روبروی گنبد طلا ایستاده بود. تنهای تنها. کمی به اطراف نگاه کرد. به سویم آمد. با لهجه خاص عربی سوالی پرسید.

چیزی از حرف‌هایش متوجه نشدم جز یک واژه. با دست به ورودی صحن غدیر اشاره کردم ، رفت. اذن دخول را که خواندم در پی‌اش روان شدم. آرام آرام گام برمی‌داشت تا به صحن جمهوری رسید.

ایستاد، به اطراف نگاه می‌کرد. به آرامی دست بر شانه‌اش گذاشتم و با اشاره دست روانه‌اش کردم به سمت ورودی خواهران. بدون هیچ کلامی خادمت شدم آقا جان.

روبروی پنجره نقره مرا در آغوش کشید و التماس دعا گفت و رفت. من ماندم و لذتی که از رویای خادمی‌ات محقق شده بود.

با خود نجوا کردم چند دقیقه خادم شدن چه ناب است؛ خوشا آنکه سال‌هاست خادمی‌ات را می‌کند رضا جان. به ذهنم آوردی برای کشف این احساس سرشار به سراغ یکی از خادمانت بروم.

به گزارش خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد به سراغ محمد حسن مونسی که اصالتا مشهدی و 10 سال که لباس خدمت می پوشد و خادم حرم است؛ بگذار از زبان خودش بگوید:

جیم: محمدحسن مونسی هستم. متولد 1340 مشهد و اصالتا مشهدی هستم.

سین: به چه خصلتی شهرت دارید؟

جیم: از نظر خصوصیات اخلاقی به سعه صدر، صبر، تحمل مشکلات و دشواری ها، و مقاومت در برابر ناملایمات. از نظر خصوصیات فردی هم فرهنگی هستم.


سین: از دوران کودکی و تحصیل خود بگویید. چند فرزند بودید؟

جیم: ما 4 برادر و4 خواهر هستیم. من فرزند پنجم خانواده هستم. آن زمان، حاج آقا عابدزاده در مشهد مدارس چهارده گانه ای داشتند به نام چهارده معصوم. من دوران ابتدایی را در مدرسه جوادیه درس خواندم و پس از آن پدرم که روحانی بود مرا به مدرسه آیت الله میلانی فرستاد که هم دروس حوزوی را دنبال می کرد و هم تلفیقی بود از دروس جدید.

از سال ششم تحصیل در حوزه مشغول به تحصیل شدم و همزمان دوره راهنمایی شبانه را علی رغم سنگینی دروس حوزه و امتحانهای هفتگی و مخالفت پدرم خواندم. از نوجوانی به فعالیتهای فرهنگی و سیاسی قبل از انقلاب مشغول بودم تا زمان انقلاب که هم سطوح متوسطه حوزه را خوانده بودم و هم سال چهارم تجربی شبانه بودم. با وقوع انقلاب مسئولیتهایی از طریق رهبری به طلاب واگذار می شد.

سین: به اصرار پدر به حوزه رفتید یا علاقه داشتید به فراگیری مباحث دینی؟

جیم: من واقعا به درس خواندن علاقه داشتم و با اصرار خودم راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه را خواندم و چون می دانستم تنها راه نجات انسانها و پاسخگویی به سوالات جوانان و نوجوانان، کسب دانش است، باید تحصیلات خود را ادامه می دادم.

البته آن دوران خیلی سخت بود. من ساعت 10 شب به خانه می رسیدم و همه خواب بودند الا مادرم که غذایی گرم می کرد تا بخورم و تا ساعت 1 بامداد تکالیف حوزه را انجام می دادم و 6 صبح به حوزه می رفتم. البته برادران دیگرم روحانی نیستند و شغل اداری و آزاد دارند.

سین: این بینش مختص الان است یا آن زمان به این نتیجه رسیده بودید؟

جیم: این بینش واقعا آن زمان بود؛ چون من در سن 12 سالگی جلساتی را شرکت می کردم که بطور مستقیم و غیرمستقیم زیر نظر رهبران سیاسی آن زمان اداره می شد و اگر رژیم طاغوت می فهمید قطعا با ما برخورد جدی می کرد. من چون به این مباحث علاقه داشتم، این جلسات مناظره و گفتگو و مباحثه را کشف کردم. در آن جلسات سوالات خود را مطرح می کردیم و همین سبب رشد ما می شد و علاقه ما را به درس و تحصیل علم افزایش می داد.

