وقتی ژوله کوچک بود+ عکس
مهدی ژوله با انتشار عکسی از دوران کودکی خود، درباره دوران بچگی اش نوشت.
به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امیرمهدی ژوله روزنامه نگار و از نویسندگان سریال‌های طنز مهران مدیری است، وی در مسابقه خنداننده برتر سال ۱۳۹۴مطالب طنزی در مورد فوتبالیست‌ها و خواننده‌های زیر زمینی مطرح کرد که در پی این اتفاق عده‌ای از طرفداران امیر تتلو به صفحه اینستاگرام ژوله حمله کردند.
ژوله در پی این اتفاقات اعلام کرد: من یک هفته نیست که صفحه اینستاگرامم را باز کردم و خیلی خوشحال شدم که این چنین مورد استقبال قرار گرفت چون در عرض یک هفته ۵۵ هزار فالوئر پیدا کرد و این یک رکورد است، وی در جریان مسابقات خنداننده برتر، توانست به مرحله فینال راه پیدا کند و همراه با مهران غفوریان جایگاه اول را از آن خود نماید.
این نویسنده طنزپرداز عکسی از دوران کودکی خود را در اینستاگرام خود منتشر کرد و نوشت:
"وقتی ژوله کوچک بود.
امشب همینجوری یادم افتاد تا 7 سالگی شیشه شیر میخوردم، چایی شیر، قند داغ، هر چی که می شد با شیشه خورد، آخر سر یه روز مامان بزرگم شیشه رو داد دستم گفتمادر ببر سر کوچه بنداز تو جوب پر آب، بگو خدایا همین جور که این شیشه رو با آب میبریف مهرش رو از دلم ببر.
شیشه رو انداختم تو جوب کوچه دوم یوسف آباد، تقاطع چهلستون، یه جور یواشکی که اصغر آقای قصاب و آقا فرمان خیاط نبینن، به خدا هم گفتنی های مامانی رو گفتم؛ مهرش از دلم رفت.
ژوله که کوچک بود مهرها چه راحت به دل می شست، چه راحت از دل می رفت، یه مامان بزرگمی خواست و یه نیت و یه جوی پر آب... ."
انتهای پیام/
ژوله در پی این اتفاقات اعلام کرد: من یک هفته نیست که صفحه اینستاگرامم را باز کردم و خیلی خوشحال شدم که این چنین مورد استقبال قرار گرفت چون در عرض یک هفته ۵۵ هزار فالوئر پیدا کرد و این یک رکورد است، وی در جریان مسابقات خنداننده برتر، توانست به مرحله فینال راه پیدا کند و همراه با مهران غفوریان جایگاه اول را از آن خود نماید.
این نویسنده طنزپرداز عکسی از دوران کودکی خود را در اینستاگرام خود منتشر کرد و نوشت:
"وقتی ژوله کوچک بود.
امشب همینجوری یادم افتاد تا 7 سالگی شیشه شیر میخوردم، چایی شیر، قند داغ، هر چی که می شد با شیشه خورد، آخر سر یه روز مامان بزرگم شیشه رو داد دستم گفتمادر ببر سر کوچه بنداز تو جوب پر آب، بگو خدایا همین جور که این شیشه رو با آب میبریف مهرش رو از دلم ببر.
شیشه رو انداختم تو جوب کوچه دوم یوسف آباد، تقاطع چهلستون، یه جور یواشکی که اصغر آقای قصاب و آقا فرمان خیاط نبینن، به خدا هم گفتنی های مامانی رو گفتم؛ مهرش از دلم رفت.
ژوله که کوچک بود مهرها چه راحت به دل می شست، چه راحت از دل می رفت، یه مامان بزرگمی خواست و یه نیت و یه جوی پر آب... ."
انتهای پیام/
