برخی کارشناسان معتقدند مغرب به محل درگیری دیپلماتیک آمریکا و سعودی تبدیل شده است.

به گزارش خبرنگار  سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان،کارشناسان حوزه شرق نزدیک موسسه واشنگتن براین باورند که شروع سردی روابط به زمان روی کار امدن اوباما باز می گردد.  نظرات کارشناسان مذکور در تحقیقی به نام " طلاق بلند مدت " به چاپ رسیده و در آن ریشه های سردی روابط را  می توان در روش کاری اوباما برای حل مشکلات منطقه و تدبیر روابط با نیروهای موجود در منطقه بخصوص ایران  یافت. 

آیا مغرب به محل درگیری دیپلماتیک آمریکا و سعودی تبدیل شده است؟
 
حل مسئله پرونده هسته ای با ایران از طرفی و همچنین عدم دخالت در سوریه علی رغم استفاده بشار اسد از سلاح های شیمیایی در سال 2013 به نفع مصالح ایران بوده است. این توجه به نفع ایران و همچنین تناقض اصلی در منطقه بخصوص در مقابل داعش، سعودیها را تحریک می کند که  به شکل جدی وارد بازی شده و از تمام اوراق خود از جمله نفت استفاده نمایند و در مقابل ایران بایستند چه با حمایت از معارضین سوری، درگیری با حوثیها و همچنین درقضیه لبنان.
 
درخصوص آمریکا و سعودی نیز قضایا برمی گردد به تشکیک آمریکا نسبت به متحدین سنی خود بخصوص عربستان در قضیه بمب گذاری 2001م در آمریکا و ارتباط عربستان با بمب گذار كه در نهایت عربستان تحت پیگرد قانونی قرار گرفت. این نوع روابط در اینجا به پایان نرسید و اوباما حملاتش علیه عربستان را در اینجا به پایان نبرد. در ادامه عربستان را متهم نمود که کشور اندونزی را که به اسلام منعطف و با تسامح معروف بود با اعزام معلمین و ائمه جماعات و همچنین تزریق پول هنگفت به آن منطقه  موجب شد تا دیدگاه افراط گرایی در آنجا رواج یابد.
 
 به هر  حال نباید تغیر سیاستهای دو کشور را تنها به روی کار آمدن ملک سلمان دانست و بیشتر مرتبط با دیدگاه ها و استراتژی اوباما در منطقه است. اینکه معادلات آمریکا درخصوص درگیری با ایران و نیز با منطقه به دلیل اختلاف با عربستان به هم می خورد درست است ولی جایگاه مغرب با توجه به اجلاس اخیر مغرب با کشورهای خلیج (فارس) در این میان کجا قرار می گیرد ؟
 
روابط آمریکا و مغرب از یک طرف و روابط مغرب با شورای همکاری از سوی دیگر نشان از آن دارد که آمریکا نتوانسته است به شکل مطلوب اقدامات فوری در خصوص مغرب به عنوان کشوری که توانسته بهار عربی را کنترل نموده انجام دهد و یا از این کشور در مسیر مبارزه با تروریسم حمایت نماید. از طرفی موضع آمریکا در قبال قضیه صحرا همچنان معلوم نیست. ملک در سال 2013م نیز سفری به آمریکا داشته است ولی نتایج چشمگیری در خصوص موضع آمریکا در قبال مسئله مغرب و همچنین حقوق بشر نداشته است.
 
آنچه در پایان مقاله  از کلام نویسنده برمی آید این است که مغرب با توجه به قضیه صحرا تبدیل به محلی شده است برای درگیری های دیپلماتیک بین عربستان و آمریکا و از طرفی در این میان عربستان نشان داده است که استراتژی خود را به خوبی توانسته است با تغییر سیاستهای آمریکا در منطقه تغییر دهد و در این زمینه دیپلماسی موفقی را از خود نشان داده است.
 
 
در تاریخ 17 آوریل سالجاری (29 فروردین) جلسه مهمی در دوحه برگزار و طی آن انتظار می رفت کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت برای کنترل هرج و مرج در بازار نفت و افزایش بهای فرآوردهای نفتی اقدام نمایند. در این جلسه علاوه بر صادرکنندگان نفت یا کشورهای عضو اوپک، کشورهای مهم دیگری مانند روسیه و مکزیک نیز شرکت داشته اند.

 در آغاز بحران قیمت نفت، عربستان سعودی از متوقف کردن یا کاهش تولید نفت اجتناب ورزیده بود و به دنبال آن روند کاهش قیمت نفت آغاز گردید. به زعم بسیاری از تحلیلگران، هدف عربستان سعودی از اجتناب در کاهش تولید نفت این بوده است که دیگر رقیبان منطقه ای یعنی ایران و روسیه را به دلیل حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه مجازات نماید. البته علت دیگری نیز در پس اهداف عربستان سعودی وجود داشت و آن مقابله با تهدید نفتی "شل" ایالات متحده آمریکا بوده است.

