بیمار را هفت بار مهر کرد؛ در صورتی که بیمار را ویزیت نکرده بود.

بعد از طرح تحول، برگه‌ای در پرونده بیماران برای پزشکان گذاشته شده است که هرکاری برای بیمار انجام می‌شود، در آن ثبت شود. پزشک برای ویزیت عادی بیمار هم بالای سر بیمار می‌آید قبل از این که او را ببینند دنبال آن برگه است، ‌اگر نباشد می‌گویند چرا پرونده ناقص است؟ وقتی من به بیمار دارو می‌زنم تعرفه آن برای من تایید شده است. ۲۵۰ تعرفه برای پرستاری تصویب شده، اما به جای آن که برای ما حساب کنند، در برگه تسویه حساب بیماران برای پزشک حساب می‌شود. این ظلم است. من می‌دانم این کار را انجام داده‌ام، ولی حقوقش را به دیگری می‌دهند، این درست نیست.»

ویزیت تلگرامی در شیفت‌های شبانه بیمارستان‌ها

بعضی پزشکان کشیک که باید آنکال باشند به جای آنکه خود را بالای سر بیمار برسانند،  با تلگرام بیماران را ویزیت می‌کنند. ویزیت‌های تلگرامی، ‌ دغدغه‌ دیگری است که این پرستار درباره آن می‌گوید: «هزینه هر شب آنکالی برای کشیک متخصص، یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان حساب می‌شود اما پزشک آی سی یوی مقیمی داریم که فقط در اتاق خودش می‌خوابد و یک دور می‌زند و بابت هر شب هم یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان می‌گیرد البته اگر لازم باشد در دسترس است. ولی بیشتر آنها در زمان  کشیک‌ حضور ندارند. بیشتر ویزیت‌ها هم تلگرامی شده است. این درحالیست که مستقیم در کامپیوتر که به جواب سی تی اسکن یا نوار قلب نگاه می‌کنی ممکن است دچار خطای دید شوی، چه برسد که در تلگرام آن را ببینی.»

او داستان بیمارانی را تعریف می‌کند که سه روز بعد از عمل جراحی هم پزشک خود را ندیده‌اند و پرستار و سرپرستار باید به او جواب بدهند که پزشک کجاست؟ بر همین اساس است که به پزشک سالار بودن بیمارستان‌ها اعتقاد دارد .

می‌پرسم چه مزایایی به پرستاران تعلق می‌گیرد؟ می‌گوید: «هیچ چیز. الان هم داروخانه بیمارستان‌ها را خصوصی کرده‌اند و اگر خود یا خانواده‌مان به خدمات بیمارستان نیاز پیدا کنیم حتی اگر حق عمل را برایمان رایگان کنند اما باید هزینه دارو را حتما حساب کنیم. ضمن اینکه کفش و لباس‌هایی که می‌دهند هم کارایی ندارد. ممکن است در سال دو بار بن کفش بدهند که کفایت نمی‌کند.»

"م. ق" به عنوان اضافه کار، مدتی با تیم پیوند یکی از بیمارستان‌ها همکاری می‌کرد و این اضافه کاری برای او ساعتی  ۱۲ هزار تومان حساب می‌شد. در این باره می‌گوید: «در حالی که برای هرعمل پیوند، ۱۵۰میلیون تومان به حساب گروه پیوند ریخته می‌شود، ولی به پرستاری مبلغ زیادی تعلق نمی‌گیرد. من شب تا صبح بالای سر بیمار مرگ مغزی بودم و ۷۰ تا ۸۰ هزار تومان می‌گرفتم.»

روایت دوم

"ز. ص"، پرستار بخش آی سی یو، در یکی از بیمارستان‌های شهر تهران است. او هم مانند دیگران تلاش می‌کرد حرف‌هایش را با نام مستعار به دیگران برساند.

او حدود ۱۲ سال سابقه کار در بخش‌های مختلف بیمارستان را دارد. در همین مدت، دانشجویان زیادی را دیده که بعد از گذراندن طرح خود، دیگر حاضر نشدند به کار پرستاری بازگردند.

