به گزارش خبرنگار
گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،با نگاهی واقع بینانه و به دور از هر گونه تعصب،به روشنی در می یابیم که وضعیت آسیب های اجتماعی در کشور مساعد نیست،طلاق،بیکاری،پرخاشگری،فقر،بخشی از معضلاتی است که گریبانگیر طیف هایی از جامعه شده است و در این میان اعتیاد در صدر ناهنجاری های اجتماعی قرار گرفته است.
امروزه معضل اعتیاد به چالشی جدی در میان خانواده ها،جوانان و نوجوانان تبدیل شده و بدون تردید یکی از دغدغه های جدی مسئولان کشوری نیز معطوف به این ناهنجاری اجتماعی است،گردباد اعتیاد آنچنان در حال در نوردیدن جامعه است که زنگ خطر کودکانه و زنانه شدن اعتیاد نیز به گوش می رسد،معضلی خانمانسوز که پیر و جوان،دارا و ندار،زن و مرد،کودک و سالمند نمی شناسد.
اگر بی پرده سخن بگوییم دیگر بساط نئشگی به منقل و وافور خلاصه نمی شود،شیوع انواع و اقسام مخدرات صنعتی،گل،شیشه،قرص های روان گردان،آدامس های مخدر و...دیگر روی مخدرهای سنتی را سپید کرده است.
اگر روزگاری این معضل تنها گریبانگیر اقشار کم سواد و فقیر جامعه می شد اما امروز طیف ها و طبقات ثروتمند و مُتِمَوِل جامعه را نیز با خود درگیر کرده،دانشجویان و خوابگاه های دانشجویی را اسیر خود ساخته،و حالا به کودکان و زنان نیز رحم نمی کند،معضلی که به عقیده بسیاری از کارشناسان،خود عامل بسیاری از ناهنجاری های کوچک و بزرگ و ریز و درشت جامعه است.
پرخاشگری،سرقت،جرم،جنایت،طلاق،افت تحصیلی، کارتن خوابی، فقر، فلاکت، بیماریها و امراض گوناگون، بالارفتن هزینه های درمانی، پرشدن فضای کمپ های ترک اعتیاد و بالا رفتن آمار زندانیان کشور،بخشی از تبعات و عوارض شوم این معضل خانمانسوز است.
چه بسیار پرونده های قطوری که در دستگاه قضایی انرژی این نهاد را بصورت مستقیم و غیر مستقیم معطوف خود ساخته و چه بسیار ماموران خدومی که برای مقابله و مبارزه با این مواد تخدیری و بنیان کن، به مقام رفیع و شامخ شهادت نائل شده اند.
**آسیب 12 میلیون نفر در کشور از معضل و چالش اعتیاد
مجید ابهری،آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری چندی پیش در تشریح میزان تخریب و آسیب های ناشی از اعتیاد اظهارکرد:طی 35 سال گذشته،4 میلیون و اندی زندانی اعتیاد داشته ایم،اگر بصورت متوسط آسیب دیدگان از زندان رفتن یک فرد معتاد را حداقل 3 نفر(شامل همسر و دو فرزند)قلمداد کنیم،تاکنون حداقل 12 میلیون نفر از اعتیاد آسیب دیده اند.
** وقتی اعتیاد زنانه می شود
مدتی پیش زهرا بنیانیان،مشاور دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در امور زنان و خانواده از افزایش دو برابری آمار زنان معتاد در مدت زمان کوتاه خبر داده بود و آن را به مثابه یک زنگ خطری جدی عنوان کرد که ستاد مبارزه با مواد مخدر با حساسیت بسیاری آن را پیگیری و دنبال می کند.
به عقیده وی اعتیاد زنان آسیب هایی جدی را به بنیان خانواده تحمیل می کند،در شرایطی که درصد بالایی از زنان معتاد،عمدتا از خانواده طرد می شوند،لذا باید توجه بسیاری لحاظ شود زیرا فاصله ابتلا به مواد مخدر تا سقوط کامل زنان مبتلا بسیار کوتاه است.
بنیانیان با اشاره به واقعیات دیگری از اعتیاد زنان و تبعات و پیامدهای آن،مواردی تامل برانگیز از زوایای پیدا و پنهان این پدیده تلخ را باز گو می کند.
