به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، انتخابات مجلس شورای اسلامی به پایان رسید؛ اما جنجال بر سر پیروز انتخابات همچنان ادامه دارد. بعد از پایان انتخابات در هفتم اسفند ماه سال گذشته، دعوای بزرگی مبنی بر اینکه چه گروه و جناحی حائز اکثریت کرسیهای مجلس شده است، رخ داد. اصولگرایان و اصلاح طلبان استدلال میکردند که پیروز انتخابات شدهاند. اصولگرایان معتقد بودند، هرچند در تهران انتخابات را واگذار کردهاند، در کل کشور این اصولگرایان هستند که انتخابات را پیروز شدهاند. اصلاح طلبان نیز با تأکید بر انتخابات تهران خود را پیروز قطعی انتخابات قلمداد میکردند. اگرچه هر دو جناح مرحله دوم انتخابات را پلی برای پیروزی قطعی میدانستند.
بنابر این گزارش؛ با پایان مرحله دوم انتخابات و اعلام نتایج این ماجرا ادامه پیدا کرد و باز هم اصولگرایان و اصلاح طلبان هر کدام خود را پیروز قطعی و حائز اکثریت کرسیهای نمایندگی معرفی میکردند. نگاهی به ارگانهای رسانهای این دو جناح نشان میدهد، در تقسیم بندی جناحی و اعلام پیروز هر کدام مشی مشابهی را برگزیدند.
جالب اینکه چه در اردوگاه اصولگرایان و چه در اردوگاه اصلاح طلبان نیز در اعلام نهایی نتایج وحدت رویه وجود ندارد. برخی از ارگانهای رسانهای اصولگرا تعداد نمایندگان اصولگرا را ۱۵۵ یا ۱۲۵ و اعداد شبیه به این بیان کردهاند. از سوی دیگر، اصلاح طلبان نیز اعدادی شبیه به همینها را منتشر کردهاند. اگرچه برخی از تحلیلگران اصلاح طلب با ادعای نزدیک بودن مستقلها به اصلاح طلبان و طرفداران دولت حتی تعداد کرسی اصلاح طلبان را ۲۳۰ نفر اعلام کردند!
به عنوان مثال الیاس حضرتی که خود از راه یافتگان به مجلس از لیست اصلاح طلبان است، امروز در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته: «حدود ١۶٠ نفر از اصلاحطلبان و ۵٠ نفر از مستقلین به مجلس دهم راه یافتهاند. کسانی که با شعار اصلاحطلبی یا باشعار لیست امید یا طرفداری از دولت یا با شعار مستقل بودن رأی آوردهاند، حدود ٢٣٠ نفر هستند. این تعداد با گرایشهای مختلف معتقد به تعامل مثبت با دولت هستند و در رد تندروی و کارشکنی در مسیر دولت اشتراک نظر و عمل دارند.
نگاهی به جریان انتخابات مجلس نشان میدهد که عملاً چند گروه در این انتخابات به رقابت پرداختند.
۱-
اصولگرایان ۲-
اصلاح طلبان ۳-
طرفدران دولت (اعتدالیون) ۴-
مستقلها بنابراین حسب منطقی موضوع باید ۲۹۰ نفری که در انتخابات پیروز شدهاند، در یکی از گروههای زیر قرار بگیرند، زیرا در تبلیغات انتخاباتی خود حتماً گرایش سیاسی خود را مشخص نمودهاند. اما سؤال این است پس چرا این همه افتراق در آمار وجود دارد و هر گروهی خود را پیروز انتخابات مینامد.
مشکل از آنجا آغاز میشود که به دلیل نبودن ساختار حزبی مشخص در کشور ما اصولا قرار دادن افراد در چارچوب سیاسی خاص قدری سخت خواهد بود و افراد ممکن است از خود یک تلقی داشته باشند، ولی دیگران از وی تلقی دیگری داشته باشند. این موضوع در انتخابات اخیر بیشتر نمود عینی پیدا کرد. اصلاح طلبان بعد از اینکه برخی از چهرههای سرشناس آنها رد صلاحیت شدند، در پی آن برآمدند که برخی از اصولگرایان میانه رو و همچنین مستقلها را به نفع خویش مصادره کنند. نمود عینی آن لیست سی نفره اصلاح طلبها در تهران بود که در این لیست تعدادی از غیر اصلاح طلبها نیز دیده میشد. حال آیا باید کسانی را که قبلا اصولگرا بودهاند اما امروز در لیست اصلاح طلبان هستند را اصولگرا نامید یا اصلاح طلب؟
از سوی دیگر، در بعد از دور اول انتخابات نیز برخی از چهرهها که به مرحله دوم رسیده بودند با تغییر موضع سیاسی به امید رأی بیشتر در گروه اصلاح طلبان و یا اصولگرایان قرار گرفتهاند. این در حالی است که تا قبل از مرحله دوم انتخابات این افراد در این جناح بندیها حضور خاصی نداشتهاند.
اما شاید مهمترین دلیل این باشد، هر دو جناح سعی میکنند که مستقلهای راه یافته به مجلس را در جناح خود یارکشی کنند. به همین دلیل است که گاه در تحلیلها شاهد هستیم هر دو گروه مدعی هستند که مستقلین به فلان جناح گرایش بیشتری دارد. به همین دلیل آرای آنها را نیز در سبد خود مورد محاسبه قرار میدهند.
اما هر چه هست این موضوع مشخص است که آشفتگی سیاسی در شمارش رویکرد سیاسی نشان از نقصی در پروسه سیاسی کشور است که هرچه زودتر باید برای آن درمان مشخصی تجویز کرد، زیرا با افزایش آگاهیهای سیاسی به تدریج مردم دیگر نمیتوانند منتظر چند روز انتخابات بمانند تا رویکرد جناحی و افراد را بررسی کنند و دست به انتخاب سیاسی بزنند. انتخابات اخیر در تهران نشان داد که مردم کم کم همانگونه که رهبر انقلاب بیان کردند به صورت لیستی به گروههای سیاسی رای میدهند. چرا که ممکن است همه این افراد را نتوانند شخصاً شناسایی کنند. این موضوع نشان میدهد که باید هر چه زودتر این آشفتگی در صحنه سیاسی از میان برود.
منبع: تابناک
انتهای پیام/