افزایش دریافتی نداشتیم

اما بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت برای کادر درمانی چه اتفاقی افتاد؟ طبق آنچه پرستاران می‌گویند دریافتی‌شان بعد از این میزان افزایش حجم کار،  چندان بالا نرفته ‌است و تنها اتفاقی که برای حقوق آنها می‌افتد، همان افزایش حقوق سالیانه‌ای است که به همه کارمندان دولت تعلق می‌گیرد.

این اتفاق نه تنها برای پرستاران، بلکه برای پیراپزشکان نیز رخ نداده و آنها درقبال افزایش انتظارات مردم، همان دریافتی سابق را دارند و آنطور که اینپرستار می گوید: « با اجرای طرح تحول، دریافتی ما پرستاران که بیشترین و مستقیم‌ترین ارتباط را در مورد درمان بیمار داریم، هیچ تغییری پیدا نکرده. از سویی دیگر  هم با اضافه شدن حجم مراجعات، کار ما چندین برابر و انتظارات مردم بیشتر شد، ولی همچنان تغییری در وضعیت پرستار و پیراپزشکان داده نشد. از شروع طرح بیشتر از دو سال می‌گذرد و هرسال نیز حدود ۲۰۰ هزار تومان به حقوق اضافه می‌شود. افزایش حقوق پرستاران در همین قالب بوده است.»

۱۵ بیمار، سهم هر پرستار در بیمارستان‌ها

می‌گوید: « در طرح تحول قرار نبود به جای پنج بیمار، ۱۵ تا ۲۰ نفر را برای مراقبت به ما بسپارند و  دیگر فرصتی برای زندگی کردن باقی نماند. اگر من با پنج بیمار درارتباط باشم می‌توانم ایمنی خودم را بیشتر رعایت کنم، فرصت عوض کردن ماسک و دستکش را دارم، گان بپوشم ولی وقتی ۱۵ نفر به من می‌سپارند مگر می‌توانم این کارها را انجام دهم؟ قطعا سلامت من هم در معرض خطر قرار می‌گیرد. نه تنها خود من، خانواده من هم در معرض خطر قرار می‌گیرند. الان در ICU  سه تا پنج بیمار را مراقبت می‌کنیم. تا آخر شیفت گاهی نیز پیش می‌ِآید که ما چهار تا شش بیمار را کاور می‌کنیم.»

ادامه می‌دهد: «طرح تحول برای بیماران و مراجعه کنندگان قطعا نتایج خوبی داشته اما چیزی که کمتر دیده شد، افراد دست‌اندر کار بودند. برای اینکه پزشک در این طرح جذب شود و در مراکز دولتی شروع به کار کند و در مناطق محروم خدمت بیشتری ارائه دهد، حقوق و دریافتی آنها را چند برابر شدتقریبا ۲.۵ تا سه برابر افزایش دادند، اما درباره پرستاری این طور نیست. نتیجه تعداد کم نیروی پرستار در بیمارستان‌ها، فرسودگی و فشار روانی و استرس و دلزدگی است. پرستاران فرصت نمی‌کنند به بهترین شکل برای بیمار وقت بگذارند. حتی اگر با وجود حجم بالای کار، یکی از خدمات بیمار انجام نشود، زیر سوال می‌روند و مثل یک "متهم" باید جوابگو باشند و متاسفانه خیلی‌ها چشمشان را روی این شرایط سخت می‌بندند.»

مصوبه ای که روی کاغذ ماند

طبق قانون مشاغل سخت و زیان‌آور،  اگر کسی شغل سختی مثل پرستاری داشته باشد باید با ۲۵ سال سابقه کار بازنشسته شود، اما این مصوبه هم برای پرستاران همچنان روی کاغذ مانده است. "ز. ص" می‌گوید: «یک نکته ظریف به این قانون اضافه شده است که تمام این مصوبه را حذف می‌کند. طبق این نکته، اگر بیمارستان بپذیرد و دانشگاه علوم پزشکی نیز تایید کند، شما می‌توانید از این قانون استفاده کنید. البته مثل روز روشن است که هیچ وقت با بازنشستگی زودهنگام پرستاران موافقت نمی‌شود.»

