گروه
فرهنگی باشگاه خبرنگاران- سحر قناعتی، کم شدن مخاطبان سینما حقیقت انکار ناپذیری است که یک خطر جدی برای ادامهی کار این عرصه به حساب میآید روشن است که هیچاتفاقی بدون دلیل نیست و برای نجات سینما از این منجلاب باید آسیبشناسی جدی صورت بگیرد.
یکی از عواملی که سبب جذب مخاطب به سینما میشود قصهی داشتن فیلمها است. متاسفانه در چند سال اخیر فیلمهای سینمایی از حالت روایی بودن بیرون آمدهاند و در بهترین حالت یک قصه 15 دقیقهای را در 90 دقیقه به تصویر میکشند که همین موضوع سبب کشش و طولانی شدن فیلمها و به دنبال آن دلزدگی مخاطب میشود.
اگر نگاهی به سیوسومین دوره جشنواره فیلم فجر که چشماندازی از سینما سال 94 است، بیاندازیم خواهیم دید کمتر از تعداد انگشتان یک دست فیلم قصهدار داشتیم که اتفاقاً همان فیلمها هم نظر مخاطبان را به خود جلب کردند.
اگر به تاریخ کشور خود نگاه کنیم خواهیم دید که ایرانیان از کودکی با قصه انس گرفتهاند و اگر به لحاظ روانشناسی هم بررسی کنیم فیلمهای صاحب قصه با تاثیرگذاری بر نوستالژی افراد سبب جذب آنها به فیلمهای سینمایی میشوند.
مدتی در بین کارگردانان صاحب سبک، فیلمهای ضد قصه مد شده بود و پس از مدتی با شکست رو به رو شد شاید دلیل حال و روز بد این روزهای قصه در سینما وضعیت بد فیلمنامهها و صاحبان آنها باشد که توسط وزارت ارشاد و سازمان سینمایی باید سامان داده شود در کل وجود قهرمان در بطن قصه نکتهی فراموش شدهی این روزهای سینما است که اتفاقاً کمک شایانی هم به بهبود وضعیت این عرصه میکند.
کارگردانی که مشتاق به روایت قصه در فیلمهای خود هستند میتواند با پرداخت صحیح شخصیتها و ایجاد کشش مناسب در قصه انقلابی در سینما به پا کنند و استقبال مردم از فیلمهایی چون «شهر موشها2» و «در دنیای تو ساعت چند است» میتواند گواه این موضوع باشد.
فیلمهایی که قصهی محکمی داشته باشند فروش مطلوبی خواهند داشت
عبدالله باکیده تهیهکننده و کارگردان سینما در خصوص قصه محور بودن فیلمهای سینمایی گفت: اصولاً سینمایی که بعد اقتصادیاش توجه ویژه دارد باید به سمت قصه نگاری برود زیرا تماشاچی برای رفتن به سالنهای سینما نیاز به قصه دارد و این موضوع رمز موفقیت سینما در مقابل تماشاچی است.
وی در ادامه افزود: قصه اساس یک فیلم سینمایی خوب است و سینمای ایران پر از فیلمهایی است که در قصه پردازی موفق بودند اما باید بگویم که پرداخت درست یک قصه و شخصیت پردازی به همان اندازه وجود قصه مهم است.
این کارگردان اظهار داشت: در سینمای ایران هر کدام از فیلمها به نوعی قصه دارند گاهی دیده میشود که آن قصه پر شاخ و برگ نیست اما در بطن فیلم وجود آن دیده میشود. در گذشته فیلمسازان بسیار به ساخت فیلمهای قصه محور میپرداختند و امروزه فیلم سینمایی «خط ویژه» مصطفی کیایی نمونه بارز یک فیلم قصه محور است که مخاطب را لحظه به لحظه با خود همراه میکند. کیایی به خوبی از پس پرداخت این فیلم بر آمده و شخصیت پردازیها به طور درست صورت گرفته است.
باکیده در پایان گفت: اگر دقت کنید فیلمهای سینمایی هم که امسال فروش خوبی داشتند صاحب قصههای جذاب بودند و کارگردانان و نویسندگان ما برای جذب تماشاگر به سینما باید عنصر قصه در فیلمها را پرروش دهند.
اهمیت ندادن به فیلمنامهنویسان عامل ضعف قصه از سینما شد
همچنین سامان سالور کارگردان سینما با اشاره به وضعیت قصه در سینما گفت: در حال حاضر تعداد کمی از فیلم های سینمایی قصه مدار است و بیشتر فیلمها با اتکا به یک طرح ساخته میشود.
