به همین منظور بر آن شدیم تا مصاحبهای کوتاه در باب خاطرات و تجربیات چند بازیگر داشته باشیم.
هومن حاجی عبدالهی در خصوص خاطرات و تجربیات و ایفای نقش در پایتخت گفت: پایتخت و مجموعههای قبلی آن حاصل تلاش شبانهروزی دوستانی است که من شناخت زیادی از آنها دارم. در واقع ساخت مجموعه با همکاری عوامل حرفهای و متفکری ساخته شده که من از نزدیک شاهد تلاش آنها بودم.
وی با توجه به سختی کار گفت: همه عوامل در سریال قهرمان هستند چون هدف نهایی همه خنداندن و جذب مخاطب بود.
وی با توجه به سختی کار گفت: در حین اجرای نقش وجود دو سکانس برای من خیلی دشوار بود. سکانس اول مربوط به صحبت من با نقی راجع به خواستگاری از سوسن بود که به لحاظ عاطفی باید طوری ایفای نقش میکردم که مورد قبول قرار بگیرد. دومین سکانس سخت من، دویدن به دنبال قطار برای مطرحکردن خواستگاری به اوس موسی بود.
وی از علاقه خود نسبت به «پایتخت» دو و سه اظهار کرد: در فصل دو به دلیل اینکه من تازه وارد سریال شدم، زحمت زیادی برای همخوانی یا شخصیت رحمت کشیدم اما در فصل چهار سریال با توجه به مدت زیادی که در کنار دوستان و خانواده نقی معمولی گذراندم، باعث شد تجربههای زیاد و خوبی را با عوامل حرفهای کسب کنم.
وی در خصوص ذائقهشناسی مخاطب گفت: ساختن اینگونه سریالها درست مثل هواپیمایی است که شماره معکوس با 500 تا مسافر به مسئولان میدهند تا همه را سالم به مقصد برسانند. سریال هم از زمانی که کلید میخورد تا پایان آن مسئولیتی بر عهده ماست که فقط مردم نگویند دست شما درد نکند بلکه رکورد عالی در تلویزیون بزند.
وی با توجه به ورود خود به سریال «پایتخت» گفت: پیشنهاد و خواستن من در سریال از سوی محسن تنابنده و الهام غفوری صورت گرفت.
وی در پایان از خاطره خود بابت تیکهکلام «شیرینی ناپلئونی» گفت: در مجموعه «ژایتخت سه» قرار شد بین آشتیکنان نقی و ارسطو شیرینیخورانی در جمع خانواده معمولی داده بشود که البته با توجه به دانمارکیبودن شیرینی محسن تنابنده به اشتباه گفت ناپلئونی و این تیکهکلام باعث شد همه عوامل آن را تکرار کنند و آنقدر دهان به دهان چرخید تا جزو دیالوگهای طنز ما شد. این در حالی است که وقتی برای خرید شیرینی به قنادی میروم باز هم میگویم «ناپلئونی بدید، که من با خنده میگم ناپلئونی از خودم معروفتر شد».
از ناپلئونی حاجی عبدالهی که بگذریم می رسیم به نسرین نصرتی، مادر بهروز و همسر بهبود در پایتخت:
نصرتی در مورد سختی و خاطرات خود در پایتخت گفت: باید مشخص کنم تمام عوامل با وجود سختیهای فراوان از دید من قهرمان زحمات خود هستند زیرا پایتخت برای من یک زندگی دوباره عالی است.
وی با توجه به خاطرات خود از سکانسهای جالب افزود: یکی از سکانسها سخت و دشوار برای ما زمانی بود که سوار کامیون شدیم و گرمای شرجی شیرگاه آن را مثل یک قابلمه چدنی داغ کرده بود.
نصرتی در مورد بهترین خاطره خود از سریال بیان کرد: زمانی که من تلفنی با بهبود دعوا میکردم کودک (بهروز) در بغل من به خاطر لول صدا با دست بر سر خود میزد که این امر با خندههای من و عوامل مواجه میشد.
همای پایتخت (ریما رامین فر) از خاطرات و ناگفتههای پایتخت 1 تا 4 برای ما میگوید:
رامینفر درباره علت محبوبیت کاراکتر هما بین مخاطبان گفت: همه ما و مردم هما را در خانواده نقی معمولی فردی تحصیلکرده و دلسوز و مقاوم میدانیم که صبوری و تلاش وی باعث ارتقای وی و رشد اجتماعی او در عرصه شورای شهر شد. این امر باعث شد من با باورپذیری در این نقش جدیت خاصی را به هما و خلقیات او بدهم.
وی همچنین درباره سختترین سکانس کار افزود: سختترین سکانس کار برای من زمانی ایجاد شد که برای گرفتن قایق باید به داخل آب دریاچه میافتادم تا از این طریق خبر ورود آبهای فاضلاب به دریاچه را هر چه سریعتر به شورا بدهم. عامل دومی که باعث سختی کار من به لحاظ عاطفی برای من دشواری ایجاد کرد اجرای نقش من در مقابل همه خانواده به خاطر ساخت مسکن در زمینهای غیر مجاز بود که به تنهایی باید برای عدهای معلوم میشد ساختن خانه در این مکان ممنوع است.
وی در پاسخ به این سؤال که کدام فصل از پایتخت را دوست دارید، گفت: فصل سوم، به علت این که پایان خوب آن با پیروزی نقی تمام شد و فصل یک به دلیل اینکه تمام عوامل و بازیگران به یکدیگر معرفی میشدند.
رامین فر در پایان افزود: اگر روزی پایتخت پنج، ساخته شود، نبود نقش هما در این سریال به دلیل تکمیلکردن نقش نقی امکانپذیر نیست. زیرا هما و نقی دو بازیگر قدر هستند که وجود آنها در کنار هم با توجه به درگیریهای یکدیگر و نصیحتهای هر دو جذابیت و لذت را برای مخاطب ایجاد میکند.
انتهای پیام/