 سعودیها فکر می کردند چون در کشورشان نفت با هزینه بسیار اندک، یعنی بشکه ای سه دلار کشف می شود و آنها دارای میلیاردها دلار سرمایه می باشند فلذا می توانند خسارت ناشی از کاهش درآمدهای نفتی را تحمل نمایند اما حالا به نظر می رسد که پیش بینی های آنان نادرست بوده زیرا دولت سعودی یارانه ها و تسهیلات شهروندان خود را کاهش داده و احتمال دارد این امر موجب نگرانی شهروندان سعودی گردد. از سوی دیگر عربستان سعودی در یمن نیز یک جنگ نابود کننده و پرهزینه را آغاز کرده است.

 بسیاری از تحلیگران خیال می کردند که در اجلاس اخیر دوحه، عربستان سعودی تصمیم خواهد گرفت میزان نفت تولیدی خود را کاهش دهد اما در عمل چنین اتفاقی صورت نگرفت. در واقع ایرانیها نسبت به توقف تولید نفت آمادگی دارند اما آنان می خواهند که ابتدا سطح تولید نفت خود را به میزان قبل از تحریم های سال 2012 برسانند.

دولتهای غربی در سال 2012 میلادی به منظور مقابله با برنامه هسته ای ایران، تحریم هایی را علیه این کشور اعمال کرده بود. البته در این اواخر تحریم های مذکور لغو گردیده و پس از آن ایران می خواهد سهم سابق خود را در تولید نفت بازیابد. از سوی دیگر عربستان سعودی نمی خواست، حریف این کشور در منطقه (ایران) از درآمد کامل نفتی برخوردار گردد.

البته درخصوص کاهش سطح تولید نفت از سوی عربستان سعودی زمزمه هایی وجود داشت که این موضوع از سوی نماینده کویت در اوپک مطرح گردید اما به طور غیرمترقبه چه اتفاقی در این اجلاس رقم خورد؟ تحلیلگران می گویند محمد بن سلمان که نقش مهمی در صنعت نفت عربستان ایفا می کند، هیأت خود را در تاریخ 17 آوریل از دوحه فرا خوانده و به آنها دستور داد نسبت به اتخاذ هرگونه تصمیمی که به نفع ایران باشد، اجتناب ورزند. زمانی که ایران تصمیم به عدم پذیرش کاهش سطح تولید نفت و متعاقب آن عدم شرکت در نشست نفتی دوحه گرفت، عربستان سعودی نیز پیشنهاد مذکور را رد کرده است.

 درنتیجه این مذاکرات به سرانجام نرسیده و شکست خورده است. تحلیلگران می گویند خانواده سلطنتی سعودی بیش از آنکه به دنبال افزایش بهای نفت باشد، خواستار مجازات ایران است و در این خصوص آماده هرگونه اقدام و صرف هزینه می باشد.

هیأت حاکمه عربستان نمی خواهد ایران منافع سیاسی و جغرافیائی خود را بازیابد و آنها پس از توافق اخیر ایران با آمریکا، برای ضربه زدن به ایران، آمادۀ هرگونه تنش آفرینی هستند. در این بین بسیاری از تحلیلگران به افزایش نقش و نفوذ شاهزاده محمد بن سلمان اشاره کرده اند. وی به جای پدر پیر خود شاه سلمان، همه جوانب حکومتی از اقتصاد تا امور ارتش را تقریباً به طور کامل در کنترل خود دارد. وی همچنین به عنوان وزیر دفاع، تلاش هایش را برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه، بیش از پیش تسریع کرده است. وی در مداخله عربستان سعودی در یمن، بیش ترین نقش را ایفا می کند. هرچند عربستان سعودی علیرغم حمایت آمریکا، نتوانسته است در یمن به اهداف خود دست یابد.

در نتیجه مداخله سعودی در یمن، نه تنها هزاران شهروند این کشور به قتل رسیده اند بلکه عناصر القاعده نیز فرصت یافته اند نفوذ خود را در این کشور افزایش دهند. برای شاهزاده محمد بن سلمان، بازار نفت مانند دیگر صحنه ها مهم است و وی بیش از آنکه به افزایش بهای نفت فکر کند، به سیاست های منطقه ای اهمیت می دهد. وی در مصاحبه با بلومبرگ بدون نام بردن از ایران تصریح کرده است "اگر تمامی کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت تولید را متوقف نکنند، ما نیز این کار را انجام نخواهیم داد."

