تنش در روابط تهران-ریاض، رئیسجمهوری آمریکا را بر آن داشت تا به متحد دیرین خود، عربستان سعودی نصیحتهایی مهم و صریح بکند. باراک اوباما در گفتوگو با نشریه آتلانتیک که متن کامل آن روز پنجشنبه با عنوان«دکترین اوباما» منتشر شد، تاکید کرد: «آمریکا در منطقه خلیجفارس و همچنین در اروپا، «متحدان فرصتطلب و راحتطلبی» دارد که میخواهند آمریکا را به درگیریهایی بکشانند که ارتباطی با منافع آمریکا ندارد.» به گزارش رویترز، او در این زمینه بهطور خاص به عربستان سعودی و سیاستهای این کشور علیه ایران اشاره و تاکید کرد که «عربستان سعودی باید بیاموزد تا در منطقه سهمی به ایران بدهد.»
پس از بهثمر رسیدن برجام و نگرانیهایی که سعودیها از افزایش نقش منطقهای ایران احساس کردند، تنش در روابط دو قدرت بزرگ خاورمیانه رو به فزونی گذاشت. به دنبال اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه عربستانی، انتقادهای جهانی بسیاری از رعایت نشدن حقوق بشر در عربستان انجام گرفت اما در این میان حمله عدهای به سفارت عربستان در تهران بهانه لازم را به حاکمان این کشور داد تا با ایران قطع رابطه کنند و سفیر خود را فرابخوانند.
البته تنش میان دو کشور به همینجا ختم نشد و پس از آن نیز همواره شاهد اظهارنظرهای خصمانه سعودیها بهویژه عادل الجبیر، وزیر خارجه این کشور علیه ایران بودهایم. تمام اینها در شرایطی است که ایران بارها از موضع قدرت دست دوستی به سمت ریاض دراز کرده و خواهان آن شده است که دو کشور مسلمان و همسایه اختلافات را کنار بگذارند اما ریاض قصد کوتاه آمدن ندارد و از اینروست که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا به عربستان هشدار داده است که باید بیاموزد به ایران در منطقه سهمی بدهد.
اوباما در گفتوگوی تفصیلی با نشریه آتلانتیک با بیان اینکه عربستان بهعنوان کشوری که نیمی از جمعیت خود را سرکوب میکند، نمیتواند در دنیای مدرن زندگی کند، تاکید کرد که عربستان و ایران باید در خاورمیانه به یک راهکار موثر برای تقسیم همسایگی دست پیدا کنند. به گزارش «ایسنا» این نشریه که گفتوگوی خود را با اوباما به صورت یک مقاله تحت عنوان «دکترین اوباما» منتشر کرده است، در بخشی از مقاله خود درباره روابط ایران و عربستان و خاورمیانه آورده است: «صبوری رئیسجمهور اوباما در مقابل عربستان سعودی چندان زیاد نبوده است. او در نخستین تحلیل سیاست خارجی خود در سال 2002 در یک راهپیمایی ضدجنگ در شیکاگو خطاب به بوش گفت که آیا جنگ میخواهید؟ ابتدا مطمئن شوید که کشورهای به اصطلاح متحدمان در خاورمیانه، یعنی سعودیها و مصریها سرکوب مردم خودشان را متوقف میکنند.»
این روزها نیز در کاخ سفید برخی اوقات شنیده میشود که مقامات شورای امنیت ملی دولت اوباما به گردشگران یادآوری میکنند، اکثر هواپیمارباهای 11 سپتامبر سعودی بودهاند، نه ایرانی و خود اوباما نیز علیه زنستیزی در عربستان موضعگیری میکند و در خفا میگوید: «کشوری که نیمی از جمعیت خود را سرکوب میکند، نمیتواند در دنیای مدرن زندگی کند.» اوباما در ادامه این مصاحبه با ادعای اینکه رقابت میان سعودیها و ایرانیها کمک کرده است تا جنگهای نیابتی و هرج و مرج در سوریه، عراق و یمن ایجاد شود، گفت: «سعودیها باید خاورمیانه را با ایرانیها سهیم شوند.
ما علاوهبر دشمنان، به دوستان خود نیز میگوییم که باید روش موثری برای سهیم شدن همسایگی بیابند و نوعی صلح سرد برقرار کنند.» اوباما افزود: «این رویکرد که به دوستان خود بگوییم شما راست میگویید و ایران منبع همه مشکلات است و ما از شما حمایت میکنیم، اساسا به این معنا خواهد بود که این تنشهای فرقهای ادامه یابد و شرکای ما در خلیجفارس، یعنی دوستان سنتیمان نمیتوانند به تنهایی شعلههای آتش را خاموش کنند و پیروز شوند.»
او تاکید کرد: «همچنین بدین معناست که ما باید وارد میدان شویم و با استفاده از نیروی نظامی خود برای آنها امتیاز بگیریم و این نه به نفع آمریکاست و نه به نفع خاورمیانه.» رئیسجمهوری آمریکا در بخشی دیگری از این گفتوگو در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا سعودیها دوستان شما هستند، با خودداری از دادن جواب صریح لبخند زد و گفت: «این مساله بسیار پیچیده است.» آتلانتیک در ادامه مقاله خود که در آن به تصمیمات سخت و دشوار اوباما درباره نقش آمریکا در جهان پرداخته است، نوشت: «اوباما معتقد است که یکی از مخربترین نیروها در خاورمیانه، قبیلهگری است، نیرویی که هیچ رئیسجمهوری قادر به خنثی کردن آن نیست.
از نظر اوباما این مساله عامل اصلی مشکلات خاورمیانه است.» این نشریه آمریکایی همچنین با اشاره به توافق هستهای ایران و گروه 1+5 که در ژوئیه سال 2015 در وین میان این کشورها حاصل شد، نوشت: «توافق هستهای نشان داد که اوباما از خطر کردن نمیگریزد. هرچند برخی منتقدان میگفتند که تلاش اوباما برای رسیدن به توافق با ایران به این دلیل بوده است که او رویایی برای بهبود روابط ایران-آمریکا دارد، اشتیاق اوباما برای توافق هستهای به همان اندازه که بر مبنای بدبینی بود، بر اساس خوشبینی نیز بود.»
به نوشته آتلانتیک، اوباما در برخورد با حکومت سوریه نیز که مورد
حمایت ایران و روسیه قرار دارد، روی این شرطبندی کرد که هزینه اقدام
مستقیم واشنگتن در سوریه بالاتر از هزینه بیعملی خواهد بود. در بخش دیگری
از این مصاحبه اوباما به ارزیابی کارنامه سیاست خارجی رونالد ریگان،
رئیسجمهوری آمریکا بین سالهای ۱۹۸9-۱۹۸۱ پرداخت و گفت: «یک روایت در بین
جمهوریخواهان تبلیغ میشود مبنی بر اینکه دلیل انتخاب رونالد ریگان به
عنوان رئیسجمهوری آمریکا در سال ۱۹۸۰ این بود که فردی سرسخت به نظر
میرسید و ایرانیها به این نتیجه رسیدند که بهتر است گروگانها را آزاد
کنند.» او ادامه داد:« اما آنچه در واقعیت رخ داد این بود که مذاکرات
طولانی با ایرانیها انجام شد و آنها به خاطر اینکه با جیمی کارتر خوب
نبودند بهرغم پایان یافتن مذاکرات و توافق برای آزادی گروگانها، دست
نگهداشتند و پس از انتخاب رونالد ریگان گروگانها را آزاد کردند.
انگشت اتهام به سمت عربستان
انگشت اتهام به سمت عربستان است. ميگويند اين عربستان است كه با كاهشندادن توليد نفت خود منجر به سقوط قيمت نفت شده و تا زماني كه توليد خود را كاهش ندهد بازار به تعادل نميرسد. اين تحليلی است كه از سوي شركتهای بزرگ نفتی جهان ارائه می شود. آنها می ويند سقوط قيمت نفت منجر شده شركتهای نفتی كوچك و متوسط جهان ورشكسته شوند و شركتهای بزرگ هم ٣٠٠ هزار نفر از كاركنان خود را از سال ٢٠١٤ به اين سو اخراج كنند.
اما واقعا اين عربستان است كه اقتصاد جهان را تا اين حد تحت تأثير قرار داده و بايد توليد خود را كاهش دهد؟ عربستان در مقابل اين انتظارات پاسخ ميدهد تولید نفت جهان حدود ٩٣ میلیون بشکه در روز است که سهم عربستان از این مقدار ١٠,٥ میلیون بشکه است، پس چرا باید همه از عربستان بخواهند تولید نفتش را کاهش دهد درحالیکه کسی به تولیدکنندگان ٨٣ میلیون بشکه نفت دیگر فشار نمیآورد؟ چرا کسی به روسیه، نروژ، مکزیک و ایالات متحده فشار نمیآورد که از میزان تولید خود بکاهند؟
براي يافتن پاسخ اين پرسش با فريدون بركشلي، رئیس گروه مطالعات انرژی وین و رئیس اسبق امور اوپک به گفتوگو نشستيم. بركشلي در اين مسئله با عربستان همعقيده است و تأكيد ميكند: «باید به بازار جهانی نفت و به تولیدکنندگان بزرگ این پیام را بسیار واضح و آشکار بدهیم که دوران سواری مجانی به سر آمده است». مشاور مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی اما در مقابل، رفتار عربستان را در حوزه نفت كه محور اصلي سياست خارجي اين كشور است موردنقد قرار ميدهد و ميگويد: «سكان سیاست خارجی عربستان پس از درگذشت پادشاه سابق و رویکارآمدن سلمان بن عبدالعزیز، به دست جوانی افتاده که تجربه اداره شرایط بحرانی امروز را ندارد.
فکر میکنم عربستان در سیاست خارجی انسجام گذشته خود را از دست داده و به همین دلیل شاهد آن هستیم که در بحث نفت که همواره کانون اصلی سیاست خارجی عربستان بوده، سیاستهای متضاد اعمال میشود... . در این زمان عربستان در حال برداشت از ذخایر ارزی است که در طول سالها درآمد بالای نفتی بهدست آورده است. ازدستدادن آن منابع ارزی برای عربستان نوعی خودکشی سیاسی است... . عربستان بازنده بازی خطرناکی است که امروز در حال انجام آن است. زیرا عربستان بدون منابع مالی در واقع کشوری نیست که بتواند نفوذ خود را بر کشورهای اسلامی که موضوع بسیار حیاتی برای این کشور است، اعمال کند».
از سال ٢٠١٤ تاکنون، ٣٠٠ هزار نفر در شرکتهای انرژي بیکار شدهاند که علت آن را در کاهش شدید قیمت نفت میتوان یافت. برخی معتقدند عملکرد عربستان چنین وضعیتی را برای بازارهای نفت پدید آورده است. به نظر شما آیا رفتار عربستان در بازارهای نفت، جهان را به سوی ورشکستگی خواهد برد؟
برخی از این آسیبها دائمی هستند. اینطور نیست که اگر شرکتی ورشکسته شد، بتواند بلافاصله و بهراحتی به حالت قبلی بازگردد، زیرا ساختار نفتهای غیرمتعارف کلا با ساختار نفتهای متعارف متفاوت است. در اینجا نمیتوانیم انگشت اتهام را به سوی عربستان، روسیه، اوپک یا کشورهای دیگری که نفت مازاد دارند، بگیریم. بازار جهانی نفت صدمه جدی خورده است. ممکن است در اثر تداوم قیمتهای پایین، مدتزمان زیادی طول بکشد تا بازار جهانی نفت بتواند خود را بازسازی کند. در اینجا نباید چندان به دنبال مقصر بگردیم. باید بازتاب و انعکاس فرصتها را شناسایی و سعی کنیم در آینده بازار نفت از این نوع آسیبها نبیند.
طبیعی است دو کشور یعنی عربستان با ١٠,٦میلیون بشکه در روز و روسیه با ١٠.٤میلیون بشکه در روز، مسئول دوسوم نفتی هستند که در جهان تولید میشود. اکنون ارقامی که بهدست آوردیم مؤید آن است که روزانه ٤.٨میلیون بشکه در روز نفت مازاد بر مصرف عرضه میشود. بهعلاوه در انبارها و در مخازن پالایشگاهها و ترمینالهای نفتی، حدود ١.١میلیارد بشکه نفت مازاد وجود دارد که برای آن خریداری نیست. اگر ما فقط عرضه و تقاضا را مبنای قیمت نفت بدانیم، درحالحاضر قیمت واقعی نفت زیر ٢٠ دلار است.
علت آنکه قیمت نفت در حدود بیش از ٣٥دلار است، به دلیل بحران خاورمیانه است. جنگ سوریه، دعوای روسیه و ترکیه، فضای میان ایران و عربستان و... عوامل روانیای هستند که درواقع قیمتها را بالاتر از آنچه عرضه و تقاضای موجود دیکته میکند، نگه میدارند، وگرنه قیمت نفت با این میزان مازاد عرضه و تقاضای ضعیف، کشش قیمت نفت بیش از ٢٠ دلار در هر بشکه را هم ندارد.
آیا بحران اقتصادی ناشی از کاهش قیمتها به خاورمیانه خواهد رسید؟
کشورهای خاورمیانه مازاد عرضه فراوانی دارند. بهعلاوه آنکه عربستان ٥٨٠ میلیارد دلار ذخایر ارزی دارد. این کشورها از این ذخایر ارزی استفاده میکنند. بنابراین بعید میدانم بحران اقتصادی ناشی از کاهش قیمتها، هنوز به اقتصاد خاورمیانه نفوذ کرده باشد. اگر این وضعیت ادامه یابد تا اواخر ٢٠١٨ این بحران خود را نشان ميدهد، اما اکنون کشورهای خاورمیانه عموما به روش سابق، اقتصاد خود را اداره کرده یا از ذخایر ارزی خود مصرف میکنند. عربستان اکنون بودجه عمرانی خود را دوبرابر کرده و به دنبال انعقاد قراردادی ١٨میلیارد دلاری با آمریکا برای خرید هواپیما و سیستمهای بسیار پیشرفته نیروی هوایی است و هزینههای بالایی را انجام میدهند.
اما بهتازگی خبر آمده عربستان به دنبال وامهای خارجی است. عربستان خود اذعان کرده بحران نفتی روی اقتصاد این کشور تأثیر گذاشته. این مسئله نمیتواند ناشی از انتقال آن بحران به این کشور باشد؟ عربستان اکنون سه میلیارد دلار وام درخواست کرده. این میزان در مقابل اقتصاد بزرگی مانند عربستان رقم ناچیزی است. من این استقراض را ناشی از بحران اقتصادی عربستان نمیبینم. این وامها، وامهای متداولی هستند که کشورها برای پروژههای خاصی از منابع رسمی بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول یا بانک جهانی استقراض میکنند. ارقامی که میتواند نشان از بحران واقعی باشد، هنوز منتشر نشده است.
محمدرضاشجاعیان
انتهای پیام/