وی در این خصوص می افزاید:اغلب زنانی که معتاد می شوند به علت داشتن فرزند،نمی توانند پیگیر درمان خود شوند و یا خیلی دیر به چنین اقدامی مبادرت می ورزند و این در حالی است که به لحاظ شرایط فیزیولوژیکی،سرعت تخریب بدن زن بیشتر از مردان بوده و همچنان به لحاظ روحی و روانی اعتیاد آنها بر کیفیت درمان نیز تاثیرگذار است.
اعتیاد زنان ارتباط مستقیمی با رفتارهای پرخطر اجتماعی نیز دارد،زیرا اغلب زنان پس از طرد شدن از خانه و خانواده خود با چالش ها و مشکلاتی جدی در تامین معیشت خویش مواجه می شوند و این وضعیت بستر ساز سوق پیدا کردن به رفتارهای پرخطری از سوی آنان می شود که این موضوع نیز بار تبعات و عوارض ناخوشایند این معضل ویرانگر را سنگین تر و پیچیده تر می کند.
بنیانیان در تشریح آمار اعتیاد زنان عنوان کرده بود که در میان معتادان کشور بیش از90 درصد را مردان و بیش از 9 درصد را زنان تشکیل می دهند.
اگرچه آمار مطروحه از سوی مشاور دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر در امور زنان و خانواده در مقایسه با مردان چندان برجسته و چشمگیر نیست،اما نباید از نظر دور داشت که همین آمار نیز برای مبتلایان به مواد مخدر در قشر زنان نگران کننده و مخاطره آمیز است،درگیر شدن قشری از جامعه که قرار است در دامان خود نسل آینده را پرورش دهد،به معضل و بلایی به نام اعتیاد،هر چند محدود و اندک،بسیار مخاطره آفرین و ویران کننده است.
** آمارهایی تکان دهنده از اعتیاد کودکان
سونامی اعتیاد،به مردان و زنان منحصر نمی شود،بلکه برخی از کودکان را نیز با خود درگیر ساخته است،کودکانی که بعضا از دوران جنینی،خماری و نئشگی را تجربه می کنند،واسطه مصرفی آنها نیز تخدیرمادران معتادی است که در رحم خود مواد مصرفی را به کودک دیده به جهان نگشوده می رسانند،برخی دیگر از کودکان نیز با تغذیه شیر آلوده به مخدر،دچار و مبتلا به این بلای خانمانسوز می شوند.
مریم کیانی،دبیر سمینار اعتیاد کودکان و نوجوانان در محلات،معضل خیز در اواخر سال گذشته با اشاره به آماری تکان دهنده،پرده هایی از واقعیت اعتیاد در کودکان را برداشت.
طبق اظهارات وی، پیرو تحقیقات انجام شده توسط جمعیت امام علی(ع)در میان 10 استان کشور، همچون تهران، مازندران، البرز، بوشهر، خراسان جنوبی، بندرعباس، گلستان،زنجان و کرمان در میان 116 کودک درگیر اعتیاد،73 درصد آنها از پسران و 27 درصد باقیمانده را نیز دختران تشکیل داده اند(آمار مذکور از میان 116 کودک مبتلا احصا شده است).
در این میان کودکان نوزاد چندین ماهه تا دوساله فراوانی بیشتری نسبت به دیگر گروه های سنی داشته اند و سنین 7 تا 13 ساله نیز بخش قابل توجهی از کودکان مبتلا را به خود اختصاص داده بودند.
طبق پژو هش مذکور،62 درصد مادران این کودکان و 80 درصد پدران آنها معتاد بوده اند و شیشه،هروئین و تریاک بیشترین مواد شایع مصرفی در میان این طیف سنی بوده است.
این پژوهش نشان می دهد بیشتر این کودکان ایرانی بوده اند و تعداد کودکان افغانی مبتلا به اعتیاد کمتر از کودکان ایرانی بوده وابتلای 42 درصد از کودکان مورد تحقیق ومطالعه قرار گرفته به اعتیاد نیز از طریق مصرف شیر مادرگرفتار به سوء مصرف بوجود آمده است.