پس از شکست اخیر اجلاس دوحه، حال امید می رود عربستان سعودی میزان نفت تولیدی خود را افزایش داد تا بهای نفت در سطح پائین تری باقی بماند. این اقدام برای خود عربستان سعودی نیز زیانبار خواهد بود. بدون شک اوضاع سیاسی و جغرافیائی منطقه نقش مهمی در تصمیم گیری های عربستان سعودی دارد.
 
اکنون به خاطر اینکه همه به فکر خودشان هستند اجلاس دوحه با ناکامی مواجه شده است. در آغاز قرن بیستم همه فکر می کردند ذخایر نفت قبل از آنکه جوابگوی تقاضا باشد، پایان خواهد یافت و جهان با بحران نفت مواجه خواهد شد اما به دلیل ظهور تکنولوژی های جدید تولید و عرضه نفت افزایش یافته است اما تقاضا برای آن افزایش نیافته است و دلیل آن استفاده از منابع انرژی سازگار با محیط زیست از جمله انرژی خورشیدی و منابع تجدید پذیر بوده است.
 
مقالات و گزارش های تحلیلی رسانه های مصری
 
 روزنامه الاهرام در مقاله ای به قلم دکتر محمد السعید ادریس عضو و رئیس واحد مطالعات منطقه عربی و خاورمیانه مرکز مطالعات راهبردی و سیاسی الاهرام با عنوان «تبعات بعد از اجلاس ریاض» با اشاره به وقوع برخی تغییر و تحولات داغ در سه هفته گذشته در سطوح عربی و منطقه ای با تبعات مستقیم بر توازنات منطقه ای و دربردارنده شاخص هایی از قطب بندی و صف بندی منطقه ای که فرصت های حل برخی بحران ها را پیچیده تر می کند.

 خطرناک ترین این قطب بندیها و صف بندیها را بر مبنای «منافع بحران زده» می داند که تنها از ملاحظات عقیدتی یا ایدئولوژیک یا تاریخی یا منافع به شدت منفعت طلبانه  و خودخوهانه نشات می گیرد و بر پایه ضرورتها، اجازه ممنوعیت ها و محظورات را می دهد که احیانا اتحاد با برخی دشمنان را بر اساس اصل «دشمن دشمن من، دوست مناست و دوست دشمن من، دشمن من است» استوار است.

 نویسنده با اشاره به سفر ملک سلمان به قاهره و ورود روابط بین سعودی و مصر به مرحله «همکاری یا اتحاد راهبردی» و جهش در روابط بین مشرق و مغرب عربی با احداث پل زمینی بین دو کشور با موافقت قبلی اسرائیل، همچنین سفر همزمان ملک سلمان و (دکتر) حسن روحانی رئیس جمهور ایران به استانبول برای اجلاس سران اسلامی، سفر اوباما به ریاض و اجلاس سران آمریکا و شورای همکاری و سفر نتاتیاهو به مسکو می نویسد: رشته های در هم تنیده و پیچیده همه این تحولات حول دو محور می چرخد: نخست آینده روابط بین پنج طرف منطقه ای یعنی اسرائیل، ترکیه، ایران، سعودی و مصر و اینکه چه کسی بر علیه چه کسی متحد می شود، و بطور مشخص تر آینده روابط با ایران و حدود نقش منطقه ای ایران در سایه دشمنی ریشه ای و شدید اسرائیل و سعودی با ایران، در حالیکه اسرائیل ایران را خطر و تهدید موجودیتی برای خود می داند و سعودی به ایران بعنوان منبع نخست تهدید می نگرد.

اسرائیل با ناکامی برای ائتلاف با آمریکا برای نابودی تاسیسات اتمی و قدرت موشکی ایران و ناکامی در شکست روند حصول توافق بین المللی با ایران بر سر برنامه اتمی این کشور، تلاش خود را برای نزدیکی به قدرت های منطقه ای متخاصم با ایران برای ایجاد جبهه منطقه ای موسوم به «ائتلاف سنی» به رهبری سعودی و با همکاری ترکیه برای مقابله با «ائتلاف شیعه» به رهبری ایران و تشدید نزاع و درگیری طائفه ای بین سنی و شیعه برای موفقیت تلاشهای خود آغاز کرده است.

 بطور مشخص موافقت اسرائیل با تصمیم مصر و سعودی برای انتقال مالکیت دو جزیره تیران و صنافیر به سعودی و احداث پل زمینی بین سعودی و مصر، مرتبط با بلندپروازی ها و مقاصد اسرائیل برای نزدیکی به سعودی و بهره برداری از این تفاهمات ویژه در مورد دو جزیره و عبور و مرور از خلیج عقبه برای حصول تفاهماتی گسترده تر با سعودی است تا از دشمنی مشترک اسرائیلی – سعودی با ایران ، دریچه ای قابل اتکاء برای موفقیت این تفاهمات خود ایجاد نماید. اما سعودی درصدد بهره برداری از تحول و توسعه کیفی در روابط خود با مصر به نفع تحقق نزدیکی مصری – ترکی و در راستای تاسیس «بلوک قدرتمند سنی» برای مقابله با خطر ایران می باشد.

