به گزارش
باشگاه شبانه (باشگاه خبرنگاران)، پسري ۲۱ ساله هستم عاشق يکي از دختران فاميل شده ام که ۱۵ سال دارد و در شهر ديگري ساکن است. مي خواستم بدانم اين مسافت طولاني (بين شهر من و شهر او) در آينده مشکل ساز خواهد بود يا نه؟
مخاطب محترم با توجه به گفته هاي شما نمي توان به درستي شما را راهنمايي کرد چرا که هنوز معلوم نيست آيا هدف اصلي شما ازدواج در آينده است و آيا طرف مقابل نيز شما را دوست دارد يا خير، همچنين به وضعيت تحصيلي، وضعيت شغلي، حمايت خانوادگي خود و طرف مقابل تان هم اشاره اي نکرديد. با اين حال، به نظر مي آيد که نگراني اصلي شما به خاطر بعد مسافت و فاصله مکاني از فرد دلخواهتان نيست، بلکه نگراني شما به خاطر دست کم گرفتن توانايي ها و توانمندي هاي شما در مواجهه با مشکلات آتي زندگي است. چرا که خيلي از افراد توانسته اند به خوبي از پس اين جنبه (بعد مسافت) برآيند و البته وجود نزديکي مکاني الزاما باعث خوشبختي دو نفر نخواهد شد.
فقط عشق کافي نيست
در مجموع بايد گفت که در امر ازدواج پايدار، مهم ترين مسئله، آمادگي هر دو طرف و مسئوليت پذيري در برابر انتخاب شرايط ازدواج است. البته تنها وجود عشق و علاقه به طرف مقابل، ملاک خوشبختي نيست بلکه بايد گفت توانمندي هر يک از افراد در فراهم آوردن محيطي امن و حمايتي در زندگي مهم تر است؛ به خصوص از طرف شما که چه امکانات و منابع مادي و توانمندي هايي را در اداره يک زندگي دارا هستيد؛ به عنوان مثال، با توجه به اينکه اکنون نگران اين موضوع (بعد مسافت) هستيد، که اگر در آينده به وجود آيد، نمي توانيد خودتان را با شرايط به وجود آمده سازگار کنيد يا اينکه توانايي رو به رو شدن با اين موضوع اينقدر برايتان سخت و ناگوار است، چگونه مي توانيد مسائل اساسي تر و مهم تر از اين موضوع را به تنهايي يا با کمک طرف ديگر حل کنيد؟
نکات مثبت بعد مسافت
گاهي فاصله گرفتن از شرايط فعلي (حتي از خانواده اصلي) مي تواند اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالاتر ببرد و باعث شود شما از حالت وابستگي مادي و عاطفي رها شويد و اين مي تواند به استقلال طلبي و بالابردن توانمندي هاي تان کمک شاياني کند.به هر حال قبل از اينکه به مسائل کمتر مهم توجه کنيد، به مسائل اساسي تري همچون داشتن ملاک هاي يک ازدواج موفق و پايدار ( مانند استقلال، شغل مناسب، تحصيلات موفق، ارتباط مناسب و موثر با خانواده تان و ... ) فکر کنيد و آن ها را کسب کنيد. ثانيا گاهي تحمل سختي ها و مشکلات انسان را پخته تر و سازگارتر مي کند و ثالثا چه شواهدي وجود دارد که ايشان در آينده همراه شما نباشد و يا چه دليلي وجود دارد که اگر شما در شهر ديگري در آينده زندگي کنيد، خوشبخت تر نباشيد.
واقع بين باشيد
پس بياييد به جاي تصميم گيري احساسي و هيجاني، واقع بينانه و مسئولانه بينديشيد و سعي کنيد توانمندي هاي خود را در جنبه هاي ديگر بالا ببريد و مطمئن باشيد اگر شرايط مناسبي را براي خودتان مهيا کنيد (منابع حمايتي و مادي) هر دختري حاضر است بعد مسافت را تحمل کند و اين را بدانيد که در آينده به خاطر تلاش و هدفمندي که شما در زندگي خواهيد داشت، او هميشه شما را همراهي مي کند. در انتها، مشورت حضوري نيز مي تواند شما را در اتخاذ يک تصميم عاقلانه کمک کند.
شوهرم به من بی وفايی مي کند
خانمي ۲۵ساله و متأهلم. فرزند ندارم. حدود ۵ سال است که از ازدواجم مي گذرد، در اين ۵ سال، همسرم به دفعات به من خيانت کرد و هر بار او را بخشيدم و به زندگي ام ادامه دادم ولي اين حرکت او تکرار شد و من اين دفعه نمي توانم او را ببخشم. بر سر دو راهي مانده ام که آيا جدا شوم يا نه. لطفا کمکم کنيد. در ضمن، ما به کلاس هاي مشاوره نيز رفته ايم، ولي چون همسرم به تکاليفش عمل نمي کند، فايده اي ندارد.
در زندگي مشترک دوست داشتن و دلبستگي، لازمه تداوم راه است ،اما در کنار آن تعهد نسبت به همسر نکته مهمي است که از جهات مختلف، شرعي، اخلاقي، اجتماعي و حقوقي حکم صريح و روشني دارد. به بيان ديگر در ازدواج طرفين به يکديگر تعهد دارند که تحت هيچ شرايطي خيانت نکنند و اين خط قرمز زندگي زوجين است.
شما بايد در اين موقعيت، به واکاوي و ريشه يابي دليل اين رفتار همسرتان که به گفته شما چندين و چند بار تاکنون از او سر زده است، بپردازيد. بهتر است اين کار را در حضور و با راهنمايي يک مشاور انجام دهيد تا اگر همسر شما به هر دليلي به اظهار دليل اصلي رفتار خود به شما تمايلي ندارد، بتواند آن را با مشاور و يا يک فرد مورد اعتماد در خانواده در ميان بگذارد؛
به عنوان مثال شايد يکي از دلايل اين رفتار او، عدم علاقه به شما باشد، نداشتن گرايش به داشتن فرزند - اگر از ناحيه وي باشد - نيز مي تواند دليلي براي نپذيرفتن مسئوليت در زندگي و عدم تعهد نسبت به آن باشد، به هر حال اين دلايل بايد به صورت دقيق مشخص شود و سپس با توجه به آن براي حل مشکل اقدام کرد.
انتهای پیام/