سین: آرزوی دوران کودکی تان چه بود؟

جیم: درآن زمان بغیر ازینکه به سطوح عالی و جایگاه اساتیدم برسم که در تبیین مسائل دینی و رفع شبهات الگو بودند، آرزویی نداشتم.

سین: شاگرد چه کسانی بودید؟

جیم: مراجعی همچون آیت الله میلانی که از نظر علمی و تربیت شاگردان نقش بسیار مهمی داشتند و جزو مراجع انقلابی بودند که علیه تبعید امام در سال 42 بیانیه دادند و شاگردان آیت الله میلانی که همگی از شاگردان مبرز بودند. البته در زمان حیات ایشان هنوز به مقطع خارج فقه نرسیده بودم که شاگرد مستقیم ایشان باشم. اما مقام معظم رهبری از اساتید بنده بودند.

سین: فکر می کنید به آرزوی خود رسیده اید؟

جیم: خیلی بیشتر ازینها دوست داشتم در بحث علمی ورود داشته باشم. اما به علت مسئولیتهای که اوایل انقلاب در کلانتری به من واگذار شد، باوجودیکه 17 سال سن بیشتر نداشتم و پس از آن هم با حضور در دفاع مقدس و سپاه از هدف اصلی تحصیل کمی فاصله گرفتم. اما مثلا در دفاع مقدس به علت هدفی که داشتم تعهد 5 ساله به سپاه نمی دادم، اما چون امام تکلیف کرده بودند و من مسئول تبلیغات سه استان خراسان، مازندران و سمنان بودم بی حقوق کار می کردم تا اینکه دستور آمد روحانیت لازم نیست تعهد بدهد.

به این ترتیب این عوامل سبب غفلت از فضای علمی شد، اما رابطه ام را با حوزه قطع نکردم و پس از جنگ به تحصیل ادامه دادم. کارشناسی را در سپاه گرفتم و ارشد مدیریت را هم با طی دوره هایی که بود در سپاه خواندم. از نظر تحصیلات حوزوی هم اگر چه به سطح خارج فقه رسیدم اما به اهداف بلندی که داشتم نرسیدم. دوست داشتم به جایگاه مرجعیت و علمایی برسم که بخاطر شرایط انقلاب و لزوم حضور در آن نشد. البته مهم این است که نتیجه درس خواندن باید جایی که اسلام در خطر است خودش را نشان بدهد.

سین: در حال حاضر شغل شما چیست؟

جیم: هم تدریس دارم و هم مسئولیت پیشکسوتان و حوزه راهبردی سپاه با من است؛در آستان قدس هم در مباحث فرهنگی و حضور در محافل داخلی و خارجی برای تبلیغ شرکت دارم.

سین: چه آرزویی برای فرزندان خود دارید؟

جیم: به نظرم بیشترین و لازم ترین امر برای بچه ها و جامعه و نظام دانش آموزی است. دانشی که با معنویت همراه باشد تا نور شود. زیرا اگر پیوند ولایی ما با ائمه محکم باشد و شناخت و معرفتمان کامل باشد؛ علم آموزی موثر خواهد بود. باید دین را بشناسند و همزمان با علم آموزی به سراغ معرفت بروند و ارتباط خود را با ائمه قطع نکنند.

سین: در چه سالی ازدواج کردید؟ شیرین ترین خاطره این سالها چیست؟

جیم: من سال 1361 در عنفوان جوانی ازدواج کردم و شیرین ترین اتفاق روزی بود که به من اطلاع دادند می توانم لباس خادمی آقا را بپوشم.

سین: تلخ ترین واقعه زندگی شما چه بود؟

جیم: بدترین اتفاق سال 68 زمانی بود که خبر ارتحال امام را ساعت 7 صبح از رادیو شنیدم. چون ما نسلی بودیم که سال 42 در گهواره بودیم، ارتحال امام ما را دچار نگرانی هایی کرد. ولی با حضور رهبری خلاء نبود امام رفع شد.

سین: زندگی یعنی؟

جیم: زندگی یعنی حیات طیبه که آرامش معنوی و مادی به همراه داشته باشد.

سین: آیا احساس خوشبختی می کنید؟

جیم: چرا ما نعمتهای زیادی که خداوند داده را شکر نمی کنیم و بخاطر تنها چند مورد که نداریم آنها را نمی‌بینیم. نباید اینطور باشد. پیامبر می فرمایند کسی که شکر نعمتهای خدا را به جا نیاورد غافل است. ما الحمدلله به قدری نعمت داریم که باید شکر گذار باشیم.

