برخی جملات «اروند خون» برای چند لحظه یا چند ساعت آدمی را به فکر فرو می‌برد.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ از میان نمایشنامه‌های مختلف که در سال 1394 منتشر و رونمایی شد، سراغ «اروند خون» اثر «ایوب آقاخانی» رفتم و به مطالعه آن مشغول شدم. اروند خون حکایت غواصانی است که در دفاع مقدس به شهادت رسیدند. ایوب آقاخانی در این نمایشنامه از آرزوهای این افراد می‌گوید و نشان می‌دهد، غواصان برای هدف والاتری آرزوی خود را ترک کردند و به فیض شهادت نائل شدند.

نثر آقاخانی در نمایشنامه «اروند خون» نثری روان است و همین روانی به جذب مخاطب کمک می‌کند، برخی جملات آن آدمی را به فکر فرو می‌برد و برای چند لحظه یا حتی چند ساعت به تفکری عمیق وا می‌دارد.

در جایی ایوب آقاخانی از زبان صبور می‌گوید: «خیلی‌ها هستن که سرشون درد می‌کنه برای اینکه بگردن و از تو تاریخ حرف در بیارن، خیلی‌هام استخونشون درد می‌کنه عین مریم.»

یا علیرضا که نوجوانی 16 ساله است با صداقت خاص خودش می‌گوید: «منو اینجوری نگاه نکنین دوره خنثی کردن مین هم دیدم انفجار جاده و پل هم بلدم.»

شخصیت‌پردازی «ایوب آقاخانی» در نمایشنامه «اروند خون» به گونه‌ای است که مخاطب به راحتی با شخصیت‌ها ارتباط برقرار می‌کند و برای لحظه‌ای خود را جای تک تک شخصیت‌ها قرار می‌دهد. در جای جای کتاب شخصیت‌های نمایشنامه با زبان محلی خود سخن می‌گویند همین مسئله صمیمیتی را برای مخاطب ایجاد می‌کند و سبب می‌شود به این راحتی‌ها کتاب را زمین نگذارند.

جذابیت نثر «اروند خون» این اثر را جزء معدود نمایشنامه‌هایی قرار می‌دهد که التذاذ ادبی برای خواننده ایجاد می‌کند و بدون اجرا هم مطالعه آن لذت‌بخش است.





انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.