سفیر آلمان هورست بشمن در تاریخ 14 نوامبر سال 1996 (1375) به وزارت امور خارجه ایران فرا خوانده شد و مرتضی سرمدی معاون ارتباطات وزیر امور خارجه اعتراض شدید ایران را به وی ابلاغ نمود.
مقامات ایرانی قویاً اتهامات نادرست و توهین آمیز مقامات قضایی آلمان را رد کردند. آقای سرمدی اظهار داشت: ایران معتقد است مقامات قضایی آلمان و دستگاه قضایی این کشور تحت نفوذ صهیونیست ها به مبارزه سیاسی کثیفی علیه جمهوری اسلامی ایران دست یازیده اند.
آقای سرمدی خطاب به سفیر آلمان گفت: تکرار اتهامات بی پایه و با انگیزه های سیاسی که در پروسه حقوقی و قضایی جایی ندارد علیه مقامات سیاسی جمهوری اسلامی ایران توسط دادستان آلمانی نشانگر آن است که با سیاسی کردن دادگاه قتل چهار تبعه ایرانی و با تبعیت از منافع صهیونیست ها به اعتبار و وجهه دستگاه قضایی آلمان صدمه وارد آورده است.
سرمدی به سفیر آلمان خاطرنشان ساخت: اتهامات وارده علیه مقامات ایران بر اساس شهادت فردی بوده که خود در قضیه ربودن هواپیماها و سایر امور خرابکارانه و فعالیت های تروریستی علیه ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران دست داشته و اینها جرایمی هستند که دادگاه های ایران مدارک مثبته آنها را از منابع تروریستی استخراج کرده و در اختیار دارند.
معاون وزیر خارجه ایران ضمن تاکید بر اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران تحت هیچ شرایطی حاضر به تحمل اینگونه اهانت ها نیست، افزود: روشن است که این نوع اقدامات خصمانه اثر ناخوشایندی بر روابط دو کشور خواهد گذاشت و مسوولیت عواقب آن بر عهده دولت آلمان است. سفیر آلمان پاسخ داد: وی سریعاً دیدگاه های جمهوری اسلامی ایران را به دولت خود منتقل می کند. متعاقب آن در شهرهای مختلف ایران موجی از تظاهرات در اعتراض به آلمان رخ داد که در آنها مردم اقدامات اسراییل، آمریکا و دستگاه قضایی آلمان را محکوم نمودند. در تهران تظاهرات بزرگی در مقابل سفارت آلمان برگزار شد.
*فراخواندن سفراي اروپايي از تهران در پي حوادث دادگاه ميكونوس:
يك روز پس از اعلام حكم يك دادگاه محلي آلمان عليه مقامهاي بلندپايه جمهوري اسلامي ايران، دولتهاي عضو اتحاديه اروپا سفيران خود را از تهران فراخواندند. قاضي اين دادگاه كه در محافل خبري به دادگاه ميكونوس معروف شد، شديداً تحت تأثير صهيونيستها بود و در يك محاكمه جنجالي و سياسي، ايران را متهم به دخالت در قتل يك مخالف اين كشور در آلمان كرد. در پاسخ به تصميم اتحاديه اروپا، ايران نيز ضمن رد ادعاهاي بياساس دادگاه آلماني، سفيران خود را از كشورهاي عضو اين اتحاديه فرا خواند. ادعايي كه در دادگاه محلي برلین موسوم به ميكونوس عليه ايران طرح شد، در واقع بخشي از تهاجم سياسي مشترك آمريكا و رژيم صهيونيستي بر ضد جمهوري اسلامي ايران بود. به همين علت، دولت ايران، اين دادگاه را مردود دانست و پيشبيني كرد كه سفراي اتحاديه اروپا، منفعلانه به ايران باز خواهند گشت. در عمل نيز چنين شد و در حدود ده ماه بعد از صدور حكم دادگاه ميكونوس، سفراي اتحاديه اروپا، يكي پس از ديگري به تهران بازگشتند. البته رهبر معظم انقلاب اسلامي طي فرماني اعلام داشتند كه سفير آلمان بايد ديرتر از همه وارد تهران شود و در نهايت سفير آلمان نيز، بعد از تمام سفرا با فضاحت تمام به ايران بازگشت.
