به گزارش خبرنگار
حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ششمین روز از جشنواره فجر هم با یک شب بارانی تمام شد و هیاهوی شهر به خاموشی موقت فرو رفت. اما باز با یک صبح دیگر شروع و سکوتش شکسته میشود. نمایشهایی که 12 روز میزبان تماشاگران خود شده و تماشاخانههای خصوصی هم امسال با این شلوغیها همراه شدهاند.
حوالی میدان فردوسی تماشاخانهای به چشم میخورد که انگار باز همین خصوصی بودنش، آن را در یک تاریکی عمیقتری فرو برده که حتی جشنواره فجر هم نتوانسته نجاتش بدهد. تماشاخانه «سرو» که امشب میزبان نمایش «آی» بود، با یک سالن نیمه پر به اجرا رفت. صندلیهایی که انگار فراموش شده بودند و مانند فضای سالن به رنگ سیاه دیده میشدند.
بازیهایی که به امید چشم مخاطبان روی صحنه میروند، در خلوت اجرا شدند؛ اما امیدشان ناامید نشد و توان خود را نشان دادند.
نکته حائز اهمیت دیگر، نبود سالن انتظار برای مخاطبان بود که همین امر موجب شد، تماشاگران زیر باران مدت زیادی بمانند و خیس شوند.
جشنواره فرصت خوبی بود تا تماشاخانههای خصوصی رونقی بگیرند و به روشنایی برسند؛ اما انگار سرنوشت را نمیتوان تغییر داد و هرچقدر هم بگذرد اوضاع همین آش و همین کاسه است.
دیگر نوبت این بود تا به ساختمان قدیمی و آن هیاهویش سری زدْ. از دور جمعیتی به چشم میخورد که گویای اجرای نمایش خیابانی بود؛ اما این همه ماجرا نبود. انگار بعضیها فرصت را غنیمت شمرده بودند و برای خود کسب و کاری فراهم کرده بودند، در این هوای سرد و بارانی آش و چای میفروختند، بیشتر مردم هم خریداری میکردند تا سرما را فراموش کنند. ولی از این نباید غافل ماند که متاسفانه صدای بازیگران نمایش خیابانی فقط به کسانی میرسید که زودتر در صف ایستاده بودند و ردیفهای دورتر از شنیدنش محروم بودند!
در آخر با تمام شدن نمایشهای خیابانی مردم هم پراکنده شدند و به سمت سالنهایی رفتند که بلیطش را خریداری کرده بودند. امشب هم اجرای نمایشها تمام شد؛ اما مشکلات انگار هیچ وقت تمام شدنی نیستند.
انتهای پیام/