به گزارش باشگاه شبانه باشگاه خبرنگاران جوان، کشف جسد متعلق به مردی حدودا ٦٠ساله ساعت شش صبح روز ٢٦ شهریور سال گذشته از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ١١٠ به کلانتری مولوی اعلام شد. مأموران وقتی به محل حادثه در کوچه حاتمی (معروف به کوچهمرغیها که محل خریدوفروش پرندگان توسط افراد دستفروش است) رفتند با جسد پیرمردی روبهرو شدند که با اصابت ضربات چاقو به سینه، شکم و پا به قتل رسیده بود.
خبر قتل به اداره دهم پلیس آگاهی اعلام شد و کارآگاهان تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها در بازرسی لباسهای مقتول، علاوه بر مبلغ سه میلیون تومان وجه نقد، کارتملی قربانی به نام «قربان. غ» را نیز پیدا کردند.
مأموران سپس محل سکونت خانواده مقتول را در کرج شناسایی کردند و در تحقیق از آنها اطلاع یافتند قربان بهعنوان کارگر ساختمانی در شهر کرج مشغول بهکار بوده است.
در ادامه تحقیقات با بررسی علت حضور مقتول در منطقه مولوی مشخص شد این مرد در زمینه خریدوفروش حیوانات بهویژه پرندگان نیز فعالیت داشت و به همین علت خانهای مجردی را در محله کوچهمرغیها اجاره کرده بود و هر هفته، روزهای پنجشنبه و جمعه برای خریدوفروش پرندگان به این محل مراجعه میکرد. بررسی فرضیه ارتکاب جنایت با انگیزه «انتقامگیری» با توجه به شدت ضربات واردشده به بدن مقتول، در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و آنها مطلع شدند قربان با جوانی افغان به نام «جمشید» (٣٠ساله) در زمینه خریدوفروش پرندگان ارتباط مستمر داشت.
کارآگاهان به محل کار جمشید در مغازه خیاطی در خیابان مولوی رفتند و باخبر شدند همزمان با کشف جسد مقتول، جمشید بهصورت ناگهانی و در کمتر از ٢٤ ساعت، با صاحب خیاطی و همچنین صاحبخانهاش تسویهحساب کرده و از طریق مرزهای شرقی کشور بهصورت غیرمجاز از ایران خارج شده است.
مأموران چندی پیش در شرایطی که رسیدگی به پرونده قتل پیرمرد پرندهفروش همچنان در دستور کار قرار داشت، اطلاع پیدا کردند جمشید بهتازگی بهصورت غیرقانونی به ایران بازگشته و در تولیدی مانتو در محدوده میدان شهدای هفتمتیر بهعنوان خیاط مشغول بهکار شده است. بهاینترتیب، متهم روز جمعه گذشته بازداشت شد.
جمشید در تحقیقات اولیه منکر ارتکاب جنایت شده اما درنهایت به قتل اعتراف کرد و درباره انگیزهاش گفت: «مبلغ ٩ میلیون تومان بهعنوان قرض از مقتول گرفته بودم. پس از مدتی مقتول طلبش را خواست اما من هر بار به بهانهای این پول را پرداخت نمیکردم تا اینکه همین موضوع باعث اختلاف من با مقتول شد.
پس از گذشت مدتی متوجه شدم قربان با طرح موضوع طلب خود در بین سایر افرادی که در زمینه خریدوفروش پرندگان فعالیت دارند، باعث شد آنها معاملهای با من انجام ندهند و این در حالی بود که مقتول نیز فشارش را برای گرفتن پول هر روز افزایش میداد به همین علت تصمیم گرفتم با کشتن او هم خودم را از پسدادن پول خلاص کنم و هم از مقتول انتقام بگیرم».
متهم درباره نحوه ارتکاب جنایت نیز به کارآگاهان گفت: «با توجه به اطلاع دقیقی که از زمان حضور مقتول در تهران و همچنین محل سکونتش در منطقه مولوی داشتم، تصمیم به کشتنش گرفتم. قربان حدود ساعت چهار هر شنبه از تهران به کرج بازمیگشت تا در محل کارش حاضر شود.
روز حادثه بیرون از خانه مقتول منتظر او بودم. زمانیکه قربان از خانه خارج شد، خودم را در تاریکی شب پشت تیر چراغ برق پنهان کردم تا اینکه پس از عبور مقتول از مقابل چراغ برق، در یک لحظه به سمت مقتول حمله کردم و با چاقو چند ضربه به او زدم و بهسرعت از محل دور شدم».
انتهای پیام/
اما الان یه قاتله بدهکاره
تفاوت از زمین تا آسمونه
یعنی نفس یه انسان اینقدر بی ارزشه که به خاطر پول باید خونش ریخته بشه