برخي اخبار حکايت از آن داشت که مقامات جمهوري اسلامي تلاش بسياري براي فراهم آوردن شرايط آزادي کاظم دارابي انجام دادند. اين اقدامات هرچند از سوي مقامات ايراني به تلاش براي آزادي يک شهروند ايراني که در زندان آلمان است، نام برده مي شد، اما مخالفان جمهوري اسلامي همواره مدعي بودند که تلاش ايران براي آزادي دارابي، حمايت يک دولت از نيروي اطلاعاتي وفادار خود است.
گفته مي شود در سالهای 85 و 86 وزارت خارجه ايران مسئله دارابي را به صورت جدي پيگيري مي کرده و براي متقاعد کردن مقامات آلمان، رايزني هاي فراواني کرده است.
وزیر خارجه ایران دکتر ولایتی که در جمع تظاهر کنندگان مشهدی سخنرانی می کرد، اقدامات آنان را تایید کرده و آن را نشانه شهامت دینی مردم و احترام آنان به شعایر اسلامی توصیف کرد.
وی افزود: تا وقتی که این حساسیت نسبت به مقدسات اسلامی و دینی در مردم ایران وجود دارد، نظام و مملکت آسیبی نخواهد دید و دیگران جرات دخالت در آن را نخواهند داشت.
دکتر ولایتی در جمع تظاهر کنندگان علیه قوه قضاییه آلمان با اشاره به اصرار دولت آلمان مبنی بر اینکه کنترلی بر نظام قضایی ندارد، گفت: دولت هر کشوری باید در خصوص تمام مسایلی که رخ می دهد خصوصاً در ارتباط با موضوعات مربوط به روابط بین الملل بر پایه احترام متقابل، موضعی مسلط داشته باشد. این موضوع با استقلال قوه قضاییه منافاتی ندارد.
وی افزود: ایران مکرراً تاکید کرده روابط بین جهان اسلام و غرب باید بر پایه درک و احترام متقابل بنا شود. وی با اشاره به نارضایتی دولت آلمان از مشاهده صدمه خوردن روابطش با ایران تاکید کرد: ایران انتظار دارد مقامات آلمان برای جبران بی احترامی که به ایران شده، تلاش کنند. وزیر خارجه افزود که بی شک نفوذ صهیونیسم در پس پرده این اقدام دادستان آلمان در اهانت به مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران، نهفته است.
بنا به اظهارات دکتر ولایتی، هم زمان با اعلان نظر دادگاه آلمانی، یک مجله وابسته به صهیونیست ها نیز ادعاهای مشابهی را مطرح کرد که این نشانه ای است از ارتباط میان عمل دستگاه قضایی آلمان با نفوذ صهیونیست ها. با این حادثه روابط ایران و آلمان به وخیم ترین شکل خود پس از وحدت آلمان رسید.
*پاسخ قاطعانهی ایران و رهبر معظم انقلاب
جمهوری اسلامی ایران، پس از اقدامات کشورهای اروپایی در اخراج دیپلماتهای خود، فراخواندن سفیرهای غربی و توقف مذاکرات، به اعتراض و اقدام متقابل روی آورد. در مقابل اقدام آلمان در اخراج دیپلماتهای ایرانی، جمهوری اسلامی ایران نیز ضمن اعتراض شدید به مواضع این کشور، چهار دیپلمات آلمانی را از ایران اخراج کرد و در برابر اقدام کشورهای اتحادیهی اروپا در فراخواندن سفرای خود از ایران، سفیران ایران در این یازده کشور نیز به ایران بازگشتند.
