از همان روزهای ابتدایی پیروزی شکوهمند قیام بهمن 57 مردم ایران، در مواجهه و نوع تعامل با دولت ایالات متحدهی آمریكا، میدانی به عنوان یك آزمون بزرگ برای ملت ایران باز شد. حال این جوان سی و هفت ساله شده است، همواره این آزمون مهم و بزرگ ادامه داشته است. دولت آمریكا از اول با این انقلاب درصدد کارشکنی برآمده است و با لحنی گستاخانه سخن به میان می آورد.
اما از اول انقلاب دولت آمریكا- چه رؤسای جمهور جمهوری خواه، چه رؤسای جمهور دموكرات- با نظام جمهوری اسلامی بدرفتاری كرد. اولین قادمی كه از طرف آمریكائیها سر زد، تحریك مخالفین و معاندان جمهوری اسلامی و كمك به حركتهای تجزیهطلب و تروریستی در كشور بود؛ در هر نقطهای از نقاط كشور كه حركتهای تجزیهطلب در آنجا زمینهای داشت، دست شیطان هویدا می شد؛ آیا به لحاظ حقوقی این برای مردم ما مستوجب غرامت و خسارت نخواهد بود. متأسفانه این كار هنوز هم ادامه دارد. شوربختانه امروز هم یالات متحده در جاده تخاصم با ایران طی طریق می کند. تصرف و حبس دارائیها و اجناس ایران از دیگر مدلهای دولتمردان آمریکایی در تحت فشار قرار دادن مردم ایران است. آیا بلوکه کردن اموال ایران شامل غرامت نمی گردد. بله این سندرم گرو کشی در روح و روان دولتمردان آمریکایی رسوخ کرده است.
چه کسی دیکتاتور سابق عراق را از چراغ سبز جنگ با ایران عبور داد
حمایتهای قدرتهای بزرگ بویژه آمریکا از صدام (دیکتاتور سابق عراق)در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بر کسی پوشیده نیست. تشدید بمباران مناطق مسکونى و شلیک موشکها، احتما با هماهنگی واشنگتن صورت می گرفت. ناوهاى جنگى غرب و شرق به بمنظور پشتیبانی از ارتش بعث وارد آب هاى خلیج فارس شدند. آمریکا که تنها راه باقیمانده را بین المللى کردن بحران جنگ و درگیر ساختن مستقیم کشورهاى دیگر مى دانست، جنگ موسوم به جنگ نفتکشها را آغاز کردند. مأموریت نیروهاى اعزامى، جلوگیرى از صدور نفت ایران و توقف و بازرسى کشتی هاى تجارى و جلوگیرى از صدور کالاهاى اساسى به جمهورى اسلامى بود. در این ماجرا کشتی هاى متعدد تجارى و حامل نفت ایران مورد حملۀ موشک ها و بمباران هاى هوایى قرار گرفت و چاه هاى نفت متعلق به ایران در آب هاى ساحلى خلیج فارس به آتش کشیده شد. حال پاسخ به این سوال چندان دشوار نیست که چه کسی دیکتاتور بزرگ را از چراغ سبز جنگ با ایران عبور داد؟
موشکی که چشم دیدن هواپیمای غیر نظامی را نداشت
امریکا در دیگر اقدام تجاوزکارانه اش دست به جنایتى هولناک زد و هواپیماى مسافربرى ایرباس جمهورى اسلامى (پرواز 655) حامل 290 زن و کودک و مرد مسافر را در 12 تیرماه 1367 بر فراز خلیج فارس با شلیک دو فروند موشک از ناو هواپیمابر وینسنس سرنگون و کلیۀ مسافرین آن را قتل عام کرد و دنیاى زور و بیگانه از حقیقت و راستى بر این جنایت چشم پوشید چرا که در مورد مردمى اتفاق افتاده بود که اسلام را فریاد می زدند و این در نگاه غربیه اى متمدن گناهى است نابخشودنى! قریب سیصد نفر مسافر این هواپیما بودند، كه جملگی به شهادت رسیدند. بعد به جای اینكه افسر متخلف توبیخ شود، رئیسجمهور وقت آمریكا به آن افسر پاداش و مدال داد. آیا ملت ایران اینها را فراموش می كند؟ میتواند فراموش كند؟ آیا امروز که دولت آمریکا با گستاخی تمام 2 میلیارد دلار ما را بعنوان غرامت حوادث بیروت که ربطی هم به ما ندارد در نظر می گیرد خسارت شهدای ترور- جنگ تحمیلی-تحریم و... را پرداخت کرده است.
مسئولیت کیفری آمریکا در حمله به هواپیمای مسافربری ایران
"حسین میرمحمد صادقی" حقوقدان و استاد دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان پیرامون ابعاد حقوقی انهدام هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنس در سال 67 بر این باور است که؛ براساس اعلام نظرهای اولیه مقامات آمریکایی؛ این اقدام به اشتباه خدمه ناو منتسب شد به طوری که "راجرز” فرمانده ناو جنگی آمریکا اظهار داشت که کارکنان ناو اشتباه کرده و این هواپیما را جنگی تصور کردهاند.
وی معتقد است: فارغ از این که آیا این سخن درست بوده یا خیر و یا این که آنها اشتباه کردهاند یا این کار را به عمد انجام دادهاند، نکتهای که قابل ذکر است آن که حتی اگر این امر به اشتباه هم صورت گرفته باشد هیچ چیز از مسئولیت دولت آمریکا و همین طور شخص راجرز به عنوان فرمانده ناو آمریکایی کم نخواهد کرد.
این کارشناس حقوقی در ادامه می افزاید:یکی از اساتید حقوقی دانشگاه "ییل” در آمریکا که از معتبرترین دانشگاههای حقوقی در سطح جهان است، طی مقالهای در مجله حقوقی دانشگاه مذکور اعلام کرده که قطعا راجزر با توجه به سابقهای که در خدمت ارتش آمریکا دارد، در قبال این اشتباه کارکنانش نیز مسئول بوده و به هیچ وجه نمیتواند به این ترتیب زیر پوشش اشتباه آنها پنهان شود.
میرمحمدصادقی اظهار داشت: امروزه از لحاظ حقوق جزای بینالملل که برای فرماندهان وجود دارد، تنها عمد در ارتکاب فعل مسئولیتزا نیست، بلکه مصامحه و اهمال هم میتواند مسئولیتزا باشد که این مسئولیت حتی میتواند حالت کیفری داشته باشد چرا که امروز مسئولیت کیفری فرماندهان پیشبینی شده و این مسئولیت منوط به عمد و آگاهی نیست.
وی خاطر نشان کرد: پس از این اتفاق براساس معاهده دوستی و مودت که از سالهای بسیار قبل میان دولت آمریکا و ایران برقرار است با توجه به ماده ۱ این معاهده که تاکید میکند؛ باید کلیه اقدامات دو دولت نسبت به یکدیگر دوستانه باشد، دولت ایران این اقدام را به عنوان عملی خصمانه تلقی کرده و به دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه شکایت کرد. از آن جا که در آن معاهده مرجع حل اختلاف دو کشور دیوان دادگستری معرفی شده است، دادخواست ایران به این دیوان ارائه شد.در مرحلهای که دیوان بینالمللی دادگستری در حال انجام بررسیهای مقدماتی برای مشخص کردن این مطلب که آیا این دیوان صلاحیت رسیدگی به شکایت ایران را دارد یا خیر بود که دو دولت با یکدیگر وارد مذاکره شده و به مصالحه رسیدند و بر طبق آن دولت آمریکا مبالغی را برای هواپیما و هم چنین کلیه سرنشینان به خانواده قربانیان پرداخت کرد. این مبلغ برای هر مسافر در حدود ۳۰۰ هزار دلار تعلق گرفت که در مجموع حدود ۱۰۰ میلیون دلار غرامت توسط دولت آمریکا پرداخت شد.
این روزها انتظار می رود دولت در برابر دزدی دو میلیاردی امریکا از اموال بلوکه شده ایران موضعی قاطعانه بگیرد و سعی کند بجای آنکه دولت قبل را مقصر ماجرا نشان دهد در مسیر یک راه حل جدی و دیپلماتیک برای رمز گشایی ایمن موضوع ملی برآید. در خصوص غارت میلیاردی آمریکا از اموال مردم ایران، ولیالله سیف رئیس کل بانک مرکزی درباره روند توقیف بیش از دو میلیارد دلار از داراییهای ایران گفته: متاسفانه در دولت گذشته، هنگام خرید اوراق بهادار و سرمایهگذاریهای دلاری، سهلانگاری شده، دقت کافی و احتیاطهای لازم صورت نگرفته است.
از سوی دیگر اسحاق جهانگیری معتقد است: در یک دورهای تصمیم گرفتند بخشی از منابع بانک مرکزی با یک اوراقی در اروپا مدیریت شود که متاسفانه با بیتدبیری کامل، دو میلیارد اوراق آمریکایی خریدند و این باعث شد آنها بتوانند به راحتی این دو میلیارد را مسدود کنند و بعد بگویند ما آن را مصادره کردیم. این اظهارات درحالی عنوان میشود که افرادی که بر طبل اعتماد به آمریکا تحت لوای برجام میکوبیدند حالا پس از دستاندازی آمریکاییها به داراییهای بلوکه شده ایران به جای اذغان به تخلف آشکار دولت آمریکا و عبور آنها از روح برجام، اینگونه فرافکنی میکنند.
این در حالی است که دستگاه دیپلماسی و دولت باید پیگیر این دستاندازی دولتمردان آمریکایی به داراییهای ایرانیان باشند و با شکایت در مراجع بینالمللی باید پیگیر حقوق ملت ایران باشند تا به فرض حتی اگر این اشتباه در دولت گذشته رخ داده است نیز باردیگر اینگونه اتفاقات رخ ندهد.
وقتی برجام به صورت متعدد از طرف آمریکا نقض می شود، مسئولان دیپلماسی ما عکسالعمل جدی باید از خود نشان دهند و ضرورت دارد اقدام جدی و متقابلی در برابر بدعهدیهای آمریکا و غارت اموال بلوکهشده ایران، از خود نشان دهند.
درنهایت باید گفت؛ اینکه اساسا چقدر این مسئله به دولت یا دولت های قبل باز میگردد، موضوعی است که خود افراد آن دولت ها باید پاسخ دهند اما اگر مسئله آنها نیز اعتماد به آمریکا بوده این یک اعتماد بیجهت است و این نشان میدهد که هر دولتی چه هشتم و چه نهم و چه دهم و... اگر به دشمن اعتماد کنند نتیجهای جز ضایع کردن منافع کشور نمیگیرد. امروز فارغ از تمامی مجادلات سیاسی و اینکه کارشکنی و دبه برجامی آمریکا را برگردن هم بیاندازیم بهتر است تمام تلاش خود را بر روی تحقق شعار اقتصادی مقاومتی و تاکیدات مقام معظم رهبری در این زمینه متمرکز گردانیم. لذا آنچه که در حال حاضر صواب می باشد اهتمام بر زایش درونی و بکارگیری از منابع و نیروی انسانی پویا و جوان کشور است این همان چیزی است که خواسته به حق رهبر بزرگ انقلاب است چرا که امروز درک این موضوع که سیاستهای واشنگتن تنها و تنها بر پاشنه تحریم می چرخد، چندان دشوار نخواهد بود.
محمدرضا شجاعیان
انتهای پیام/