به گزارش
باشگاه شبانه (باشگاه خبرنگاران)، متهم که رضا نام دارد، از سال ٨٥ در زندان بهسر میبرد. او به اتهام قتل در شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به قصاص محکوم شده است.
رضا در جلسه رسیدگی به پروندهاش، گفت: «اصلا مقتول را نمیشناختم و نمیدانستم کیست، البته او را دیده بودم، چون در میوهفروشی محل کار میکرد. روز حادثه وقتی داشتم از مقابل مغازه رد میشد حرفی زد که خیلی ناراحت شدم. این چندمینبار بود که وقتی مرا میدید این حرف را میزد. او میخواست با تشبیهکردن من به یک نفر که اصلا از او خوشم نمیآمد، عصبانیام کند و آن روز موفق شد این کار را بکند. نتوانستم خودم را کنترل کنم و یک مشت به او زدم.
مقتول عصبانی شد و او هم مرا زد. میخواستم فرار کنم که دوستانش آمدند، آنها سه نفر بودند و من یک نفر و برای اینکه بتوانم از خودم دفاع کنم، چارهای نداشتم بهجز اینکه او را با چاقو بزنم و بعد از این کار هم فرار کردم. من ناراحتی اعصاب دارم و نمیتوانم خودم را کنترل کنم. در دادسرا هم موضوع را به بازپرس گفتم».
هیأت قضات با توجه به ادعای متهم، تصمیم گرفتند او را به پزشکیقانونی معرفی کنند تا سلامت روانیاش مورد بررسی قرار گیرد.
متخصصان بعد از بررسی وضعیت متهم، عنوان کردند وی درحالحاضر سالم است و در زمان ارتکاب جرم نیز نشانهای از جنون یا هر بیماری روانی دیگر که رافع مسئولیت کیفریاش باشد، نداشته است. ضمن اینکه سابقه بستریشدن در بیمارستان روانی را هم ندارد. با توجه به این گزارش و دفاعیات متهم و همچنین درخواست قصاص از سوی پدر مقتول، هیأت قضات وارد شور شدند و رضا را به قصاص محکوم کردند.
رأی صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت و او یکبار دیگر تأکید کرد برای اینکه بتواند از خودش دفاع کند، دست به این قتل زده و مقتول قصد کشتن او را داشت، اما دیوان، اعتراض را وارد ندانست و رأی صادره را مورد تأیید قرار داد.
پس از آن، فرزندان مقتول که زمان محاکمه قاتل پدرشان صغیر بودند، به سن قانونی رسیدند و خواستار قصاص رضا شدند. سپس پرونده به دادسرای جنایی تهران ارسال شد و دادسرا برای گرفتن اذن اجرا، آن را به دفتر رئیس قوهقضائیه ارسال کرد. با توجه به قانونی و شرعیبودن رأی صادره، اجازه اجرای حکم صادر شد. تا اینکه یکی از روزهای پاییز سال ٨٧، پرونده برای اجرا آماده شد و به رضا اعلام کردند سحرگاه فردا اعدام خواهد شد. این در حالی بود که به اولیایدم نیز ابلاغ شده بود برای اجرای حکم در زندان حاضر شوند.
هرچند مجرمانی که آن روز برای اجرای حکم پای چوبهدار برده شدند هیچکدام بخشیده نشدند، اما رضا به دلیل حضورنداشتن اولیایدم، به بند برگشت.
دراینمیان، تلاشها برای جلب رضایت اولیایدم ادامه داشت تا اینکه بهمن سال گذشته یکبار دیگر به مرد جوان ابلاغ شد اعدام خواهد شد، رضا که یکبار شوک ناشی از رفتن پای چوبهدار را تحمل کرده بود، اینبار هم به سلول انفرادی برده شد و تصور میکرد هر لحظه به مرگ نزدیک میشود؛ اما وقتی صبح روز اجرای حکم در نوبت نشست، به او خبر دادند اولیایدم باز هم نیامدهاند. بنابراین او یکبار دیگر به سلولش بازگردانده شد.
رضا که ٩ سال از عمرش را در زندان گذرانده و دوبار پای چوبهدار رفته است، در نامهای خطاب به قضات صادرکننده حکم، از آنها خواست تا زمانی که تکلیفش روشن شود، او را با سند آزاد کنند.
مرد جوان در نامهای که به شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران ارسال کرده، نوشته است: «من روزهای بسیار سختی را گذراندم و دوبار با مرگ چشمدرچشم شدهام، حالا که اولیایدم نه اعلام گذشت میکنند و نه برای اجرای حکم اقدامی انجام میدهند، درخواست دارم براساس قانون جدید مجازات اسلامی، با آزادی من بهطور موقت و تا تعیینتکلیف پروندهام موافقت کنید». پرونده رضا برای بررسی این درخواست، در اختیار قضات شعبه ٧٤ قرار دارد.
انتهای پیام/