 اما این شرط بندی دارای مشکلی دوگانه است: نخست اینکه مصر با عربستان در مورد ارزیابی منبع خطر و تهدید نخست برای مقابله با آن اختلاف نظر دارد و اگر سعودی اولویت را به مقابله با خطر ایران می دهد، مصر اولویت را به مقابله با خطر تروریسم می دهد و به ترکیه بعنوان طرف اساسی در تشدید این خطر با وجود حمایت و اتحاد این کشور با تروریسم می نگرد.

بنابراین برای مصر اتحاد احتمالی با ترکیه با وجود تداوم سیاست های خصمانه این کشور علیه مصر بسیار دشوار و سخت است. دوم اینکه ترکیه سخت است که ایران را به خاطر اتحاد و ائتلاف با سعودی از دست بدهد. ترکیه نه تنها دارای روابط اقتصادی بسیار قوی  به ارزش سالیانه 30 میلیارد دلار می باشد، بلکه دو کشور دارای افق ها و دیدگاه راهبردی هستند که برجسته ترین آن تهدید کردی برای وحدت ملی دو کشور ترکیه و ایران است.

 اما محور دوم این رشته های به هم پیچیده در روند این تحولات مربوط به موضع به شدت پیچیده تر آمریکا بین متحدان قدیمی در منطقه یعنی اسرائیل و کشورهای خلیج فارس (ن) از یکسو، و از سوی دیگر متحدان جدید یا احتمالی یعنی ایران و انعکاس و تاثیرات آن بر تلاش های طرف های منطقه ای برای ایجاد ائتلافها یا ورود به درگیری است.

 رئیس جمهور آمریکا همانطور که به وضوح در دیدار با سران خیلج فارس (ن) در واشنگتن در می 2015 اعلام کرد و قبل از سفرش به ریاض هم در گفتگو با مجله آتلانتیک بر آن تاکید نمود، به دنبال آشتی بین متحدان قدیمی و جدید است.

 رئیس جمهور آمریکا با همه این وزن ها و فشارها و همه آنچه از سران خلیج فارس در مورد خطر ایران شنیده بود به اجلاس ریاض آمد، ولی در دیدگاه و بینش راهبردی اوباما هیچ تغیری در مورد وضعیت مناسب برای روابط سعودی و ایران ایجاد نشده بود و در عین حال نسبت به حمایت از سعودی و کشورهای خلیج فارس  در مقابل هرگونه تهدیدی از سوی ایران و مقابله با تحریکات ایران با تلاش برای تقویت جنگ علیه تروریسم داعشی در عراق و یافتن راه حل هایی برای بحران هایی یمن و سوریه متعهد شد.

 از خروجی سفر اوباما به ریاض به وضوح چنین بر می آید که متحد آمریکایی نمی خواهد از هیچ ائتلاف های منطقه ای به نفع متحدین واشنگتن جانبداری نماید و روشن است که خلیجی ها مرحله تجدید نظر در روابط با متحد آمریکایی را در سایه شرایط پیچیده و دشوار تکیه بر متحد ترکی پذیرفته اند .

حال سوال این است که آیا باز ضرورتها، محضورات و ممنوعیت ها را مباح می سازد و آیا «عشق ممنوعه» بین اسرائیل و طرف های عربی یکی از برجسته ترین تبعات اجلاس ریاض است و اینکه تحولات آتی چه خواهد بود؟ یا اینکه جایگزین های دیگری با هزینه مادی و معنوی کمتری خصوصا در چارچوب افق و دیدگاه عربی هم وجود دارد؟
 
- روزنامه الاهرام در مقاله ای به قلم مکرم محمد احمد با عنوان «ترامپ فاجعه آمریکا !» با طرح این سوال که آیا ممکن است آمریکائی هایی که هشت سال پیش برای نخستین بار اوباما را بعنوان یک رئیس جمهور سیاه پوست برای ایالات متحده آمریکا و در تاکید بر حق انتخاب و دموکراسی شان و عدم تبعیض بین آحاد مردم این کشور انتخاب کردند، این بار ترامپ نامزد جمهوریخواه نژادپرست را که خواستار بستن درهای این کشور به روی مسلمانان است، انتخاب کنند! صرف فکر کردن به اینکه ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده شود، برای بسیاری در داخل و خارج از آمریکا فاجعه ای بزرگ با آثار و تبعاتی نامحدود است.

