به گزارش خبرنگار
حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نشست علمی اقتباس از قصههای هزار و یک شب فرصتهای فرهنگی و هنری، با حضور دکتر زهرا حیاتی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سالن جلسات مرکزی ساختمان اداری صدا و سیما برگزار شد.
دکتر بیاتی در این جلسه گفت: پژوهشگاه علوم انسانی طرحهای پژوهشی انجام میدهد. در این زمینه انعقاد تفاهمنامه با سازمانهای مختلف همچنین صدا و سیما را داشتهایم و کار خود را در این زمینه شروع کردهایم. شیرینترین روش آغاز هر بحث این است که با خود اصل هنر شروع کنیم و میدانیم که قصه «هزار و یک شب» داستان شهریاری است. از طرفی بیشترین ارتباط ادبیات و سینما در مسئله اقتباس شناخته میشود. اولین آثار سینمایی، با اقتباس ادبی آغاز میشود. شکوفایی اقتباس در سینمای ایران در دهه شصت رخ داد.
وی در خصوص نقدهایی که به اقتباس در فیلمهای سینمایی وارد است، عنوان کرد: منتقدان میگویند چرا ما اقتباس میکنیم. میتوانیم بگوییم اقتباس امر بیرونی و درونی است. با اغلب سینماگران که صحبت میکنیم، ضعف صنعت سینمایی را امر بیرونی میدانند و به نظر من امر درونی آن به این برمیگردد که ارتباط سینماگران با مولفان ادبیاتی چقدر است. همان طور که «شهرزاد» ذهن «شهریار» را تغییر داد، ما هم میتوانیم با گفتگو ها ذهنها را تغییر دهیم.
وی چکیدهای از اهداف گفتگوی خود را اینگونه گفت: سینماگران و برنامهسازان تلویزیونی و کارشناسان ادبیات و مخاطبان با سطح متوسطی از سواد ادبی و سینمایی تلویزیونی، فیلمهای اقتباسی را میبینند. بررسی فیلمهای اقتباسی و مقایسه آنها با منابع ادبی میتواند با رویکرد مطالعات فرهنگی انجام گیرد که سرشت بینرشتهای دارد و بیشتر بر بازخوردهای فرهنگی تکیه میکند. از طرفی یکی از اهداف پژوهش های بینرشتهای کمک به بازسازی فرهنگ است که با تعامل علوم و هنر تسریع میشود.
از این دیدگاه بررسی مناسبات سینما و تلویزیون با مجموعه قصههای هزار و یک شب نشان میدهد، اقتباسهایی که توانستهاند این اثر را با همان نقش فرهنگی تاریخی خود بازتولید کنند موفقیت بیشتری داشتهاند.
این اقتباسها به ساختار اثر وفادار بودهاند و دلیل موفقیت اقتباسهای وفادار هزار و یک شب این است که درونمایه یک داستان از ساختار بر میآید و حذف الگوی درونمایه در فیلمهای اقتباسی، مخاطبان مشترک کتاب و فیلم را راضی نمیکند.
حیاتی در خصوص مطالعات ادبیات و سینمای تلویزیون گفت: این مطالعات دو گونه نظری و عملی است که مطالعات نظری تأکید بر تفاوتهای بین دو رسانه از دیدگاه فلسفی و زیباییشناختی دارد. اما در مطالعات علمی خوانش یا نقد متون با محوریت مقایسه دو رسانه است. مقایسه فیلمهای اقتباسی با منابع ادبی آن مساوی مطالعات تطبیقی اقتباس است. همچنین می توانیم بگوییم بررسی ظرفیتهای نمایشی داستان مکتوب، برای تبدیل به فیلمهای سینمایی یا مجموعه تلویزیونی است.
وی در خصوص قابلیتهای اقتباس در سینما و تلویزیون گفت: در مطالعات سنتی اقتباس یا مباحث نظری مرتبط با اقتباس، غالباً قواعد سینمای کلاسیک معیار در نظر گرفته میشود و داستان و داستانگویی مرکز ثقل رابطه ادبیات با سینما و تلویزیون است. همچنین در نگاه رایج عناصر که درام فیلمنامه را شکل میدهند، در مقایسه با جنبههای ادبی متون که در سطح کلام بروز میکنند، معیار اصلی است.
وی در خصوص قابلیت کلی اقتباس از هزار و یک شب تصریح کرد: متن موجود هزار و یک شب حاصل نگارش قصههای عامیانه شفاهی است. در نخستین گزارشهای تاریخی آمده است گردآورندگان هزار و یک شب، قصهسرایان حرفهای را فرا میخواندند و بهترین داستانهای آنها را ثبت میکردند.
یکی از ویژگیهای آثار شفاهی خودجوشی نقالان در پرداخت ماجراها و توصیفات جزئی و معمول از رویدادهای داستانی است تا بتوانند مخاطب را جذب کنند. خلاقیت شفاهیسرایان برای جذب مخاطبی که در مدت زمان محدودی در مجلس آنان حاضر میشد، شبیه مخاطب سینما و تلویزیون در ابعاد نمایشی و تصویری است.
وی درباره توجه به جنبههای نمایشی و تصویری هزار و یکشب پیش از اقتباس های سینمایی و تلویزیونی گفت: بازتاب ابعاد نمایشی و اجرایی قصههای هزار و یک شب در متنهای دستنویس باعث شد، کتابخانه حرفهای نقالان و قصهخوانان دمشق محل نگهداری نسخهها باشد.
وی در خصوص پیشینه اقتباس از هزار و یک شب در سینما و تلویزیون گفت: نزدیکی تاریخی اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی با تاریخ سینما و تلویزیون، همچنین میزان توجه به اقتباسها از هزار و یک شب در تلویزیون و سینما و خلاصه نقد و نظرها درباره مجموعه اقتباسها از دو جهت قابل توجه است که یکی از آنها ایجاد انگیزه برای توسعه خلاقیت در جنبههای فنی سینما به جهت متن و ابعاد خیالی و غیرواقعی و نیاز به جلوههای ویژه است.
وی در ادامه در خصوص پیش فرض و هدف پژوهش عنوان کرد: هدف نهایی تحقیق، بازسازی فرهنگ از طریق تعامل رشتههای مختلف دانش و هنر با رسانههای متفاوت است. همچنین دستاورد کلی تحقیق، بازآفرینی شاهکارهای ادبی که از دیدگاه فرهنگی هنری نقش پویا و زاینده در تاریخ دارند، بدون توجه و پیوند صورت و ساختار اثر با درونمایه آن موفق نیست.
در اقتباس از داستانهای ادبی، وفادار نماندن به الگوی درونمایه به معنای انتقال فرهنگی و هنری متن مبدأ نیست و یک دستمایه اولیه برای خلق اثر جدید و کاملاً متفاوت است.
انتهای پیام/