وی در ادامه افزود: دلیل عمدهی کمرنگ شدن قصه در سینمای ما اهمیت ندادن به بخش نویسندگی است که به دستمزد تمام عوامل یک فیلم نگاه کنیم خواهیم دید که دستمزد یک بازیگر چندین برابر نویسنده است و در حال حاضر نویسندگان مظلومترین افراد سینما هستند.
کارگردان فیلم سینمایی «تمشک» خاطر نشان کرد: فیلمنامهنویسان خوب میتوانند با گذاشتن کلاسهایی در خانه سینما این عرصه را پرورش دهند. چند وقتی است که فیلمنامهها ضعیف شدند و یک سوژهی جدید و جذاب نمیبینید. فیلمنامهنویسان هم وقتی میبینند فیلمی موفق میشود از آن کپی برداری میکنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: امیدوارم با توجه بیشتر به مقوله فیلمنامهنویسی وضعیت قصه در سینمای ما بهبود یابد.
سینمای بدون قصه سینما نیست
حسین فرحبخش تهیه کننده سینما در خصوص وضعیت قصه داشتن فیلمهای سینمایی گفت: کسانی که از سال 62 به بعد مسئولیت سینما را به عهده گرفتند اعتقادی به وجود قصه در سینما نداشتند. حتی سالهای 65-66 فیلمهایی که قصهوار بودند را درجه کیفی «ج» میداند تا عبرتی شود برای کارگردان که دیگر به سمت قصه نروند.
وی در ادامه افزود: متاسفانه مسئولان کاری میکردند که صنعت سینمای ایران از قصهدار بدون فاصله بگیرد و این مسیر مانند ریل قطاری شد که همه مسئولین بعدی روی آن حرکت کردند حتی وقتی میخواستیم پروانه ساخت بگیریم فیلمهای صاحب قصه را مبتذل میدانستند و پروانه نمیدادند.
کارگردان فیلم «مستانه» اظهار داشت: در سیوسومین دوره جشنواره فجر تنها 2 یا 3 فیلم دارای قصه بودند که آمار تاسف برانگیزی است سینمای بدون قصه متروک است و اصلاً نمیشود نام سینما را بر آن گذاشت مردم وقتشان را از سر راه نیاوردهاند که برای دیدن اراجیف به سینما بیایند.
وی ادامه داد: این روزها کارگردانان نام سینمای روایی را بر آثار خود میگذارند در صورتی که سینمای روایی بدون قصه بیمعنا است. سینمای ایران فاقد قصه است به همین خاطر جشنوارههای خارجی به فیلمهای ما جایزه میدهند، آنها فقط بر اساس قصه فیلم میسازند و با دیدن فیلمهای بدون قصه ما متعجب شده و به آنها جایزه میدهند.
فرحبخش در پایان خاطرنشان کرد: به دلیل قصه نداشتن فیلم ها و عدم استقبال مخاطبان از این سینما دیگر بخش خصوصی حاضر به سرمایهگذاری روی فیلمها نمیشود و وضعیت سینما از حال حاضر هم برتر میشود.
در حال دور شدن از سینمای قصهگو هستیم
راما قویدل کارگردان سینما در خصوص قصه محور بودن فیلمهای سینمایی گفت: در حقیقت سینمای ما در حال دور شدن از وضعیت قصه محوری است. مردم ما به سبب ایرانی بودن و آمیخته شدن روح ایرانیان با قصه با سینمای قصهگو ارتباط بیشتر و بهتری برقرار میکنند و دور شدن سینمای ما از این موضوع سبب افت شدید آن میشود.
وی در ادامه افزود: فیلمنامه مهمترین عامل در شکل گیری یک فیلم سینمایی است و معضل همیشگی سینمای ما نیز به حساب میآید اگر فیلمنامهنویسان ما توجه بیشتری به وجود قصه فیلمنامههای خود میکردند وضعیت سینما بهتر از حال حاضر میشد فیلمنامهنیوس فیلمنامه را میدهد مسئولیت قصهگویی را دارد اما روایت درست آن وظیفهی کارگردان است.
قویدل در پایان خاطرنشان کرد: امیدوارم همهی ما به اصالت خود که فرهنگ قصهگویی است برگردیم و وضعیت فیلمهایمان بهبود یابد.
انتهای پیام/