 ترامپ گفتمان فاجعه باری را در عرصه سیاست خارجی اتخاذ کرده و قول پاره کردن توافقنامه اتمی با ایران را داده، علیرغم اینکه این توافقنامه توسط شش کشورهای اروپایی امضاء شده است. ترامپ با قدرت از اسرائیل دفاع می کند و دشمنی خود را نسبت به مردم مکزیک ابراز داشته و قول عدم خرید نفت را از سعودی داده و از چین به دلیل نفوذ این کشور به بازار آمریکا انتقاد کرده است.

 راز محبوبیت مردمی فزاینده ترامپ ناامیدی و عدم رضایت آمریکائیها از رهبران سیاسی خود است که موجب بروز نگرانی فزاینده از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گردیده است. همه احتمالات از ورود ترامپ به مرحله نهایی رقابت های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در مقابل هیلاری کلینتون حکایت دارد، در عین حال همه پیش بینی ها بر سخت بودن امکان شکست دادن هیلاری توسط ترامپ تاکید می کند.
 
- روزنامه الیوم السابع در مقاله ای به قلم احمد ابراهیم الشریق با عنوان «سنی مذهب شیعی هوی» با اعتراض به انتقاد احمد راسم النفیس یکی از شخصیت های شیعه مصر به رویکرد عمروعاص در ایجاد شکاف بین مسلمانان در حادثه داوری بین امام علی ابن ابی طاب (ع) و معاویه بن ای سفیان، این اعتراض را نه از باب دفاع از عمروعاص، بلکه دفاع از واقعیت های امروزی و شرایط کنونی دانسته که شکاف بیشتر را تحمل نمی کند و نیازی به شعله ور کردن شعله های خاموش وجود ندارد، بلکه شرایط کنونی بیشتر نیازمند خاموش کردن آتشهای شعله ور است. خداوند را شکر که مردم مصر از چنگال درگیری های سنی و شیعی دور هستند.

 اگر چه شاهد تشدید تفکرات سلفی در سالهای اخیر و دیدگاه های تندروانه آنها مبنی بر تکفیر شیعه و خروج آنها از امت (اسلامی) و برگزاری همایش هایی تحت عنوان «هشدار .... آنها دشمن هستند» هستیم که منجر به فاجعه ابومسلم (قتل شیخ شحاته از رهبران شیعیان مصر) در چند سال قبل شد. اگر نبود رشد تفکر سلفی، مصری ها اصلا هیچ آشنایی با دوگانگی یا اختلاف بین شیعه و سنی قائل نبودند و همواره در بین مصری ها این جمله رایج بوده که مردم مصر «سنی مذهب با حال و هوای شیعه» هستند و این یک واقعیت بزرگ است.

همانطور که ما از تندروی تفکر سلفی و ناتوانی آن از ایجاد ارتباط با دیگر گروه مسلمان انتقاد می کنیم، قطعا از برادران شیعه مان هم که با اظهارات تحریک آمیز موجب بروز مشکلات  زیادی می شوند، انتقاد می کنیم. افراط گرایی و یک جانبه نگری و عدم درنظر گرفتن شرایط کنونی، موجب پرورش و بنای فکر و جامعه نمی شود و جامعه صالح با افراد صالحی شکل می گیرد که نقش خود را در دوری از فتنه انگیزی و شعله ور کردن جنگها می دانند.
 
- روزنامه الوطن در مقاله ای به قلم عماد الدین ادیب با عنوان «اشتباهات اوباما» می نویسد : یک بار دیگر اوباما ثابت کرد که سیاستش در قبال منطقه خاورمیانه صرفا بیان کلمات و سخنان بزرگ بدون انجام هیچگونه اقدام عملی است.

 نویسنده با اشاره سخنان اوباما در ریاض در اجلاس سران آمریکا و شورای همکاری از جمله در ابراز نگرانی از رفتار نظامی ایران و به خصوص آزمایش موشک های بالستیک دوربرد این کشور می نویسد: اوباما هیچ گونه تعهد مشخصی نداد و همه حرفهای وی صرفا عباراتی مثل ابراز تشویق، حمایت، اظهار نگرانی و ضرورت حمایت و پشتیبانی است. خلاصه اینکه اوباما می داند این آخرین سفر وی به خلیج فارس (ن) چند ماه قبل از ترک بی بازگشت کاخ سفید است. اوباما می داند که عملا هیچ دخالتی در امور منطقه با تصمیم رئیس جمهور صورت نمی گیرد چون از روز اول سیاست دولت وی مبتنی بر عدم دخالت و بلکه خروج از ورطه منطقه بود. دولت اوباما اعتقاد عمیق دارد که خاورمیانه «باتلاق تنشها» و «جنگل درگیری های خونین» است و هرگونه دخالت در منطقه به مداخله گر ضرر می رساند. عرصه منطقه مثل صحنه قهرمان تئاتری است که نه او و نه مردم به یکدیگر هیچ توجهی ندارند.

 ضررها و خسارت هایی که در دوره اوباما به منطقه وارد شد، ناشی از سیاست آمریکا در قبال بهار عربی و در قبال مصر، سوریه، عراق، لیبی، یمن ، فلسطین و لبنان است که ناشی از «عدم درک و فهم» و تمایل به دست کشیدن آمریکا از هرگونه ایفای نقش اساسی در منطقه می باشد که منجر به بروز خلاء راهبردی و ظهور بازیگر قوی و ماهر روسی شد. بزرگترین اشتباه راهبردی اوباما معاهده توافق اتمی با ایران بود که به مثابه « هدیه تولد » به نظام ایران و کارت دعوتی باز برای دست درازی این کشور به منطقه است.
 
-روزنامه المصری الیوم کاریکاتور امروز پنج شنبه خود را به دو عرب سعودی اختصاص دارد که فهرستی در دست دارند و یکی از آنها ی گوید : این فهرست روزنامه نگارانی است که نوشتند تیران و صنافیر سعودی نیست... عمرا اگر یک بار دیگر به حج و عمره بروند ...اگر پشت گوش خود را دیدند یک بار دیگر حج و عمره هم خواهند رفت.
 
- به گفته مقام‌های سندیکای روزنامه نگاران مصر حدود 50 تن از نیروهای امنیتی مصر عصر یکشنبه در اقدامی بی سابقه به ساختمان این سندیکا در مرکز قاهره حمله کرده و عمرو بدر و محمود السقا، دو روزنامه‌نگار منتقد دولت بدون هیچ‌گونه اخطار قانونی و به اتهام نشر اکاذیب و تحریک برای تظاهرات علیه دولت بازداشت کردند.

 عمرو بدر سردبیر روزنامه الکترونیکی «بوابه ینایر» و محمود السقا از روزنامه‌نگاران این روزنامه بودند. عمرو بدر پسر محمود بدر موسس «جنبش تمرد» و عضو پارلمان کنونی این کشور است؛ جنبشی که با جمع‌آوری امضا برای براندازی محمد مرسی، رئیس‌جمهور برکنار شده مصر نقش زیادی در سرنگونی وی داشت.
 
- روزنامه الاهرام در مقاله ای به قلم احمد ابودوح با عنوان «اتحاد بی معنی عربی» می نویسد: همچنان برخی در مصر اصرار دارند که به تشکیل اتحاد یا ائتلاف جدید در منطقه بعنوان اقدامی بنگرند که کشورهای عربی با آن به غرب ثابت می کنند می توانند تحت رهبری یکپارچه سنی اتحادی را برای مقابله با ایران شکل بدهند، ایرانی که بعنوان رهبری یکپارچه شیعه بدان می نگرند. حامیان این رویکرد همچنان همه تخم مرغ های خود را در سبد غرب گذاشته اند، علیرغم اینکه به صورت علنی تظاهر به فقدان اعتماد بی سابقه به دولت کنونی آمریکا می کنند. کشورهای عربی درصدد اثبات خود در نزد غرب هستند.

اعراب امروز خود را در مقابل دو گزینه می بینند: یا تداوم زندگی بدون هیاهو تحت شرایط توافق اتمی بین کشورهای بزرگ و ایران، یا انتقال به عرصه اشتباه تاریخی که تنها غرب می تواند برای آنها تعیین تکلیف کند. بسیاری در غرب معتقدند اکنون زمان ایجاد صندلی برای ایرانی ها بر سر میز (مذاکره) فرا رسیده است و سادگی خواهد بود که اعراب صندلی خود را ترک کنند یا از آن دور شوند.

 آنچه اعراب امروز بدان نیاز دارند گزینه سومی است که همان گزینه ایجاد اتحاد یا ائتلاف به معنای دقیق کلمه است.

 نویسنده با اشاره به روند شکل گیری این اتحاد با سفر ملک سلمان به قاهره این سوال را مطرح کرده که تا چه زمانی این اتحاد قادر به حیات خواهد بود؟ طرفهای این ائتلاف چه کسانی هستند؟ چارچوب و خط مشی منطقه ای که این ائتلاف درصدد است جایگزین تلاش غرب برای تحمیل شایستگی ایران بعنوان رهبری منطقه نماید، چیست؟ ماهیت نقش ترکیه در این ائتلاف با مشارکت مصر چیست؟ آیا اسرائیل در حمایت از این رویکرد جدید نقشی دارد؟ و میزان این نقش چگونه است و آیا نقش اسرائیل با پذیرش مردمی در جهان اعراب مواجه می شود؟ پاسخ شفافی به این سوالات به خصوص در مورد نقش ترکیه وجود ندارد؟ اعراب دیگر به ترکیه اعتماد ندارند و تناقض عمیق در روابط بین مصر و ترکیه هم بر کسی پوشیده نیست و خلیجی ها به این اقناع رسیده اند که حضور دو قدرت مصری و ترکی در این اتحاد ضروری است.