"ز. ص"می‌خواهد دیگران بدانند که مشکلاتی مثل کمردرد، افسردگی و کاهش نشاط، مشکلات دیسکوپاتی، ضعف بینایی و حتی سقط جنین زنان پرستار برای آنها موضوعی جدی است و کسی هم به جز خودشان از آن خبر ندارد و در این باره می‌گوید: «سقط  شدن جنین بین زنان پرستار بالا است. در بخشی که ۵۰ پرستار دارد، من دیدم که بیش از هشت تا ۹ مادر دچار سقط جنین شدند. این موضوع یا به خاطر استرس و شیفت کاری سنگین بوده، ‌یا این که پرستار مجبور شده است بیمار را به بخشی ببرد که اشعه دارد.  یکی  در حین جابجایی بیمار لبه تخت به شکمش می‌خورد، یکی دیگر به خاطر حضور در بخش اسکن هسته‌ای وحتی پرستارانی هستد که سابقه سه بار سقط دارند. با وجود این که پزشک برای آنها استراحت مطلق نوشته اما هروقت اعلام می‌کنند این مشکل را دارند و نمی‌توانند به سرکاربیایند برای آنها غیبت می‌خورد و از حقوق آنها کم می‌شود.»

روایت سوم

اما شاید ساده‌ترین سوالی که به ذهن رسد این باشد که اعتراضات پرستاری و تشدید اختلافات دورجدید سازمان نظام پرستاری با تولیت سلامت کشور از چه زمانی آغاز شد؟  از نظر "ب. م"، سومین پرستاری که با او درباره مشکلات پرستاری صحبت کردیم معتقد بود که بعد از طرح تحول نظام سلامت، مشکلات آنها بیشتر شد. پرستاران پول پرست نیستند. اما چطور برای این طرح یک شبه چند ده میلیارد تومان پول وارد سیستم می‌شود اما عنوان میشود که برای قانون تعرفه گذاری که مصوب مجلس است، پولی نیست؟

کیفیت خدمات بعد ازطرح تحول سلامت

صحبت که به وضعیت بیمارستان‌ها بعد از طرح تحول می‌رسد از کم شدن پرستاران و تمایل به کار در بیمارستان‌های خصوصی می‌گوید. چون به نظر او، پرستاران وقتی می‌بینند حقوقی که می‌گیرند کفاف زندگی آنها را نمی‌دهد و اگر در بیمارستان خصوصی کار کنند یا تغییر شغل دهند، دریافتی بیشتری خواهند داشت، شغل‌شان را رها می‌کنند.

او هم پرستاری را می‌شناسد که بین جراحی کردن یا نکردن دیسک کمرش مانده است. دیسک کمرش را باید عمل کند، اما از آن می ترسد؛ چون می‌داند اگر عمل کند برای ماه‌های استراحت در خانه، از لحاظ مالی تامین نیست و می‌افزاید: «پرستاران واقعا کم آورده‌اند، سیستم فرسوده شده است. نیروی جوانی که باید سال‌ها کار کند با ۳۰ سال سابقه کار، دیسک کمر دارند. به چه قیمتی؟»

 دسترسی مردم در این طرح به خدمات راحت تر شده است، اما به اعتقاد این پرستار کیفیت خدمات کاهش پیدا کرده است و اگردر همان حد هم باقی می‌ماند خوب بود.

تقابلی بین پزشک و پرستار وجود ندارد

درباره رابطه میان پزشک و پرستار حرف می‌زند و می‌گوید: «بین پزشک و پرستار و سایر رده های درمانی هیچ تقابلی وجود ندارد. ما همچنان با هم کار می‌کنیم. در سیستم درمان ما همه حلقه‌های یک زنجیریم، اگر کنار هم درست چیده شویم، می‌توانیم درست کار کنیم. اعتراض ما به روند است، چون ما را دارد له می‌کند، فقط عده ای خاص از آن نصیب می‌برند که گاهی در بیمارستان هستند و گاهی هم نیستند.»

کمک پرستاری آری یا خیر؟

"ب. م" از وضعیت سیستم بهداشت و درمان گله می‌کند و تربیت نیروهای کمک پرستاری برای او مبنای علمی ندارد و تصور می‌کند در پی آن پرستاران به مرور حذف خواهند شد. او می‌گوید: نمی‌دانیم نیروی جدیدی که می‌آید چه شرح وظیفه‌ای خواهد داشت؟ آیا قرار است همان کارهای کمک بهیار را انجام دهد؟ یا وظایف جدیدی به او اضافه می‌شود؟  نزدیک به یک سال است معاونت پرستاری فقط به زبان می‌آورد و می‌گوید شرح وظایف، همان شرح وظایف کمک بهیار است.»

او راه حل کمبود نیروی کمک پرستاری در بیمارستان‌ها را که قرار است وظایفی به جز شرح وظایف پرستاران دانشگاهی را انجام دهند، استفاده از کمک بهیاران بیکار می‌داند: « ۲۰ هزار کمک بهیار بیکار داریم. چرا آنها را به کار نمی‌گیرند؟ به جای این کار، مبلغی از نیروهای داوطلب کمک پرستاری بابت آموزش می‌گیرند و تضمینی هم برای استخدام آنها نیست.»

پرستاران درباره قانون تعرفه گذاری چطور فکر می‌کنند؟

قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاران، سال ۱۳۸۶ مصوب شد، اما هنوز اجرا نشده‌ است. مسئولان وزارت بهداشت در پاسخ به علت این تعویق حدود ۱۰ساله، آن را مشروط به نظر بیمه‌ها می‌دانند. اما پرستاران درباره آن چه می‌گویند؟

وی می‌گوید: «این قانون با رای بالایی تصویب شد، ولی چرا اجرا نمی‌شود؟ طبق این قانون، پرستار هرکاری انجام می‌دهد، حق العمل آن را هم باید خودش دریافت کند. ما آنژیوکت وسرم و ... می‌زنیم، اما حق العمل آن به جیب پزشک وارد می‌شود. اگر اتفاقی بیفتد من باید به دادگاه بروم و دیه بدهم و محکوم شوم. اگر مسئول هستیم وباید دیه بدهیم پس باید در قبال آن هم مزد دریافت کنیم.»

او می‌گوید برای اینکه صدایشان بلند باشد و به گوش دیگران برسد طیف عدالتخواه پرستاری را راه انداخته‌اند و می‌افزاید: «این جریان نمی‌گوید حقوق پرستاران را زیاد کنید، بلکه می‌گوید عدالت را برقرار کنید. من هروز صبح تا عصر اینجا هستم و یک شب در میان در بیمارستان دیگری کار می‌کنم و فردا صبح دوباره اینجا برمی‌گردم. بالای ۹۰ درصد مردان پرستار به این شیوه کار می‌کنند. ما واقعا تحت فشاریم. من زندگیم را برمبنای حقوق پایه بسته‌ام، چون هر لحظه ممکن است کارانه قطع شود یا پرداخت نکنند و ما لنگ بمانیم.»

مهاجرت، در فصل باردهی پرستاری

حرف آخر او درباره مهاجرت است، درباره آنهایی که رفتند و دیگر برنگشتند، و آنهایی که مثل او، تصمیم داشتند همه چیز را بگذارند و بروند، ولی نتوانستند؛ به خاطر خانواده، کشور یا حتی هزینه بالای آن: از بین همکاران من خیلی‌ها رفتند و نماندند. آیا مهاجرت نیرویی که ۱۵ سال کار کرده، اتلاف سرمایه نیست؟ کسی که حالا فصل باردهی‌اش رسیده، چرا باید مهاجرت ‌کند؟.»

منبع: ایسنا
انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۰۱ ۲۳ تير ۱۳۹۵
جانا سخن از زبان ما ميگويي.....