حضور دختر شهید آوینی، یک منتقد سینما که با مسئله بزرگی دست و پنجه نرم کرده بود و برزو ارجمند رویدادهایی بودند که در «خندوانه» دیشب شاهد بودیم.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ برزو ارجمند هنرمندی بود که شب گذشته با دعوت رامبد جوان به روی صحنه «خندوانه» آمد و قرار شد که مِن بعد نیز از یاران همراه این مجموعه باشد.

وی طی حضورش استندآپی را اجرا کرد که در آن از تناقضات زندگی‌اش گفت و اظهار داشت: نمونه‌ای از این اضداد، گذراندن دوران دبیرستانم در دوره شش ساله بود، چرا که سال اول از همان خرداد رد شدم ولی در سال سوم تنها با یک تجدیدی رد شدم و از زمانی که دیپلمم را گرفتم تا به الان مادرم هنوز باورش نمی‌شود.

وی ادامه داد: از طرفی در دانشگاه بعد از گذراندن آن مراحل سخت دبیرستان، رتبه دو را کسب کردم و بعد به تهران آمدم و با علی لک پوریان آشنا شدم.

پیوستن برزو ارجمند به صف کمدین‌های «خندوانه»/ روایت نبرد دختر شهید آوینی و همسرش با یک بیماری

ارجمند در ادامه از آشنایی توسط لک پوریان با علی پاشا تعریف کرد و بعد هم به سراغ خاطراتش با او رفت. خاطراتی که اکثرا رابطه و شوخی‌های خشن آن‌ها را با هم روایت می‌کرد. چرا که ارجمند در بخشی بیان کرد: صبح‌ها با هدف این‌که چه طور حال یکدیگر را جا بیاوریم از خواب بیدار می‌شدیم.

پس از رفتن برزو و یک تنفس رسانه‌ای جوان شروع به خواندن نامه‌ای از یک دوست کرد که در آن از اولین باری نوشته بود که متوجه سرطانش شده بود. بعد هم نویسنده این نامه که 17 سال از آن گذشته بود را فراخواند.

حسین معززی‌نیا، فیلمساز، مدرس و منتقد سینما هنرمندی بود که همراه همسرش، کوثر آوینی (دختر شهید آوینی) و فرزندش وارد برنامه شدند.

جوان بعد از یادآور شدن بیست و سومین سالگرد شهادت شهید آوینی که به تاریخ 20 فروردین است، به سراغ حسین و ماجرای آشنایی با او رفت و از زمانی گفت که برای اولین بار در اوایل بیماری‌ش به ملاقات او رفته بود.

پیوستن برزو ارجمند به صف کمدین‌های «خندوانه»/ روایت نبرد دختر شهید آوینی و همسرش با یک بیماری

معززی‌نیا هم در این رابطه صحبت‌هایی از کم بودن شناخت مردم از این بیماری کرد و همچنین به لزوم برنامه‌سازی و فعالیت‌های ویژه برای شناساندن بیشتر سرطان به همه تاکید نمود.

همسر وی نیز از احساسش در آن زمان گفت، اینکه فکر می کرد زندگی او دیگر رو حال اتمام است.

اما در ادامه صحبت‌ها به سمت شهید آوینی رفت و معززی از زمانی گفت که ایشان را در نشریه به عنوان سردبیر ملاقات کرده بود.

وی خوش‌خلقی، آرامش و جذابیت ناب را از ویژگی‌های این شهید برشمرد و گفت: او شخصیتی داشت که حتی زمانی که با اندیشه و تفکرش نیز مخالف بودی، پس از رویارویی با ایشان آنقدر تاثیر می‌گرفتی که ناخودآگاه دوستش می‌داشتی.

پیوستن برزو ارجمند به صف کمدین‌های «خندوانه»/ روایت نبرد دختر شهید آوینی و همسرش با یک بیماری

دختر این شهید نیز ضمن تاکید و تایید این ویژگی‌ها اظهار کرد: من تنها زمانی صدای بلند و دعوای ایشان را شنیدم که پای تلفن داشتند در خصوص دستمزد کارکنان نشریه بحث می‌کردند و حقوق آن‌ها را جویا می‌شدند.

این گفتگوها همچنان ادامه داشتند تا جایی که جوان از آن‌ها خواست تا هم یک کتاب معرفی کنند و هم کاری برای شاد کردن مردم خارج استودیو انجام دهند که در این راستا کوثر آوینی کتاب «شازده کوچولو» به همراه پیشنهای برای نگهداری از فرزند هر کسی که می‌خواهد مدتی بدون کودکش جایی برود را ارائه داد؛ حسین معززی‌نیا نیز کتاب «برادران کارامازوف» را پیشنهاد کرد و قرار شد تا جایی که می‌شود با خانواده‌ها و افرادی که به تازگی گرفتار سرطان شده‌اند صحبت و آن‌ها را آگاه کند و از تجربه‌هایش بگوید؛ چرا که وی معتقد است که این برخوردها بر خود فرد و اطرافیانش تاثیر بسزایی دارد.

و اینگونه قسمت دیگری از «خندوانه» با کلی امید و آرامش به پایان رسید.


شاد باشید.


گزارش از: فاطمه شهدوست




انتهای پیام/



اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۵۳ ۱۹ فروردين ۱۳۹۵
سلام،داخل متن اشتباه‍ نوشتین،
۱۷ ماه با بیماری درگیر بوده نه ۱۷سال، دیدین که خانمش میگفت وقتی اون بیمآری رو دچار شده دخترش یک سالش بوده.
با این حساب که شما نوشتین دخترش باید الان ۱۷ سالش میبود.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۵۹ ۱۹ فروردين ۱۳۹۵
نمی دونم من آدم مذهبی از نیستم ولی ارادت خاصی نسبت به شهید آوینی دارم
وقتی تیتر دختر شهید آوینی دیدم از ته دلم احساس شعف کردم وخیلی دوست.دلشون لاقل عکسش رو ببینم نمی دونم شاید بخاطر گمنامیشونه .واقعا افتخار بزرگی فرزند همچنین آدمی بودن.چقدم خاکی ! عینه پدرش
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۱۹ ۱۹ فروردين ۱۳۹۵
ای بابا
اینم که شد ماه عسل