روزی روزگاری در دیار بی قراران سرخ ،امیری حکم همی راند از سر قدرت،و می نشاندی هر آینه بر خیال، که عجب حکمی بود این دیار را...

به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان؛یاد می آورندی ایامی که لشگر سرخ به سان طوفان چمن های سبز را در می نوردندی ، گرد از راه بر می آورندی که آری این سرزمین اوردگاه ما و تصرف گاه ما بودندی.

فرمانروای لشگر سرخ که از دیار امپراطوران روم شرقی ه سرزمین سرخ شد تا غوغا کنندی در پهنه آریایی ، سور نصر بدهندی، در فرجام نبردف به زعامت مردی که نامش برانکو بودندی و بسیار آوازه اش بلند، و سور پر طمتراق وی را خورانندی تا جلوس نماید بر کرسی این لشگر سرخ ...


کیسه همیان و امیر بی سوار

و اینگونه آغاز شد این جدال..

رفت در اوردگه چار به همراه سوار، در نبرد اولش زد به دریا دل در بدرش، که همی فتح، گرانی دارد گفت" شیر آور یل باز زری می خواهد، تا در این رزم عظیم فتح نصیبش گردد...

کرد در جیب مبارک همه همیان ها را، از دلار و رقم و خوان و همه بستان را...

رفت در اوردگهی دیگر و یک بار دگر، طعم تنهایی و خسران بچشید و باز گرد...

و دوباره به رجز خوانی رفت

"آن امیری که مرا حکم ریاست داده، خوان خود را به کام من رسوا داده فرصتی هم بدهد تا که دلاری دیگر ...

گام آخر قدحش بد مستی است گرز یحیی تمام هستی است

رفت از کف سرزمین و به تباهی سر زدف رفت ان شاه و به خفت برگشت...

سواران یکی پشت هم گم شدند، اسیر همه زخم مردم شدند و در سرزمین هوادار سرخ، یکی از پی هم، همه کم شدند

و ما را مَثَل زنده کرد این طریق ،که خوان تو را نقد دادم ولی این حریق، بسوزاند تاج و همه تخت ما که در لیگ 15 بود بخت ما...

همه جام ها را به یک دم شکست امیری که که نادان و نابخرد است.


کیسه همیان و امیر بی سوار



اکبر باقری

برچسب ها: برانکو ، طاهری ، پرسپولیس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار