به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هنگامی که به سراغ لیست کتابهای کودک و نوجوان رفتیم، آمار این حوزه نظرمان را جلب کرد. 60 درصد کتابهای کودک و نوجوان در نیمه دوم سال 93 و نیمه اول 94 جزو کتابهای ترجمه شده بودند و 40 درصد آن به کتابهای تالیفی اختصاص یافته بود. آخرین آمار سال 94 خانه کتاب نیز نشان میدهد که حدوداً 34 درصد کتابهای کودکان تالیفی و 66 درصد آن ترجمه بودند. این آمار خود بیانگر وضعیت کتابهای کودک در ایران است.
آمارهای ارائه شده نشان میدهد، هم اکنون تعداد کتابهای ترجمه در حوزه کودک و نوجوان بیش از کتابهای تالیفی در این حوزه است. این مسئله یک خلأ را در حوزه کتاب کودک و نوجوان بیان میکند. به طور واقعی دلیل روی آوردن به ترجمه به جای تالیف در این عرصه چیست؟ شاید در نگاهی سطحی اینگونه به نظر برسد که ترجمه از تالیف آسانتر است اما این نگاه سطحی حقیقت ماجرا نیست و درست به نظر نمیرسد. پس دلیل واقعی ایجاد چنین مسئلهای را در کجا باید جستجو کرد؟
مولفان حوزه کودک و نوجوان نیز مانند سایر حوزهها با مشکلات عرصه نشر دست و پنجه نرم میکنند و با توجه به آنکه برخی انتشاراتیهای این حوزه به سراغ نویسندگان جدید نمیروند و آثار آنها را به راحتی منتشر نمیکنند، واضح است که انتشاراتیهای غیر تخصصی این حوزه این مهم را برعهده میگیرند و نتیجه آن این خواهد بود که مخاطبان برحسب اتفاق با اثر آنها آشنا میشوند و به سراغ کتابهایشان میروند. گاهی نیز این اقبال به سراغ نویسنده کودک و نوجوان تازه کار نمیرود.
در کنار فضایی که در حوزه نشر کتاب کودک و نوجوان وجود دارد، مشکلات چاپ کتاب نیز مزید بر علت میشود تا تعداد نویسندگان و شاعران حوزه کودک و نوجوان در سطح محدودی باقی بماند. به دلیل آنکه قدیمیهای این حوزه مخاطب خود را دارند و با این فضا انگیزهای برای تازهواردان به عرصه کودک و نوجوان باقی نمیماند و هنگامی که این مسئله به وجود بیاید، تعداد مولفان حوزه کودک و نوجوان کاهش پیدا میکند.
از سویی دیگر، ناشران خلأ حضور کتابهای کودک و نوجوان را در بین کتابهای انتشاراتی خود احساس میکنند. همین مسئله سبب میشود ناشر دست به دامن مترجم شود و اینگونه است که تعداد کتابهای ترجمه شده افزایش مییابد. این مسئله زنگ خطری برای حوزه کودک و نوجوان محسوب میشود. به دلیل آنکه کتابهای ترجمه شده جای خود را در بین مردم باز میکند. به دنبال آن سهم کتابهای تالیفی اندک میشود. از منظر دیگر افزایش کتابهای ترجمه به جای تالیف به معنای آن است که فرهنگ کشورهای دیگر به درون خانواده راه پیدا میکند و شکل و ضمیر کودک ایرانی با فرهنگی متفاوت شکل میگیرد.
با افزایش کتابهای ترجمه نسبت به تالیفی، این موضوع پیش روی ادبیات حوزه کودک و نوجوان وجود دارد که پس از مدتی تعداد پدیدآورندگان اثر در این حوزه کاهش مییابد و با حرف جدیدی در حوزه کودک و نوجوان روبرو نخواهیم بود. حرفهای تکراری و اندیشههای یکسان تا زمان محدودی ادامه پیدا میکند. تکراری شدن سخنان، مخاطب را دلزده خواهد کرد؛ چون در چندین نسل متوالی یک اندیشه حکمفرما میشود. به دنبال این فضا افرادی که به دنبال اندیشهها و موضوعات جدید برای کودک خود هستند و میخواهند او از دریچهای متفاوت به جهان پیرامون خود بنگرد، راهی جز انتخاب کتاب ترجمه نخواهند داشت.
برای آنکه تعداد کتابهای ترجمه و تالیف در حوزه ادبیات کودک و نوجوان به یک تعادل برسد، راهی جز آن نیست که انتشاراتیهای تخصصی حوزه کودک افراد جدید این حوزه را بپذیرند تا تعداد مولفان حرفهای در زمینه کودک و نوجوان افزایش پیدا کند، از طرف دیگر کاهش مشکلات عرصه نشر کتاب میتواند تا حد زیادی انگیزه نوقلمان را افزایش دهد. در غیر این صورت افزایش بیشتر چاپ کتابهای ترجمه و کاهش تالیف را شاهد خواهیم بود.
انتهای پیام/