خبرنگار رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران- ملیکا مومنی راد؛ سالها فعالیت در تئاتر از او بازیگری ساخته است که به خوبی میتواند از پس بازی در حوزه تصویر هم بربیاید، با توجه به سالها هنرنمایی رویا میرعلمی بر روی صحنههای تئاتر ایران و همچنین در سریالهایی چون حیرانی و زمانه انتظاری جز درخشش او در نقش زیبا در سریال شمعدونی نمیرفت.
سین: اولین جرقههای ورودتان به عرصه تئاتر؟
جیم:پیش از ورود به دانشگاه و تحصیل در رشته طراحی صحنه در دانشگاه هنرهای زیبا علاقه به هنر در من وجود داشت و در حوزههای نقاشی و داستان بیتجربه نبودم. با آنکه ترجیحم قبولی در رشته گرافیک یا نقاشی بود، اما این اتفاق نیفتاد و به علت علاقهام به طراحی صحنه، این گرایش از هنر تئاتر را برگزیدم. اما خیلی اتفاقی در سالهای اول ورود به دانشگاه وارد عرصه بازیگری شدم.
سین:چرا اتفاقی؟ و این اتفاق چگونه افتاد؟
جیم:قبل از ورودم به عرصه بازیگری هیچ علاقه و تجربهای در این حوزه نداشتم و اصلا بازیگری دغدغهام نبود، با این همه با مطرح شدن پیشنهادی به عنوان کوچکترین عضو گروه نمایش خویش خانه به کارگردانی حسین کیانی با بازی احمد مهرانفر، آیدا کیخانی و آنتهآ پناهی به روی صحنه سالن تجربه رفتم که این روزها با نام سالن استاد سمندریان شناخته میشود، البته ناگفته نماند آن زمان هنوز با حسین کیانی ازدواج نکرده بودم.
سین:احساستان را در اولین تجربه بر روی صحنه به یاد دارید؟
جیم:خوشبختانه تئاتر را به صورت حرفهای آغاز و دنبال کردم، اما هیچ وقت حس و حال اولین باری را که در مقابل تماشاگران روی صحنه رفتم را فراموش نمیکنم، با اینکه کماکان بعد از سالها تجربه و فعالیت در این حرفه هنوز وقتی به روی صحنه میروم برای مجذوب کردن و خسته نشدن مخاطب و اجرایی بینقص اضطراب دارم و فشارم پایین میآید، اما در اولین تجربه یک لرزش درونی بر من مسلط شده بود، آنقدر استرس داشتم که حتی نمیدانستم برای فرار از این احساسات باید چه کنم و فقط خودم میدانستم در آن لحظات بر من چه میگذرد و هیچ کدام از تماشاگران و بازیگران متوجه حالتهای من نشده بودند.
سین:بیشتر حضور شما را به عنوان بازیگر شاهد بودیم، چرا از طراحی صحنه فاصله گرفتهاید؟
جیم:در ابتدای حضورم در این حرفه به دلیل علاقه و گرایش تحصیلیام به عنوان طراح صحنه و لباس فعالیت داشتم و به یاد دارم در یکی از جشنوارههای فجر همان سالها در بخش طراحی صحنه و بازیگری زن کاندید و در نهایت به عنوان بهترین بازیگر انتخاب شدم.
همیشه ترجیح میدهم انرژی و زمان خود را صرف حیطهای کنم که در آن شناخته شدم و به اصطلاح از یک شاخه به شاخه دیگر نپرم، سالهاست که بازیگرم و آن تمام روح و جسم مرا درگیر خودش کرده است و با وجود علاقه به گرایش تحصیلیام مشغله کاری و ذهنی مانع از فعالیتم در آن حوزه میشود.
سین:ورودتان به عرصه تصویر چگونه اتفاق افتاد؟
جیم:تئاتر مرا از هر جهت اغنا میکرد و میلی برای دیدهشدن در من وجود نداشت و از طرفی دوست داشتم روزی وارد حیطه تصویر شوم که جایگاه خود را در تئاتر پیدا کرده باشم و اولین تجربه تصویری من با بازی در سریال "حیرانی" زمانی رخ داد که از فعالیتم در تئاتر بیش از یک دهه میگذشت. امید بنکدار و کیوان علیمحمدی کارگردانان "حیرانی" بازی مرا در نمایش "مضحکه شبیه قتل" اثر حسین کیانی دیده بودند و پیشنهاد بازی در این سریال را با من مطرح کردند. با وجود همه دودلیها و شک و تردیدم بعد از خواندن فیلمنامه پیشنهاد آنها را پذیرفتم، اما چند روز بعد همان شک و دودلیام باعث شد تا بحثی که میان من و مدیر تولید پروژه اتفاق افتاده بود را بهانهای کنم برای انصراف اما ساعتها صحبت کیوان علیمحمدی سبب شد تا امروز از بازی در "سریال حیرانی" خوشحال باشم.