سین: به نظر شما سخت ترین کار دنیا چیست:

جیم: اگر نگاه مثبتی به مسائل دنیوی داشته باشیم، سختی وجود ندارد. با تدبیر و برنامه ریزی و استعانت از خداوند همه سختی ها قابل حل و هضم است. به عنوان مثال تحریم های جمهوری اسلامی سختی بود اما خیر بود چون ابتکار و نوآوری بهمراه داشت و استعدادهای نهفته جوانان ما را شکوفا کرد به طوری که غربی ها هم فکر نمی کردند اینطور شود. می توان مصداق نصرت و یاری خداوند را در این مساله به وضوح دید.

سین: گذشته و حال و آینده را با چه رنگی توصیف می کنید؟

جیم: گذشته و حال و آینده نظام جمهوری اسلامی قطعا آبی است، چون گرایش مردم جهان به کشف حقانیت و گرایش به اسلام و افول نسخه های غربی اثبات کننده این مساله است.


سین: چرا خادم حرم شدید؟

جیم: در زمان جنگ و بعد آن با توجه به مسئولیتهایی که داشتم اولویت این بود که در آن حوزه حضور داشته باشم چون حفظ دستاوردهای انقلاب برای ما بسیار مهم بود. اما در یک مقطعی به این نتیجه رسیدم که شاید بتوان با خادمی آقا همین اهداف را هم دنبال کرد. در واقع دنبال کردن اهداف عالی نظام در حوزه رواج سبک و سیره رضوی از اهداف خادم شدنم بود.

سین: مهمترین ویژگی خادم حرم په باید باشد؟

جیم: همانطور که می دانید اباصلت خادم آقا بود که به خاطر دفاع از آقا به زندان افتاد. در حدیثی که از آقا نقل شده توصیه ای به کارگزاران دارند و آن اینکه: خداوند رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند.

پرسیدند چگونه؟ فرمودند: اول خود شما سیره و سبک ما را یاد بگیرید و بعد هرچه یاد گرفتید به مردم منتقل کنید که اگر مردم زیباییهای کلام ما را بدانند، به تحقیق از ما پیروی می کنند. متاسفانه ما نتوانستیم زیباییهای کلام ائمه را به نحو مطلوب و بر اساس خواسته ایشان منتقل کنیم در حالیکه تنها راه مصونیت جامعه در برابر هجمه های دشمن آشنا کردن آنها با سیره رضوی و نبوی است.

این خدامی باید سبب شود بخشی از دین خود را ادا کنیم و معارف اسلامی را ترویج کنیم. خادم در درجه اول باید معارف امام را خوب یاد بگیرد و منتقل کند و البته لازمه توفیق خلوص است و اینکه بداند در محضر چه امامی خدمت می کند. باور کند امام است که بر عملکرد ما نظارت دارد و باید پاسخگوی امام باشد.

سین: از خاطرات سفر به افغانستان در قالب کاروان خدام بفرمایید.

جیم: در کابل آنقدر عشق و ارادت به حضرت رضا وجود داشت که تا چندین ساعت مردم به صورت صف کشیده داخل مسجد می شدند تا پرچم امام رضا را زیارت کنند. از مسئولین دلیل این شوق و ارادت را پرسیدم. گفتند علی رغم اینکه در کابل اکثریت اهل تسنن هستند و وهابیت فعالیت زیادی دارد، اما شیعیان اینجا با توجه به اوضاع اقتصادی که دارند نمی توانند به زیارت حضرت رضا بیایند فلذا احساس می کنند بهترین فرصت برای زیارت حضور خادمین امام رضاست. احساس می کنند زیارت امام نصیبشان شده.

سین: چه احساسی دارید ازینکه خادم آقا هستید؟

جیم: پوشیدن لباس خدمت برای من افتخار است اما نه به این معنی که آنهایی که خادم نیستند مورد عنایت آقا نیستند. شاید با توجه به محدودیتهایی که هست نمی شود همه لباس خدمت بپوشند، اما عنایت آقا ممکن است به آنها بیشتر از ما باشد. آقا به همه توجه و عنایت دارند.