مسئولان خلیج فارس (ن) درک کرده اند که راهی به جز تکیه بر خودشان ندارند . طرح جایگزین  فقط ایجاد اتحاد ویژه با ایالات متحده برای دفاع از منطقه در مقابل تهدیدات ایران است. مشکل دو متحد آمریکایی و خلیجی این است که هر دو با جنگ خاص خود وارد یک منطقه شده اند و یکی به ایران بعنوان دشمن اول می نگرد و دیگری خواستار تمرکز بر مبارزه با داعش است. در نهایت این تناقض بین دو متحد بر استمرار حمایت از یکدیگر در جنگ شان اما بدون همگرایی تاثیر نمی گذارد. در مقابل کشورهای عربی نیاز دارند تا از اعتماد ضعیف و سست به غرب دست بکشند و این اعتماد بدون تشکیل اتحادی واقعی و قانع کننده ملتهای عرب قبل از اقناع سران عرب و دست کشیدن از تمایل به اثبات وجود خود برای هیچ کس ممکن نیست.
 
- روزنامه الاهرام در مقاله ای به قلم سامح عبدالله با عنوان «آیا زمان گشایش با ایران فرا رسیده است؟» می نویسد: برای سال های طولانی با هرگونه گشایش عربی یا مصری با ایران مخالف بودم زیرا گمان می کردم که نتیجه ای به نفع اعراب متفرق و پراکنده نخواهد داشت، درحالیکه ایران در موضع قدرت بود و از برگه مذهبی برای تحرک در منطقه بدون هیچ حساب و مانعی بهره برداری می کرد.

 این موضع هم اکنون و با ظهور و وجود جبهه قوی عربی شامل مصر و سعودی و امارات و کشورهای خلیج فارس به خصوص در عرصه نظامی محل بحث است و بنابراین معتقدم که اکنون زمان گفتگو با ایران درباره مسائل منطقه از موضع قدرت و برابر است که پیش از این فاقد آن و ناتوان بودیم. ایرانیها گمان می کنند که آقای منطقه هستند و با سوء استفاده از از نیروهایی در این کشورها که منافعشان با منافع تهران پیوند خورده، درصدد تحمیل نفوذشان در عراق و سوریه و بحرین و لبنان و یمن هستند و عملا هم در برهه اخیر موفقیت های شفافی داشته اند.

اما تحرک سریع عربی و برگزاری مانورهای نظامی پی در پی بین مصر و کشورهای خلیج فارس پیامی قوی با این مضمون ارسال کرد که دوره سکوت و نظاره گری صرف اقدامات ایران پایان یافته و هرگونه تحرک جدید ایران در منطقه با تحرک وسیع تر عربی مواجه خواهد شد.

 ما اکنون در مقابل بر سر چندراهی قرار داریم، یا با استمرار تشدید شرایط تا مرحله جنگ طائفه ای بین سنی و شیعه پیش برویم، مساله ای که باید حتی المقدور از آن اجتناب کنیم مگر اینکه به خاطر سیاست های خصمانه ایران به ما تحمیل گردد. یا برای دستیابی به تفاهماتی متضمن حفظ کامل منافع عربی در مقابل حسن همجواری تلاش نمائیم.

 معتقدم سلطنت عمان به حکم روابط متوازنش با تهران شایسته کشف و بررسی میزان آمادگی ایران «اسلامی» برای تغییر سیاست هایش در منطقه برای حفاظت از «خون مسلمانان» است، آنهم بعد از درک ایران از تصمیم اعراب برای مقابله با طمع ورزی های منطقه ای این کشور. اگر ایران به ابتکار عربی پاسخی ندهد، چیزی را از دست نداده ایم و شمیشیرهای مان همواره برای نابودی مهاجمان آماده باقی خواهد ماند.
 
- روزنامه الوطن در مقاله ای به قلم دکنر حسن ابوطالب با عنوان «مجازات سعودی» با اشاره به باز شدن مجدد پرونده حوادث 11 سبتامبر و متهم شدن سعودی به ایجاد القاعده و نقطه مرکزی ایجاد گروهها و سازمان های تروریستی و تهیه طرحی در کنگره از سوی نمایندگان جمهوریخواه و دموکرات برای مجازات حامیان عملیات تروریستی علیه آمریکا، در ادامه به برگزاری اجلاس مشترک سران شورای همکاری و آمریکا در ریاض پرداخته و قول ها و تعهدات اوباما در حمایت از این کشورها را صرفا و تنها یک مانور و لفاظی با هدف آرام کردن نگرانی های آنها دانسته است نه بیشتر و نه کمتر و بعلاوه همزمان دادن برخی اطمینان ها در مورد نقش ایران در منطقه در مرحله آینده .

