به گزارش خبرنگار
اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پرویز پرستویی از بازیگران فعال در اینستاگرام در پست جدید خود نوشت: هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر كوچولو حسابى مچاله شده بودند.هر دو لباسهاى كهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه میلرزیدند.پسرك پرسید: ببخشین خانم ، شما مقوای باطله دارین؟مقوای باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمیزد و نمیتوانستم به آنها كمك كنم. میخواستم یك جورى از سر خودم بازشان كنم كه چشمم به پاهاى كوچك آنها افتاد كه توى دمپاییهاى كهنه كوچكشان قرمز شده بود. گفتم: بیایین تو یه فنجون شیر كاكائوى گرم براتون درست كنم.آنها را داخل آشپزخانه بردم و كنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم كنند. بعد یك فنجان شیركاكائو و كمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول كار خودم شدم. زیر چشمى دیدم كه دختر كوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه كرد. بعد پرسید: ببخشین خانم! شما پولدارین ؟ نگاهى به روكش نخنماى مبلهایمان انداختم و گفتم: من؟ اوه... نه!دختر كوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبكى آن گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبكیاش به هم میخوره.آنها درحالى كه مقواها را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند.فنجانهاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت كردم. بعد سیب زمینیها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم.سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یك شغل خوب و دائمى، همه اینها به هم میآمدند.صندلیها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن كوچك خانهمان را مرتب كردم. لكههاى كوچك دمپایى را از كنار بخارى، پاك نكردم. میخواهم همیشه آنها را همان جا نگه دارم كه هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.
انتهای پیام/