از نظر تنبلي عموما در 2 گروه قرار مي‌گيريم؛ كلاسيك و هوشمند.

به گزارش خبرنگار حوزه بهداشت و درمان  گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ما معمولا دوست داریم بی‌معطلی یکی‌ دو جواب «نه‌» داغ و تنوری بدهیم و فوری راهمان را از قافله‌ تنبل‌ها جدا کنیم که یک وقت خدای ناکرده تنبل صدایمان نکنند.
 
اما ‌پاي عمل هم همين‌قدر ‌تر‌ و فرز هستيم؟ خوب كه نگاه كنيم ميانه‌ خيلي از ما با يك كم تنبلي آنقدرها هم بد نيست. از لبخندي كه همين الان مي‌زنيد كم و بيش پيداست. از شوخي كه بگذريم تنبلي سابقه‌اي تاريخي دارد. واقعيت اين است كه سيستم‌ها تا جاي ممكن از صرف انرژي طفره مي‌روند. حتي رد پاي تنبلي را در قوانين فيزيك هم مي‌شود پيدا كرد؛ وقتي صحبت از اينرسي سكون به وسط مي‌آيد يعني ميل اشياي ساكن به حفظ سكون خود. اما همه‌ ما يك چيز را هم قبول داريم؛ اينكه تنبلي اصلا چيز خوبي نيست، خصوصا با اين اخلاقش نمي‌شود كنار آمدكه با موفقيت يك جا جمع نمي‌شود.

امام صادق(ع) مي‌فرمايند: «از تنبلي و بي‌حوصلگي بپرهيز زيرا اين دو خصلت تو را هم از بهره دنيا باز مي‌دارند و هم از بهره‌ آخرت». پس اول از همه بياييد اين مسئله را باهم حل كنيم، بعد مي‌رويم سراغ چند راهكار عملي براي كنار گذاشتنش. راستي چرا تنبلي مي‌كنيم؟
 
تنبلان كلاسيك؛ تنبلان هوشمند
ما از نظر تنبلي عموما در 2 گروه قرار مي‌گيريم؛ كلاسيك و هوشمند. از يك جماعت بزرگوار كه بگذريم - و ما دوست داريم اينجا تنبل‌هاي كلاسيك صدايشان كنيم- مابقي ما معمولا جزو دسته تنبل‌هاي هوشمند هستيم؛ يعني از طرفي مثل تنبل‌هاي كلاسيك نيستيم كه همه‌جا تكليفشان روشن است و تن به ‌ هيچ كاري نمي‌دهند. از طرف ديگر خودمان هم مي‌دانيم كه پاي همتمان، موقع انجام درست و حسابي خيلي از كارها مي‌لنگد و خلاصه حال و حوصله‌ انجام هر كاري را نداريم.

اين موضوع خصوصا در موارد خاصي بدجور خودش را نشان مي‌دهد مثل وقتي كه مي‌خواهيم 2 خط مطلبي مطالعه كنيم و قرص خواب معروفمان يعني كتاب را دست مي‌گيريم؛ يا مثل موقعي كه بعد از كلي برنامه‌ريزي مي‌خواهيم كار واجبي را انجام دهيم و بعد مي‌بينيم از بد حادثه حالش نيست. خلاصه خودمان بهتر مي‌دانيم كجاها تنبلي‌مان مي‌آيد.
 
اما فرق اين 2 گروه چيست ؟ اين روزها كه دور و برمان پر شده از اين همه‌‌ چيزهاي هوشمند، از سيستم ترافيك هوشمند و نظارت هوشمند گرفته تا كارت هوشمند و جريمه‌شدن هوشمند و خلاصه هزار چيز هوشمند ديگر، شايد ديگر انتظار تنبلي هوشمند را نداشته باشيم.
 
اما اين پديده مال همين چند دهه اخير نيست و راستش را بخواهيد تنبلان هوشمند خود ماييم كه به قدمت خلقتمان، سابقه درخشان در اين عرصه داريم.
 
بگذاريد منظور از تنبلي هوشمند را با يك مثال ساده براي خودمان روشن كنيم. براي اكثر ما، مثلا درس‌خواندن كار راحتي نيست. يك ساعت مطالعه انگار كه از نصف روز كار و جان‌كندن يدي بيشتر نفس‌مان را مي‌گيرد. اما همين يك روز كامل را ما مي‌توانيم صرف دويدن توي اين بازار و آن بازار براي خريدن گوشي موبايل مورد علاقه‌مان كنيم يا 6ساعت تمام از خواب شبمان بزنيم و مشغول مطالعه عميق در مباحث ارزنده وايبر و امثالهم شويم، بي‌آنكه ذره‌اي احساس خستگي كنيم.
 
اگر ملاك تنبلي، حس و حال نداشتن براي انجام كار و صرف انرژي باشد اينجا به تناقض خورده‌ايم، اما واقعيت اين است كه انگار مغز ما با هوشمندي خاصي ياد گرفته براي بعضي كارها تا دلتان بخواهد مجوز فعاليت و صرف هزينه و انرژي صادر كند و براي بعضي ديگر تا دلتان بخواهد بخيل باشد. پس مي‌شود فهميد كه هوشمندي ما همه جا هم در جهت موفقيت‌مان همراهي‌مان نمي‌كند.
 
واقعا هم همينطور است؛ يعني مغز ما مديريت صرف انرژي را براساس اولويت‌هاي تعريف شده‌اش تعيين مي‌كند كه مثلا اولويت‌هاي زيستي در درجه‌ اول هستند. اگر از شما بخواهند 100متر بدويد شايد سخت‌تان باشد، خصوصا اگر ورزشكار نباشيد‌ اما اگر سگ هاري را پشت سرتان داشته باشيد 100متر كه سهل است يك‌كيلومتر هم مي‌دويد بي‌آنكه حتي زمين را متر كنيد. پس حتي تنبل‌ترين‌ها هم بعضي جاها به نحو عجيبي زبروزرنگ مي‌شوند به شرط اينكه اولويت‌هايشان را در خطر از دست دادن ببينند.
 
حالا تمام هنر ما در اين است كه چطور بتوانيم جوري اين مغز را مديريت كنيم‌ كه اولويت‌هايش را به‌جاي هوا و هوس با نتيجه معلوم‌الحالش، در چيزهايي تعريف كند كه موفقيتمان را تضمين كند. ما مي‌توانيم همچنان تنبلاني هوشمند باشيم اما به شرطي كه تنبلي ما در كارهايي باشد كه به نفع ما نيست نه در كارهايي كه به نفع ماست.
 
اين ماييم كه بايد هوشمندانه اين هوشمندي را به سمت صحيح اولويت‌ها هدايت كنيم. براي اين كار بايد شگرد‌هاي تنبلي هوشمند را بشناسيم و پاتكش را به‌خودمان بزنيم.
 
1- مغزتان را گول بزنيد
خيلي وقت‌ها ديده‌ايد كه يك كار مهم داريد اما مشغول‌شدن به كارهاي جزئي و بي‌اهميت اينقدر وقت‌تان را مي‌گيرد كه اصل كار از دست مي‌رود؛ با اين بهانه كه اين يكي را هم انجام بدهم و بروم سراغ كار اصلي. خب، همين كلك را به مغزتان بزنيد. مثلا هر وقت مغزتان مي‌خواهد به بهانه‌اي از زير كاري مهم در برود به او بگوييد اين يكي را هم انجام بدهيم و برويم دنبال داستان شيرين تنبلي خودمان . اين قصه را مثل خودش آنقدر چراغ خاموش ادامه دهيد تا يك وقت كه چشم باز كنيد و ببينيد كل كار را انجام داده‌ايد. اينطوري حواستان را پرت كنيد. ‌خانم‌هاي خانه‌دار مي‌توانند به‌شدت از اين تكنيك براي راحت‌شدن كارهاي سخت خانه‌ استفاده كنند.
 
2- كارها را به تأخير نيندازيد
ما هميشه سعي مي‌كنيم با هزار و يك برنامه‌ريزي اولويت‌هايي را به مغزمان ديكته كنيم. همان برنامه‌ريزي‌هاي هميشگي كه براي خودمان مي‌كنيم تا اولويتي خاص را كه براي موفقيتمان حياتي است انجام دهيم.

مثل اينكه الان وقت تلويزيون ديدن، مهماني رفتن، كارهاي متفرقه كردن، وقت تلف كردن و...‌ نيست و مثلا بايد مطابق برنامه، فلان قدر مطالعه كنم يا فلان زبان خارجي را كار كنم يا فلان كار مهم را انجام بدهم‌اما مغز هم با زرنگي تمام و با هزار و يك لطايف‌الحيل از زير بار انجام آنها طفره مي‌رود؛ مثلا به ما نمي‌گويد انجامش نمي‌دهم بلكه با چشم گفتن و به تأخير انداختن كار، آنقدر اولويت‌هاي خود را دنبال مي‌كند تا عملا كار مورد نظر انجام نمي‌شود.
 
به اين كار مي‌گويند تسويف؛ همان فردا، فردا كردن معروف و همان قصه فرداي ناپيداي من. قسمت عمده‌اي از برنامه‌هاي ما با همين تسويف عقيم مي‌ماند. كافي است كارها را حتي در حجم كم اما در زمان مشخص انجام دهيم تا به قسمت زيادي از اهدافمان برسيم.
 
امام باقر(ع) مي‌فرمايند: «مراقب‌باش فريب شيطان را نخوري و در كار خير امروز و فردا نكني كه تسويف دريايي است كه هر كس در آن بيفتد غرق مي‌شود و به هلاكت مي‌رسد».
 
3- كارهاي بزرگ را به اجزاي كوچك تقسيم كنيد
از ديگر شگردهاي مغز، بزرگ جلوه‌دادن كارهاست و بعد، عذر ناتواني آوردن. هيچ كار بزرگي نيست كه قابل تقسيم به اجزاي كوچك نباشد و اين اجزاي كوچك به‌مراتب به عملي‌شدن نزديك‌ترند. پس با تقسيم كار به اجزاي كوچك و انجام دادن راحت آنها كم‌كم مي‌بينيد كل كار را انجام داده‌ايد. امتحان كنيد و نتيجه‌اش را ببينيد.
 
4- شروع كار نصف انجام آن است
سخت‌ترين مرحله مبارزه با تنبلي، گام اول آن يعني شروع كار است. اگر از اين خوان سخت با سرعت و بي‌معطلي بگذريد نصف راه را رفته‌ايد. پس كاري كه بايد انجام شود و مصمم به انجام آن هستيد را بي‌معطلي شروع كنيد. در برنامه‌ريزي‌هاي روزانه و هفتگي‌تان تنوع ايجاد كنيد. شروع كار‌ها را در اين برنامه‌ريزي‌ها با ورزش و طبيعت، لذت بخش‌تر كنيد تا اين شروع راحت‌تر اتفاق بيفتد و اينگونه نصف راه را جلو باشيد.
 
5-به‌خودتان جايزه بدهيد
وقتي كاري را طبق برنامه‌ريزي و درست انجام مي‌دهيد لذت اين موفقيت را با خود مزه‌مزه كنيد. اگرچه روانشناسان رفتارگرا مي‌گويند بهترين پاداش، چشيدن طعم همان موفقيت است اما حتما با جايزه‌اي مغزتان را ‌به انجام اولويتي جديد و تعريف‌شده عادت دهيد. اينگونه مي‌شود كه به‌جز داستان شرطي شدن رفتار، مغز مي‌آموزد كه از انجام اولويت‌هاي حقيقي و مورد نظر شما تبعيت كند و دفعات بعد براي انجام آن، مجوز صرف انرژي لازم را راحت‌تر صادركند. يكي از دلايلي كه افراد موفق را به انجام كارهاي سخت وادار مي‌كند لذتي است كه از موفقيت حاصل از انجام آن كارها در خود حس مي‌كنند و مغزشان را به لذت بردن از طعم‌هاي واقعي عادت داده‌اند؛ پس مغز را به لذت بردن از طعم‌هاي واقعي عادت دهيد نه هله هوله.
 
6- در عوض فكر كردن به كار؛ انجامش دهيد
به مغز براي تحليل بيش از حد كارها مهلت ندهيد چون غالبا با‌تخمين‌هايش از حجم و ابعاد كار، شما را از انجام آن منصرف مي‌كند. به‌جاي فكر كردن عمل كنيد. افراد معمولا در برخورد با كارها يا فكرگرا هستند و يا عملگرا. افراد فكرگرا عادت دارند هزار و يك‌بار از ابعاد مختلف كار را ببينند و تحليل كنند، در عوض افراد عملگرا بيشتر به عملي كردن يك كار همت دارند تا فكر كردن در حول و حوش آن. هر دو گروه مزايا و معايبي دارند مثلا فكرگراها ممكن است آنقدر به تحليل متن و حواشي كار مشغول شوند كه اصلا وارد خود كار نشوند و عملگراها هم ممكن است ضرر بي‌گدار به آب زدن و بي‌تحقيق وارد كاري شدنشان را ببينند. در مورد تنبلي به جد مي‌شود گفت فكرگرا‌ها به تنبلي خيلي نزديك‌ترند تا عملگراها؛ پس سعي كنيد فكرگراي عملگرا باشيد. كار را شروع كنيد و تا به پايانش نرسانده‌ايد رهايش نكنيد. يادتان نرود كه دو صد گفته چون نيم كردار نيست. امير مؤمنان(ع) نقشه راه بهشت را اينطور توصيف مي‌كنند: «عمل و عمل تا رسيدن به پايان قطعي كار و پايداري و پايداري؛‌ سپس صبر و پارسايي. شما را پاياني است؛ پس خود را به آن پايان (بهشت) برسانيد».
 
7- آهسته و پيوسته
از ديگر راه‌هاي غلبه بر تنبلي، آهسته رفتن است چون ميانه‌ اين روش با استراتژي‌هاي تنبلي هوشمند براي صرف انرژي كم، كاملا سازگار است. از طرف ديگر همين آهسته رفتن وقتي پيوسته شد مسلما شخص را به مقصد هم مي‌رساند و از تند رفتن و ايستادن به‌مراتب بهتر است؛ پس مي‌تواند مشكل تنبلي با موفقيت را هم حل كند.
 
تخت گاز رفتن و بعد بريدن، روش معقولي براي برخورد با تنبلي نيست. پس در عوض جوگير شدن، با ميانه‌روي، رهرو آهسته ولي پيوسته‌ باشيد.
 
امام علي(ع) مي‌فرمايند:
 
«كار (خير) اندكي كه بر آن مداومت كني از كار بسياري كه از آن خسته شوي (به‌مراتب) اميدوار كننده‌تر است».

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار