زمانی که جلال (تاج اصفهانی) با صدای لرزان اندکی خواند، پدر دستی به سرش کشید و بوسه‌ای از مهر بر پیشانیش زد و گفت: برای آواز خواندن تنها صدای خوب کافی نیست، تو باید تعلیم ببینی.

به گزارش خبرنگار حوزه موسیقی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شادروان تاج، مردی بود سلیم‌النفس و با مناعت طبع. هرگز در طول مدت زندگی‌اش به خاطر مال دنیا و مسائل مادی به کسی کرنش نکرد و به این خاطر مدح کسی را نگفت و از همه تعریف و تمجید می‌کرد و همه را با نام خیر یاد می‌کرد، شاید کسی به خاطر نداشته باشد که او حتی یک بار از کسی گلایه کند و یا از کسی بد بگوید. او حتی اگر از کسی رنجشی می‌دید و خاطرش آزرده می‌شد، این رنج و آزردگی را با سکوت بزرگوارانه‌ای تحمل می‌کرد. تاج از استادانش با احترام فراوانی یاد می‌کرد. با دوستانش با مهربانی و عطوفت رفتار می‌کرد و حتی تا آخرین روزهای عمرش به اغلب دوستانش سرکشی و احوالپرسی می‌کرد. او با شاگردانش نیز مهربان بود و مانند پدری خود را موظف به غمخواری آنان می‌دانست. شادروان تاج در زندگی با  همسر همیشه از او به عنوان یک کدبانوی خانه‌دار مهربان و دلسوز که موجب و موجد گرمی کانون خانوادگی اوست، نام می‌برد.
 
در سال 1282 شمسی خداوند پسری به شیخ اسماعیل واعظ اصفهانی که به تاج الواعظین معروف بودند، فرزندی عطا کرد که نامش را جلال گذاشت.

شیخ اسماعیل پدر جلال علاوه بر منبر گرم و گیرایی که داشت، از حنجره‌ای داودی و صدای دلنشین نیز برخوردار بود و طبق مرسوم زمان بر اثر حشر و نشر با مردم اهل ذوق زمانش با گوشه‌ها و ردیف‌های آوازی ایران نیز آشنایی پیدا کرده بود. جلال فرزند شیخ اسماعیل هم، صدا و حنجره را از پدرش به ارث برده بود و این موضوع را اهل خانواده همه می‌دانستند ولی جلال به احترام پدر هرگز جلوی وی دهان باز نکرده بود و پدر از صدای خوش فرزندش خبری نداشت.

عاقبت زمان مدرسه رفتن جلال رسید. پدر وی را به مدرسه «علیه» سپرد. این مدرسه در بازارچه رحیم‌خان در نزدیک مسجد رحیم خان واقع بود و با منزلشان فاصله‌ای نداشت. یک روز عصر وقتی جلال 9 ساله از مدرسه برمی گشت، با خود اندک اندک زمزمه می‌کرد و این زمزمه تا نزدیک در منزل ادامه داشت. غافل از اینکه پدر بر خلاف معمول و امروز در منزل است و صدای او را شنیده. وقتی جلال پایش را از هشتی به داخل حیاط گذاشت، پدرش او را صدا کرد. رنگ از روی جلال پرید و به لکنت افتاد. در این هنگام پدر با چهره‌ای گشاده و ملاطفت‌آمیز به فرزند گفت: جان پدر. تو صدایت خوب است و قشنگ آواز می‌خوانی و من صدایت را شنیدم؛ حالا کمی برای من بخوان. وقتی جلال با صدای لرزان اندکی خواند، پدر دستی به سرش کشید و بوسه‌ای از مهر بر پیشانیش زد و گفت: برای آواز خواندن تنها صدای خوب کافی نیست، تو باید تعلیم ببینی. 

آن روزها به جلال چون فرزند شیخ اسماعیل تاج الواعظین بود، «تاج‌زاده» می‌گفتند. جلال تاج‌زاده از 9 سالگی تعلیم آواز را شروع کرد. ابتدا پیش پدرش با مقدمات و اصول ردیف‌ها آشنا شد و سپس پدر او را به مرحوم عبدالرحیم اصفهانی استاد مسلم آواز آن زمان سپرد و تاج مدتی نزد این استاد گوشه‌ها را یاد گرفت.

پس از عبدالرحیم، پدر تاج برای این که او را با گوشه‌های سازی در ردیف‌ها آشنا کند، تاج را به خدمت شادروان نایب اسداله نی زن معروف برد. تاج زمانی نسبتاً طولانی در خدمت نایب اسداله نکته‌ها و ظرایف آواز ایرانی را فرا گرفت. آخرین استادی که تاج بنا به توصیه پدر برای گوشه‌ها و ردیف‌ها به خدمتش رفت، مرحوم شادروان میرزا حسین خان ساعت ساز معروف به «خضوعی» بود و تاج پس از اتمام فراگیری نزد این استاد، دیگر در آواز سر آمد شده بود و اندک اندک در محافل می‌خواند و اینجا و آنجا همه از صوت خوشش و تسلط او بر آواز سخن می‌گفتند. تاج در نوجوانی با مرحوم حسین خان اسماعیل زاده استاد معروف کمانچه، آشنا می‌شود و اولین باری که قرار بوده به همراه ساز حسین خان آواز بخواند، حسین خان ساز را کوک می‌کند و هنوز جمله اول را نزده تاج با عجله شروع به خواندن می‌کند. مرحوم حسین خان اسماعیل زاده با لبخندی می‌گوید: پسرم در خواندن اینقدر عجله نکن، صبر داشته باش تا من درآمد بکنم، بعد کمی بیشتر صبر کن چهار مضرابی هم بزنم، وقتی مجلس سر حال آمد و خودت هم کاملاً سر ذوق آمدی آنوقت شروع کن به خواندن. آن وقت هم با طمانینه بخوان تا مردم فرصت شنیدن و لذت بردن از ریزه کاری‌های آوازت را داشته باشند.
 
تاج بر خلاف اینکه استادان انگشت‌شماری داشت، شاگردانش فراوان بودند. او در تعلیم با لطف پدرانه‌ای که داشت با اصرار هر کسی را که حتی دو دانگ صدا داشت، تشویق به خواندن می‌کرد. تاج با خضوع و خشوع فراوان تعلیم می‌داد و با روحیه‌ای که داشت، اکثراً از شاگردانش به عنوان شاگرد نام نمی‌برد بلکه به نام دوست و رفیق یاد می‌کرد. شاگردان تاج فراوانند از جمله؛ مرتضی شریف از شاگردان قدیمی تاج که شیوه تاج را خوب دریافت کرده و به کار می‌گیرد، حنجره توانایی دارد و پخته می‌خواند و شعر را بجا به کار آواز می‌گیرد. یکی هم که بیش از همه و تا آخرین روزهای زندگی، با تاج و در خدمت او بود؛ اصغر شاه‌زیدی خواننده خوب آواز اصفهان که خود به تعلیم آواز هنرجویان مشغول است و در یکی از آزمون‌های باربد نیز اول شده است. عده زیادی هم غیر مستقیم شاگرد تاج بودند، این عده از روی صفحات و نوارهای تاج با سبک آواز او آشنا می‌شدند.



برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید. 


انتهای پیام/



اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۱۸ ۱۳ آبان ۱۳۹۴
بسیار عالی و زیبا بود. اصفهان زیبا این عروس فرهنگ و هنر از این گوهرهای گرانبها کم ندارد. استادان هنر، معماری، موسیقی و شعرش ستودنی اند و تکرار ناشدنی.