**چه باید کرد ؟
اگرچه آمار مذکور را نمی توان به کلیت جامعه معتاد در کشور تعمیم داد زیرا اساسا احصا اماری و دست یافتن به آماری باضریب دقت بالا که بتوان آن را به عنوان شاخص آماری برای کشور در نظر گرفت نیازمند مطالعات و بررسی های فراگیر هر چه بیشتری در سطح کشور است،اما نمی توان نسبت به آمار استخراج شده مذکور نیز با اغماض و دیده انکار نگریست و بدون تردید اعداد وارقام مذکور حکایت از واقعیت های تلخی در جامعه دارد که باید با نگاه برنامه ریزی جامع و دقیق تر مورد واکاوی،بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
رشد و افزایش آمار اعتیاد در میان کودکان و زنان واقعیتی است که پیش از این نیز در اظهارات کارشناسان به عنوان زنگ خطری جدی یاد شده است.
درگیر شدن چنین گروه ها و طیف هایی از جامعه موید شیوع بسیار مخاطره آمیز و خطرناک این ناهنجاری در لایه های مختلف و متعدد اجتماعی است.
مباحث بسیاری در خصوص راهکارهای پیشگیری از اعتیاد مطرح شده است،کسب مهارت های زندگی،آموزش، آگاهی،اطلاع رسانی،غنی سازی اوقات فراغت،تامین کردن زیرساخت های فرهنگی،فقرزدایی،مشاوره و اطلاع رسانی مستمر،اشتغالزایی و تقویت فرصت های شغلی از اصلی ترین مولفه ها در مهار این معضل و ناهنجاری اجتماعی به شمار می رود که به کرات از سوی کارشناسان و صاحب نظران مورد تاکید قرار گرفته است،اشاراتی که آنقدر تکرار شده که حتی بسیاری از معتادان نیز خود به آن واقف هستند.
در این میان آنچه که حائز اهمیت است عزم جدی تمامی دستگاه های ذیربط متولی برای مقابله با این چالش اجتماعی جدی و مخرب در جامعه است.
مبارزه و مقابله با اعتیاد،تحلیل و واکاوی آن و تلاش برای زدودن و رفع و دفع آن،مربوط به این دولت،دولت پیشین و یا دولت آینده نخواهد بود،مبارزه و مقابله با این بحران،منحصر به جریانات سیاسی خاص اعم از اصولگرا،اصلاح طلب،میانه رو،اعتدال گرا،مستقل و ...نمی شود.
تحقق اهداف مورد نظر در این عرصه و نائل شدن به توفیقات هر چه بیشتر تنها با عزمی جدی و هم افزایی فزاینده بین دستگاهی قابل حصول خواهد بود.
راهکارها روشن و شفاف است ،آنچه که در این وادی ضرورت آن احساس می شود،همیاری تمامی دستگاه های ذیربط برای مهار این معضل است.
انتظار صرف از نیروی انتظامی،دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی یا قوه قضائیه،منطقی و معقولانه به نظر نمی رسد،بدون شک نقش نهادهای مذکور در مقابله با این معضل سازنده،نافذ و تاثیرگذار است،اما این همه ماجرا نیست،اصل راباید بر همگرایی همه جانبه استوار ساخت.
همسویی هدفمند با برنامه ریزی مدون،از نخستین خرده نهاد اجتماعی که خانواده است،تا مدرسه،کلاس درس،پژوهشکده ها، سیاستگذاری های فرهنگی، اقتصادی، معیشتی، همه و همه در کنار یکدیگر همچون یده واحده باید در مقابل این معضل ایستادگی کنند،مقاومت و برنامه ریزی جزیره ای،موفقیت چندانی را در پی نخواهد داشت، زنگ خطر اعتیاد مدتهاست نواخته شده،با بحران اعتیاد مواجه هستیم،کارهای بسیاری عملیاتی شده،سمینارها، همایش ها،نشست های بسیاری برگزار شده،اعتبارات و هزینه های سنگینی لحاظ شده،اما همچنان این معضل،اصلی ترین تهدید جامعه ایرانی به شمار می رود.
انتهای پیام/