در مقابل اقدامات آلمان و کشورهای عضو اتحادیهی اروپا، «مقام معظم رهبری» به عنوان بالاترین مقام سیاسی کشور، با حفظ اصل عزت و غرور ملی، به کوچکنمایی بحران رخداده در سیاست خارجی ایران پرداختند. ایشان جریان رسیدگی دادگاه آلمان به پرونده را «خیمهشببازی» خواندند، حادثهی رخداده را تجربهای مشترک برای ملت ایران و اروپا دانستند و چرایی پیدایی این مسئله، انگیزه و اهداف غرب را بخش عمدهی قضیه عنوان کردند.
از نظر ایشان، این حادثه تجربهای تکراری برای ملت ایران در مقابل کشورهای اروپایی بود که تا پیش از این به شناخت دشمنان و استکبار جهانی دست یافته بودند. اما کشورهای اروپایی از نگاه رهبری، به تجربهی نوینی رسیده بودند؛ چرا که بازیچهی دولت ایالات متحدهی آمریکا و رژیم صهیونیستی شده بودند. آنچه میتواند گواهی بر صحت استدلالات ایشان باشد توجه به شرایطی است که بحران میکونوس در آن رخ داد و میکونوس بیش از اندازه، از سوی رسانههای غربی، بزرگنمایی شد.
این بحران در شرایطی روی داد که ایران جنگ تحمیلی را به پایان رسانده بود و در دوران بازسازی به سر میبرد. در این مقطع، جمهوری اسلامی ایران در قالب سیاست تنشزدایی، روند عادیسازی و گسترش روابط خود را با اروپا آغاز کرده و بر همین اساس نیز چندین دور به برگزاری گفتوگوی انتقادی با غرب پرداخته بود. طبق نظر کارشناسان امر، مهمترین هدف از ادامهی این گفتوگوها از سوی ایران، علاوه بر منافع و مبادلات اقتصادی تجاری، مقابله با تحریمها و تهدیدات آمریکا از طریق موازنهسازی بود. این سیاست موجب شده بود تا کشورهای اروپایی حتی با تصویب قانون داماتو از سوی آمریکا علیه ایران نیز مخالفت بوزند و حتی «کلاوس کینکل» وزیر امور خارجهی وقت آلمان، موضع شدیدی بر ضد قانون داماتو بگیرد و آمریکا را به جنگ بازرگانی تهدید نماید.
آمریکا در چنین شرایطی، با تحلیل افزونه شدن قدرت ایران به دلیل نزدیکی با اروپا و تأثیر این نزدیکی در پافشاری بر مواضع انقلابی جمهوری اسلامی، بار دیگر به مهار ایران و ایجاد چالش دیگری برای آن اندیشید. آمریکا که تا پیش از پایان جنگ تحمیلی گمان میکرد پایان جنگ، پایان گفتمان انقلابی ایران است، بار دیگر به ارزیابی دیگری دست یازید که موجب اشتباه تاکتیکی دیگری از سوی این کشور شد؛ آنچه مقام معظم رهبری نیز تحت اصطلاح «تحلیل غلط» آمریکا به آن اشاره کردند.
مقام معظم رهبری پیرامون این مسئله، اشتباه تحلیلی آمریکا را در نقش بیش از اندازه قائل شدن برای حمایت اروپا از ایران، در جهت تداوم مسیر انقلاب اسلامی دانستند؛ تصور خطایی که گمان میکرد با تخریب رابطهی ایران و اروپا میتواند ایران را در پافشاری بر اهداف انقلابیاش سست نماید. ایشان با پیشدستی، پشتوانه دانستن اروپا برای ایران را در تداوم مصرانهی آرمانهای انقلابی، تحلیلی غلط خواندند: «آنها خیال میکنند که اگر در زمینه های اقتصادی و غیره توانستند آلمان و اروپا و فلان مجموعهی دولتها را از ایران جدا کنند، خواهند توانست که ملت ایران را وادار به تسلیم نمایند. این چه اشتباهی است.»
در واقع بر اساس این تحلیل، آمریکا و رژیم صهیونیستی که حسن رابطهی ایران و اروپا را در جهت تقویت انقلاب اسلامی میدانستند، با فشار بر روند قضایی پروندهی میکونوس، قصد تخریب چهرهی جمهوری اسلامی و اعمال فشار روانی و سیاسی بیشتر بر جمهوری اسلامی را داشتند. افزون بر این امر، دلیل دیگری که میتواند بر نقش اسرائیل در این باره و صحت ادعای رهبری بیفزاید این است که رژیم صهیونیستی در سیاست خارجی آلمان، بر خلاف سایر دول اروپایی، از جایگاه ویژهای برخوردار است.
سابقهی یهودستیزی در آلمان در طول جنگ جهانی دوم و تلاش آلمان پس از جنگ جهت جبران این مسئله، دلیل اصلی در خصوص برقراری روابط خاص میان آلمان و اسرائیل است. اسرائیل تنها کشوری است که در قانون اساسی آلمان نسبت به برقراری روابط خاص با آن نام برده شده و بر آن تأکید شده است. این مؤلفهها میتواند گمانهی اثرگذاری مثبت آمریکا و اسرائیل را در پیدایش این بحران و یا چنان که رهبری تأکید دارد، در تنگنا قرار دادن کشورهای اروپایی، نشان دهد.
در همین راستا و بر اساس این ارزیابیها، رهبری ارزش و اعتبار حکم دادگاه را بیاعتبار خواندند و بیشتر به برجسته ساختن جریانها و کنشگران مؤثر بر این رویداد پرداختند. بر همین اساس، ایران نیز با واکنشی متقابل، به اقدامات آلمان پاسخ گفت و بر مواضع قبلی خویش، پافشاری کرد.
از نظر مقام معظم رهبری، توقف گفتوگوهای انتقادی مسئلهی مهمی نیست؛ چرا که از همان ابتدا، ماهیت این گفتوگوها و حتی نامگذاری این گفتوگوها، که بیشتر ماهیت انتقادی غرب از ایران را در پی داشت، اشتباه بود. در واقع از نظر ایشان، جمهوری اسلامی ایران، به دلیل پایبندی به اصول و ارزشهایش، از سوی غرب در معرض انتقاد قرار دارد؛ در حالی که ایشان این نکته را جزء افتخارات ایران محسوب مینمایند و اینچنین بر مرزهای اعتماد و اتکابهنفس یا همان عزت و اقتدار انقلاب اسلامی تأکید مینماید.
اسرائیل تنها کشوری است که در قانون اساسی آلمان، از آن نام برده شده و بر برقراری روابط خاص با آن تأکید شده است. این مؤلفهها میتواند گمانهی اثرگذاری مثبت آمریکا و اسرائیل را در پیدایش این بحران و یا چنان که رهبری تأکید دارد، در تنگنا قرار دادن کشورهای اروپایی، نشان دهد.
ایشان با تأیید بر مواضع رسمی ایران و با توسل به سهگانهی عزت، حکمت و مصلحت، از دولت خواستند تا «با کمال قدرت عمل کند.» گامهای بعدی پس از تعریف چگونگی برخورد، در مقابل کشورهای اروپایی و به خصوص آلمان، به مثابهی آغازکنندهی بحران، از سوی ایشان به سختی و قاطعانه تعریف شد. بر این اساس، مرحلهی اول، جلوگیری از بازگشت سفیر آلمان به ایران بود که «فعلاً تا مدتی نباید... به ایران بیاید.» مقام معظم رهبری بازگشت سفرای سایر کشورها را نیز در قالب حرکت آشتیجویانه بدون مانع دانستند و این گونه گفتند: «خودشان رفتهاند، خودشان هم برمیگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتی ندارد. اینها میخواهند برگردند، مانعی ندارد.» در مقابل بازگشت سفرای ایران به کشورهای اروپایی را در چارچوب اصل عزت و مصلحت بیهیچ تعجیل و «سر صبر و فرصت» تبیین کردند. (فرمایشات در دیدار با جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش 76/1/27)
ترجمان سخنان رهبری:
پس از پیدایی بحران میکونوس، مقام معظم رهبری با توجه به در نظر داشتن سهگانهی عزت، حکمت و مصلحت، با تأکید بر اعتمادبهنفس و استقلال هویت انقلابی ایران از اروپا، تداوم مسیر انقلابی ایران را امری پیوسته خواندند که در آن، بینیاز به غرب ادامه خواهد داشت. ایشان بحران را به دامن اروپا انداختند و اروپا و به ویژه آلمان را در تنگنای ایجادشده توسط آمریکا و صهیونیسم اسیر دانستند. از این طریق، با خُردنمایی بحران رویداده و برجستهنمایی خودِ ایرانی مسلمان، غرب را کوچک انگاشتند و بیشتر به تحلیل چراییهای ایجاد چنین بحرانی بر اساس اصل حکمت و تدبیر همت گماشتند.
از این منظر، آمریکا انتظار توقف مسیر انقلاب اسلامی را پس از پایان جنگ در سر داشت، اما با توجه به پافشاری جمهوری اسلامی بر مواضع پیشین خود، سعی در تخریب رابطهی ایران و اروپا کرد تا بتواند به خیال خویش ایران را در بزنگاه بازسازی، تحت فشار قرار دهد و در پیگیری مسیر انقلابی سست نماید. این در حالی بود که در فرایندی واژگون، جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری واکنش جدی و متقابل در برابر اروپا را خواستار شدند و قاطعانه اجازهی بازگشت سفیر آلمان را غیرممکن خواندند و حتی بازگشت سفرای ایران را نیز به مصلحت سپردند.
بنابراین پاسخ رهبری و مدیریت بحران ایشان در مقابل بحران میکونوس، بر اساس پایبندی به اصول سیاست خارجی و با توسل به سهگانهی اصول سیاست خارجی، یعنی عزت، حکمت و مصلحت، صورت گرفت. بر این اساس، در ابتدا سعی شد تا غرور ملی و دینی در برابر غرب حفظ شود و از هر اقدامی که شأن دینی و ملی جمهوری اسلامی را مخدوش نماید خودداری گردد. همچنین تلاش شد واکنش متقابل در برابر این کشورها در حد و میزان کنش صورتگرفته و حتی قدرتمندتر انجام شود.
دولتهای غربی با یک بام وچند هوا:
پس از انقلاب 57 مردم ایران، طیف عظیمی از حاکمان غربی متاثر از سیاست های خصمانه وکینه جویانه ایالات متحده، همواره درصدد انزوای ایران در جامعه بین الملل بوده اند.
شاید بتوان تحمیل هشت جنگ علیه ایران را از بارزترین نشانه های عداوت سیاست غرب برضد ایران دانست.
هراندازه از پیروزی انقلاب ایران می گذرد،متاسفانه برخلاف حسن نیت ایران در تعامل برنظام بین الملل وسیاست خارجی جهان،دنیای غرب بدنبال لطمه وارد کردن برمردم ایران بوده است.پایان جنگ ایران وعراق مهر اتمامی بر سیاستهای ضد ایرانی دولتهای اروپایی نبود.
بویژه باروی کارآمدن دولت کیلینتون در آمریکا موج کسترده تری از تحریمهای نابخردانه و ضد حقوق بشری علیه منافه ملی مردم ایران اعمال شد
کشتی انقلاب در امواج دسیسه ها:
به نظر می رسد مادامی که، نظام حاکم ایران برمدار استکبار ستیزی و بازره با نظام سلطه در حرکت هست دشمنیها علیه کشور پایانی نخواهد داشت.جالب اینجاست که به موازات اینگونه تحرکات دولتمردان غربی در مقام ایجاد صلح و پیوند های مسالمت آمیز بر می آیند.
در جایی که سیاست خارجی ایران همواره بر مبنای رابطه ای با احترام متقابل بنا نهاده شده است.اما پس از 37 سال از تغییر رژیم پلهوی ایران، هنوز بر پاشنه کینه و عداوت می چرخد.
اما دراین میان غرب هیچگاه نتوانسته است تا نقش بسزای ایران را در معادلات منطقه ای وبین المللی فراموش کند.بنابراین ناگزیر از بالا بردن سطح روابط خود با ایران می باشد.بعد از 12 سال از ایجاد بحران برای پرونده هسته ای ایران- ادعای نقض حقوق بشر-حمایت از تروریسم و...حاکمان غرب نتوانسته اند دیوارهای امنیت این نظام را فرو بریزند و هر وقت نقشه های انها به شکست منتهی می گرددلاجرم از در سازش و مذاکره وارد می شودند.
دور از برهان عقل است بگوییم ساختاری که در طی این چند سال توسط زورمداران و دولتهای تمامیت خواه غرب برای مردم ایران بوجود آورده اند،مشکلاتی برای کشور به بار نیاورده است.لیکن انچه دارای اهمیت است دوام و بقای یک حیات سیاسی است.
امروز دشمنان ایران از هیچ اقدامی بمنظور اضمحلال حکومت ایران فروگذار نکرده است وهر روز در پی نوشتن نسخه ای جدید برای آسیب رساندن بر ملت استوار مرز پر گهر هستند.
مستقل از سیاستهای آمریکا وغرب که مداخله وایجاد تنش در سایر کشورها عنصری ناگسستنی تحلیل می گردد،رژیم خود فروخته و گستاخ عربستان سعودی یکی از اهرمهای فشار برضد مردم ایران تلقی می گردد. غافل از اینکه باطری این اسباب بازی صهیونیستی رو به افول است.
کاهش قیمت نفت-ترویج فرق ضد شیعی-ایران هراسی-تسری ترورسم در منطقه را می توان فرزندان ناخلف ریاض در این میان تفسیر نمود.البته در کشاکش تحولات منطقه وبوجود آوردن بحرانها برخی از کشورهای غرب تیمهای در سایه معرفی می گردند.
تصور می شود در دوره پیش رو عربستان به همراه دول غربی هنوز قدرت تعیین تکلیف برای خود را ندارند چنانچه این جنگ سالاران دنیای امروز فهم اینکه بجای انزوای ایران خود را بر کنج ازلت سیاسی رهنمون می سازند بس دشوار شده است.نیک می دانیم افزایش روابط خارجی تهران با سایر قدرتهای جهان بسختی حیات رو به موت آل سعود را به چالش خواهد کشاند.
برآورد می گردد دولت سعودی همچنان بر طبل تفرقه و تغییر هژمونی سیاسی منطقه با توجه بر ظهور قدرت ایران بکوبد.
تراز ایران در دهه چهارم انقلاب:
واکنش خنده دار شیخ نشینهای عربی به فرماندهی عربستان مبنی برقطع رابطه با تهران چه بهتر که کشورهای چند صد کیلومتری کره زمین ،نامشان از جریده سایسی ایران خذف گردد.ام ا به مانند سالهای قبل باید منتظر باشیم تا دوباره بوق لوکومتیو دولتهای غربی برای برقراری ارتباط با تهران به صدا در آید.
محمدرضاشجاعیان
انتهای پیام/
سازمان اطلاعاتی انگلیس همMI 6هستش نهM16
جیبوتی.سوغات احمدی نژاد بود .
چهار شنبه صوری میرفت اونجا دورو بر فکو فا میلاش
جیبوتی. خخخخخخ
جیبوتی.سوغات احمدی نژاد بود .
چهار شنبه صوری میرفت اونجا دورو بر فکو فا میلاش
جیبوتی. خخخخخخ
:(
بایست .
با تشکر، واحد بین الملل مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری کاشان
درخت گفت اصلا کی نشستی که الان میخوای پاشی.
ما نباید اینطوری فکر کنیم.. حتی اگر بخواهیم موضوع برادری در جهان اسلام رو کنار بگذاریم!!همین کشورها بازار خوبی برای ما هستن.
باید با سیاست باهاشون برخورد کنیم.
من به شخصه مطیع رهبری هستم... نه یک قدم جلوتر و نه عقب تر.