به گزارش باشگاه شبانه باشگاه خبرنگاران جوان، زن جوان که در محل وقوع قتل، مقابل دوربين قوه قضاييه قرار گرفته بود، پس از آن که قاضي احمدي نژاد ماده ۱۲۹ آيين دادرسي کيفري را به وي تفهيم کرد که مواظب اظهاراتش باشد و حقيقت ماجرا را بيان کند، به تشريح اين حادثه تلخ پرداخت و گفت: نقشه سرقت طلاهاي پيرزن همسايه را از چند روز قبل در ذهن مي پروراندم تا اين که موضوع را با دخترم در ميان گذاشتم و از او خواستم در سرقت طلاها با من همکاري کند.
پيرزن به تنهايي درمنزل ۵۰ متري زندگي مي کرد و ما به خانه او رفت و آمد داشتيم. از مدتي قبل هم فهميدم که پيرزن النگوها را از دستش خارج کرده و قصد دارد به زيارت عتبات عاليات برود. آن شب با طرح يک نقشه حساب شده ابتدا دخترم را به منزل پيرزن فرستادم تا اوضاع را بررسي کند.
وقتي دخترم با من تماس گرفت که وضعيت آرام است من هم حدود ساعت ۱۰ به منزل پيرزن رفتم. قابلمه حاوي اشکنه (غذاي محلي) را روي کابينت گذاشتم و حدود ۳۰ عدد قرص خواب آور را داخل ظرفي ريختم که قرار بود براي پيرزن درون آن غذا بريزم. من از ابتدا قصد کشتن او را نداشتم فقط مي خواستم وقتي او خواب آلود شد کليدهاي منزلش را بردارم به طوري که او رفتن ما را ببيند و بعد از اين که بيهوش شد دوباره به منزلش بياييم و طلاهايش را سرقت کنيم.
با اين نقشه غذاي حاوي قرص هاي خواب آور را به او خوراندم. حدود نيم ساعت بعد پيرزن در حالي که عنوان مي کرد حالش خوب نيست به طرف حمام رفت تا دست و صورتش را بشويد. به دخترم اشاره کردم همراهش برود اما او وقتي دست و پاهايش را شست ناگهان گفت: «حالم خوب نيست فردا هم بايد براي آزمايش خون به آزمايشگاه بروم» با اين جمله خيلي ترسيدم با خودم فکر کردم اگر آزمايش خون مشخص کند که تعداد زيادي قرص خواب آور به او خورانده ايم همه چيز لو مي رود اين بود که در يک تصميم آني پشت سرش قرار گرفتم و شال گردن را دور گلويش انداختم. آن را کشيدم که پيرزن روي زمين افتاد.
در اين لحظه با دستانم جلوي دهانش را گرفتم که جان سپرد و سپس از دخترم خواستم تا دستانش را ببندد. ديگر چيزي نمي فهميدم. خيلي وحشت کرده بودم. سراسيمه کشوي کمد را باز کردم و با برداشتن طلاها قصد فرار داشتيم که نقشه ديگري به سرم زد. با چاقو شيلنگ آبگرمکن را در حالي بريدم که سماور نيز در کنار آن روشن بود. مي خواستم خانه را به آتش بکشم تا کسي متوجه جنايت نشود. خانه را هم بهم ريخته بودم تا وانمود کنم دزدان به منزل پيرزن دستبرد زده اند.
این گزارش حاکي است: دختر ۱۹ ساله متهم نيز درباره چگونگي ماجرا به «قاضي احمدي نژاد» گفت: وقتي من زودتر به منزل پيرزن رفتم چند بار تلفن زنگ زد ترس سراسر وجودم را فرا گرفته بود با صداي عبور خودرويي از داخل کوچه وحشت مي کردم و تصورم اين بود که خودرو پليس است.
ساعتي بعد با مادرم تماس گرفتم و گفتم بيايد کسي در خانه پيرزن نيست! دختر جوان در حالي که لرزش دستانش محسوس بود ادامه داد: با پول هايي که مادرم از فروش طلاها به دست آورد تنها ۲ گوشي تلفن همراه خريديم. آن شب وقتي از منزل پيرزن بيرون رفتيم داخل کوچه ديوانه وار مي دويدم. من از اين که مادرم قصد داشت پيرزن را بکشد اطلاعي نداشتم و تنها به خاطر سرقت با او همکاري کردم. اين در حالي بود که پدرم نيز در جريان موضوع قرار نداشت.
بر اساس این گزارش ، در آغاز بازسازي صحنه قتل ابتدا کارآگاه نريماني (افسر پرونده) خلاصه اي از محتويات اين پرونده جنايي را تشريح کرد و در پايان نيز قاضي ويژه قتل عمد با اعلام ختم بازسازي صحنه قتل، دستور انتقال متهمان به زندان را صادر کرد تا اين پرونده جنايي ديگر مراحل قانوني خود را طي کند.
انتهای پیام/