سال فعالیت در تئاتر موجب شد تا نقشهای متفاوتی را در ژانرهای گوناگون ایفا کنم و تنها تئاتر است که این امکان را به بازیگر میدهد در حیطه تصویر هم خدا را شکر که این اتفاق افتاد و در ادامه فعالیتم بعد از سریالهای "حیرانی" و "زمانه" در "شمعدونی" بواسطه شخصیت و تفکر قابل احترام سروش صحت و تصویر درست و متفاوتی که از نقش زیبا برایم ارائه داد سبب شد تا این پیشنهاد را بپذیرم.
سین:صحنه یا دوربین؟
جیم:ترجیح من کار خوب است، درهرکدام از حوزههای تئاتر، سینما و تلویزیون اگر پیشنهاد خوبی داشته باشم، صددرصد فارغ از آنکه مربوط به چه حوزهای است آن را میپذیرم.
سین:چرا حسین کیانی؟
جیم:همیشه دلم میخواست فردی که قرار است سالها با او زیر یک سقف زندگی کنم آگاه باشد و خوشبختانه حسین کیانی از زمانه خودش چندین قدم جلوتر و آگاهتر است، بعد از نمایش خویش خانه تجربه همکاری مجدد ما را به این نتیجه رساند که میتوانیم زوج خوبی باشیم و ما در دورهای این تصمیم را گرفتیم که فاصله زمانی زیادی میان تصمیمگیری تا ازدواج نبود، نه مثل این روزها که بعد از 10 سال معاشرت آخرش هم به جایی نمیرسند (باخنده).
سین:از تجربه همکاری با همسرتان بگویید؟
جیم:خوشبختانه در تمام این سالها سعی کردیم با تعامل با یکدیگر جلو برویم، تجربههای مشترک زیادی با همسرم داشتم و معمولا او هر شخصیتی را با توجه به شناختی که از من و سایر اعضای گروه دارد خلق میکند. گاهی پیشنهاداتی را مطرح میکنم و گاهی هم به آنچه که مربوط به نقشم است اعتراض میکنم و پیش آمده که خلق شخصیتی را که دوست دارم ایفاگر آن باشم را به او پیشنهاد کنم، چند سال قبل خواهان ایفای نقش دختری بودم که از لحاظ عقلی دچار مشکل است و نمایشنامهای هم براساس همین موضوع به قلم حسین کیانی نوشته شد، البته پیشنهادات من همواره با تغییراتی از سوی او بکار گرفته میشود، در حال حاضر علاقه به بازی در نقش یک معتاد را دارم، به همسرم هم گفتم اما نتیجهای نگرفتم. (باخنده)
سین:حرف آخر را در خانه شما چه کسی میزند؟
جیم:معمولا حسین کیانی ترجیح میدهد چشم بگوید. (باخنده)
سین:مادر بودن منافاتی با بازیگری دارد؟
جیم:نزدیک به دو سال بعد از تولد فرزندم کارن در حرفهام فعالیت نکردم و بعد از این مدت با کمکهای خانوادهام دوباره به دنیای تئاتر برگشتم. میتوان هم مادر بود و هم بازیگر اما پذیرش ایندو مسئولیت در کنار هم بسیار سخت است.
سین:در انتخاب نام فرزندتان حسین کیانی چشم گفت؟ و چرا کارن؟
جیم:من اسم کارن را انتخاب کردم چون هم اسم کمیابی بود و هم سالها پیش اجرای پیانویی از کارن همایونفر دیده بودم که هنوز بعد از سالها مجذوب هنرنماییاش هستم و همین باعث شد تا همیشه دوست داشته باشم نام فرزندم را کارن بگذارم و به علاوه اینکه علاقهای نداشتم به نام کیخسرو، کوروش و کیان که پیشنهادات پدرش بود.
سین:کارن علاقهای به حرفه شما و پدرش دارد؟
جیم:حضور در این فضا در کنار دوستان من و پدرش و بازی کردن با آنها را بسیار دوست دارد (باخنده) نقاش و مهاجم بسیار در فوتبال است و در حال حاضر دوست دارد فوتبالیست شود.
سین:خود شما هم اهل فوتبال هستید؟
جیم:به شدت، من و همسرم و کارن هرسه از طرفداران استقلال هستیم.
سین:پس در روزهای دربی آرامش در خانه شما حاکم است؟
جیم:از آن جهت بله، ولی در دو دربی آخر فقط حرص خوردیم و آرامشی دیگر برایمان نمانده بود. (باخنده)
سین:نوستالژیهای رویا میرعلمی؟
جیم:برای لحظه به لحظه کودکیم برای شنبه شبها که سریال سالهای دور از خانه پخش میشد و با رفتن برق ساعتها پای تلفن مینشستم و شماره اداره برق را میگرفتم، آنقدر که دیگر سریال سالهای دور از خانه که هیچ انرژی من هم تمام میشد، برای مادربزرگ و خانه باغی که همه را دور هم جمع میکرد و حتی برای خودکار بیک که یک تومان بود دلتنگ میشوم، اما بعضی وقتها فکر میکنم که بچههای امروز خوشبختتر از ما هستند، ما که سالهای کودکیمان را در جنگ و وضعیتی گذراندیم که از هر سو تنشهایی بر ما وارد میشد و هنوز اوضاع کشور به ثبات نرسیده بود.
سین:و دوران کودکیتان چگونه گذشت؟
جیم:آن دوران با تذکرات معلم برای حرف نزدن من و بغلدستیام و تلاشهای بیوقفه من و خواهرم برای اذیت کردن برادر کوچکمان گذشت.
سین:چرا اذیت؟
جیم:معمولا در خانوادههای ایرانی و به خصوص خانواده ما به فرزند پسر بیشتر بها میدادند و همین حسودی من و خواهرم را بر میانگیخت و فکر میکنم اگر نگویم بهتر باشد چون بدآموزی دارد.
سین:و بلاهایی که سر برادرتان آوردهاید؟
جیم:در اتاق تاریک او را حبس میکردیم، غذایش را میگرفتیم و نمیگذاشتیم هیچچیز بخورد و خیلی اتفاقات دیگر که امروز از گفتن آنها شرم دارم (باخنده) و میگویم که برادرم را عاشقانه دوست دارم و پشیمان هستم.
سین:با توجه به خاطراتی که تعریف کردید، کودک آرامی نبودید؟
جیم:بچه منزوی و یا آرامی نبودم و شیطنتهای ریز و خاص خودم را داشتم، اما در عین حال خجالتی بودم و تا حدی از جمع واهمه داشتم که تئاتر در جهت رفع این مسئله خیلی به من کمک کرد.
سین:خط قرمز رویا میرعلمی؟
جیم:آنچه که به شدت آزارم میدهد دروغ است.
سین:و واکنشتان در برابر دروغ؟
جیم:به شدت و به سرعت از کسی که دروغ بگوید فاصله میگیرم.
سین:خصلت بارزتان از دید اطرافیان چیست؟
جیم:اطرافیان لطف دارند و مرا مهربان میدانند ، من در زندگی فقط سعی میکنم خود را برتر از دیگران ندانم و این را وظیفه خود میدانم، به عقیده من این دنیا آنقدر ارزش ندارد که به هم نوعمان بیاحترامی و بیتوجهی کنیم.
سین:آشپزی هم یکی از هنرها است، به عنوان یک هنرمند چقدر آشپزی خودتان را قبول دارید؟
جیم:خیلی زیاد، تا به امروز محال بوده کسی دستپختم را تجربه کند و فرصت بعدی را از دست بدهد، تخصصم در دست کردن قیمه نثار و خوردن قورمه سبزی است.
سین:اهل شعر هستید؟
جیم:اشعار حافظ و سعدی را بسیار دوست دارم و سهراب سپهری ، احمد شاملو و فروغ فرخزاد نیز شاعران مورد علاقه من هستند.
سین: قلم کدام نویسندگان تا به امروز شما را تحت تاثیر خود قرار داده است؟
جیم:کتاب "دزیره" اولین رمانی بود که در دوران نوجوانی خواندم و به علت استقلال قهرمان اصلی داستان بسیار با آن ارتباط برقرار کردم، چرا که خودم هم در زندگی فردی مستقل هستم و همواره در زندگی برای همه داشتههایم تلاش کردهام و همینطور صادق چوبک با کتاب "سنگ صبور" و عباس معروفی با داستانهای بینظیرش مرا مجذوب خود کردهاند و هاروکی موراکامی نیز از نویسندگانی است که بسیار با آثارش ارتباط خوبی برقرار کردم.
سین:گوشنوازترین صدایی که شنیدهاید؟
جیم:صدای استاد شجریان را بسیار دوست دارم و از شنیدنش لذت میبرم.
سین: سینمای کدام کشورهای جهان را میپسندید؟
جیم:سینمای ایتالیا و آثار کارگردانانی چون میکل آنجلو آنتونیونی، فدریکو فلینی و تئوآنجلوپولوس را دوست دارم و به شدت طرفدار سینمای به دور از تجملات و زرق و برق هستم، دنبال کننده سینمای هالیوود هستم، اما تماشای آثار فردی چون کریشتف کیشلوفسکی را به استیون اسپیلبرگ ترجیح میدهم و علاقه زیادی نیز به سینمای روسیه و آثار آندری تارکوفسکی و سرگئی پاراجانف دارم.
سین: حرفی هست که ته دل یا نوک زبانتان جا مانده باشد؟
جیم: بخاطر تجربه همکاری موفق با سروش صحت و بازیگران خوب سریال شمعدونی که سبب شد دوستیهای پایداری شکل بگیرد، خدا را شکر میکنم و خوشحالم از اینکه کارگردانان تلویزیون و سینما از بازیگران عرصه تئاتر بهره میگیرند و عدهای از آنان مرز و تفاوتی را میان بازیگران دارای نگاه متخصص با افراد فاقد این ویژگی قائل هستند و همچنین ناراحتم بخاطر مشکلاتی چون نبود حمایت دولتی و بودجه که گریبانگیر تئاتر شده و دغدغه و نگاه کارگردانان را به سمت گیشه برده است.
سین جیم در نگاه رویا میرعلمی؟
سین جیم از تصوری که داشتم خیلی بهتر بود و بینهایت از حضورم در باشگاه خبرنگاران و همصحبتی با شما خوشحال هستم.
انتهای پیام/