سین: خاطره ای از سالهای خدمت در حرم بفرمایید:

جیم: تمام لحظات حضور ما در حرم خاطره است. همین اواخر یک نیمه شب سرد زمستانی در صحن مسجد گوهرشاد، یک نفر با حالتی محزون از ایوان دارالسیاده به سمت من آمد. حس کردم می خواهد با هم حرف بزنیم. پرسیدم چه شده؟ گفت من اهل شیرازم. استاد دانشگاهم. 8 سال است حاجتی از امام رضا دارم که روا نمی شود. دقایقی پیش حاجتم را گرفتم. با شیراز تماس گرفتم، دیدم اگر حاجت من زودتر داده می شد چه مشکلاتی ایجاد می شد و چقدر امام رضا به موقع و به جا حاجت مرا داد. ما گاهی وقتها اصرار بر روا شدن یک حاجت داریم اما علم این را نداریم که بدانیم این حاجت به نفع ماست یا نه. شما خودتان را بسپارید دست امام رضا. از امام بخواهید هرچه صلاح و مصلحت اوست بدهد.

سین: با توجه به اینکه شخصیت فرهنگی هستید، برای تحقق شعار مشهد 2017، پایتخت فرهنگی معنوی جهان اسلام چه نقایصی را باید برطرف کنیم؟

جیم: امروز دیپلماسی فرهنگی و معنوی جمهوری اسلامی ایران بسیار قوی تر از دیپلماسی سیاسی در سطح جهان عمل می کند. بسیاری از کشورها با مدیریت و محوریت نظام جمهوری اسلامی بیدار شدند و مطالبات به حق خود را از حاکمان خود طلب می کنند اما برای رسیدن به سطح مطلوب و ایده آل یقینا باید بیشتر کار کرد.

خلاء ما در این حوزه، عدم توجه جدی مسئولین نظام نسبت به کاربردی کردن سیره و سبک نبوی و رضوی است. ما در دهه کرامت شور خوبی در سطح کشور ایجاد کرده ایم. نه تنها در ایران در چندین کشور خدام اعزام شده اند و شور ایجاد کرده ایم.

ولی در این بستری که ایجاد شده باید بتوانیم بصورت مبنایی برنامه هایی داشته باشیم که تا سال آینده این حرارت و شور در زندگی مردم بطور کاربردی ملموس و ماندگار شود. باید سبک و روش و رهنمودهای امام را در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی به مردم انتقال دهیم.

باید ازین فرصت بسیار خوب که ایجاد شده استفاده کنیم و الگوی کشورهای اسلامی شویم. مسئولین فرهنگی نظام باید مسئولیت بپذیرند و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند. لذا برای تحقق شعار مشهد 2017 باید از تجارب گذشته استفاده کنیم و با رهنمودهای بزرگان برای تمامی اقشار نسخه های متناسب داشته باشیم. مثلا وقتی می گوییم کاسب حبیب خداست، چه کاسبی حبیب خداست؟ چه ارزشهایی را در کسب رعایت کند که کسبش بشود جهاد. خودمان هم باید قبل از حرف زدن عامل باشیم.


سین: آیا شما هم مثل عامه مردم با شنیدن صدای نقاره احساس ویژه ای دارید؟

جیم: بخشی از محتوا و ریتم نقاره استمداد از امام رضاست و ذکر رضا رضا گفتن است. قدمت نقاره به 200 سال می رسد و همانطور که مردم هنگام شنیدن نقاره توسل می کنند به امام رضا و حاجت می گیرند، من هم متوسل می شوم.

سین: اهل مطالعه هم هستید؟ آخرین کتابی که خواندید؟

جیم: من اگر روزی مطالعه نکنم احساس کمبود می کنم. علاوه بر خواندن روزنامه و مجله در روز، شب هم کتاب مطالعه می کنم. کتاب آفتاب ولایت نوشته آیت الله مصباح یزدی در باب ولایت تکوینی و تشریعی.

سین: یک توصیه...

جیم: حفظ ایمان مهم است اما قبل از حفظ ایمان باید با معرفت آن را پیدا کرد. زیارتی مورد قبول است که امام را بشناسی. حقش را بدانی. بدانی امام معصوم است و با دل و جان بپذیری. فرمایشات امام را بصورت کاربردی در زندگی خود پیاده کنی. حفظ ایمان کار دشواری است. تنها زمانی ممکن است که ارتباط معنوی ما با ولایت برقرار باشد. مراقب باشیم ناخالص نشویم.




انتهای پیام//

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.