 نویسنده با اشاره به حمایت همه نامزدههای جمهوریخواه و دموکرات ریاست جمهوری آمریکال از طرح مجازات و فشار بر سعودی بدلیل حمایت مردم آمریکا از این طرح، این پرسش را مطرح کرده که چرا اکنون این حمله و هجمه علیه سعودی در آمریکا صورت می گیرد؟ می نویسد: به نظر من این امر در راستای آماده کردن افکار عمومی آمریکا برای جایگزینی تهران با ریاض بعنوان قدرت بازدارنده جدید در منطقه و در راستای تحقق سطحی از منافع آمریکا بعد از دوره پایان ارزش راهبردی نفت عربی و همچنین پایان فرمول دستیابی آسان به نفت بعنوان محرک اقتصاد جهانی به رهبری آمریکا در مقابل حمایت ایالات متحده از نظام های کشورهای خلیج فارس (ن) می باشد.

 فرمولی که هم اکنون در روند بازنگری و بازتعریف بر اساس رویکردها و راهبردهای اساسی آمریکا در راستای کاهش حضور در خاورمیانه و تمرکز بیشتر بر آسیا قرار دارد، بعنوان قاره ای شامل قدرتهای بزرگ در حال رشد و ظهور که منافع آمریکا را تهدید می کنند. فرموال جایگزینی راهبردی تنها توجیه این طرح نیست، بلکه همچنین بازخواست سعودی بدلیل مواضعش در حمایت از مصر بعد از انقلاب مصریها علیه حکومت گروه تروریستی و اعتراض سعودی با توافق اتمی با ایران بدون در نظر گرفتن منافع وسیع تر به خصوص با سعودی و بطور کلی درخلیج فارس (ن) نیز مطرح است.

از این رو سیاست فرسایش سعودی و ورود این کشور به دایره نگرانی نسبت به آینده نظام خود بعنوان یک پادشاهی یکپارچه و تحت فشار قرار دادن آن با طرح مسائل متعدد مثل وضعیت حقوق بشر یا ارتکاب جنایات جنگی در یمن و فقدان دموکراسی در چارچوب همین راهبرد و استراتژی کنونی آمریکاست که اکنون در داخل کنگره و در رسانه های آمریکایی در قالب مساله ممانعت از فروش تسلحیات به سعودی و بازخواست این کشور به خاطر استفاده از تسلیحاتی صادر شده از سوی آمریکا قبل از جنگ یمن مطرح است و هدف واضح این طرح هم باج خواهی بی پایان از سعودی است. قرار گرفتن سعودی زیر گیوتین آمریکا برای به ورشکستگی کشاندن و تجزیه و تقسیم آن، خطر بزرگ و خطرناکی است کل منطقه عربی را تهدید می کند و به طور قطع تاثیرات جدی بر روابط راهبردی بین مصر و سعودی خواهد داشت که از همکاری اقتصادی و گشایش زمینه حضور کارگران مصری و حمایت سعودی از مصر در اشکال مختلف آن فراتر خواهد رفت و از این رو شکست و ناکامی این طرح نه تنها به نفع سعودی، بلکه در وهله اول به نفع مصر هم هست.
 
- روزنامه الوفد در مقاله ای به قلم خانم سناء سعید با عنوان «کنفرانس توافق درباره محور شر!» با اشاره به موضع و ادبیات مشترک سعودی با آمریکای دوران بوش پسر که ایران را جزو محور شرارت قرار داده بود، می نویسد : سعودی با توجه به مواضع اوباما در تایید نگرانی های کشورهای شورای همکاری به خصوص سعودی در قبال ایران، از نتایج کنفرانس ریاض خشنود است. زیرا سعودی نگران است تا ایران بدنبال توافق اتمی از چارچوب به اصطلاح محور شرارت خارج شود.

نویسنده مصری با اشاره به ادبیات و موضع مشترک آمریکا و سعودی در مورد توصیف ایران بعنوان دشمن و بزرگترین مترسک برای منطقه، این پرسش را مطرح می کند که آیا بسیاری نمی دانند که ایران هراسی و ترسیم تصویری شرورانه از ایران تنها به نفع رژیم صهیونیستی است که  به  عمق راهبردی کشورهای پیرامونی خود اش ضربه وارد خواهد کرد.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار