به گزارش حوزه سیاست خارجی
باشگاه خبرنگاران، حمید ابوطالبی در یادداشتی با عنوان «پروتکل الحاقی وضرورت یکپارچگی ملی» آورده است: دربرابرمخالفین روند مذاکرات درایران هم، دکتر روحانی باتکیه برمتن اصلی پروتکل میگوید که «مدیریت اجرای پروتکل الحاقی با ما و برمبنای رعایت خطوط قرمزخواهد بود... همه کشورهایی که به مقررات بینالمللی میپیوندند، عاقلانه تصمیم میگیرند و به دنبال حفظ منافع کشورخود هستند واین مقررات را درچارچوب میپذیرند، زیرا هیچکس نمیخواهد امنیت کشورش را به خطر بیندازد...»
1) این روزها «پروتکل الحاقی» دشمنان بسیاری دارد؛ از مخالفین روند مذاکرات در ایران تا جناحهای تندرو درآمریکا، هریک از منظری و دیدگاهی. یکی نگران ازاینکه مبادا پروتکل اجرا شود، و دیگری هراسان ازآنکه مبادا اجرای آن کفایت نکند. اولی بر این باور است که اجرای پروتکل یعنی نابودی اسرار نظامی و از بین رفتن امنیت ملی کشور و ایراد خساراتی جبرانناپذیر، تاآنجا که ایران شبیه عراق شود؛ و دومی براین باوراست که مبادا به جهت ضعفهای این پروتکل و امکانات فراوان گریز از اجرای آن و اشکالات مجری یعنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و زیرکیها و هشیاریهای طرف مقابل و عدم وجود بودجه و اطلاعات کافی، عدم کفایت پروتکل به گریزهستهای بینجامد؛ لذا هر دو تصمیم گرفتهاند با مذاکرهکنندگان به چالشی باورناکردنی بپردازند؛ تا سرانجام یکی عقبنشینی کند و مذاکرات شکست بخورد. مذاکرهکنندگان هر دوسو هم، تنها راه گریز ازاین جدال درونی را اجرای همین پروتکل ظاهرا مشکل دار ومشکل زا دانسته و برآن پای میفشرند.
2) در مقابله با جناحهای تندرو درآمریکا، آقای اوباما به زیادهنمایی و وحشتآفرینی روی آورده و میگوید: «بر اساس توافق اقدام مشترک، ایران با بازرسیهایی روبرو خواهد شد که نظیر نداشتهاند؛ بنابراین میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که ایران نمیتواند به سلاح هستهای دست یابد. این حصول اطمینان تا ۱۰ یا ۱۵ سال نخواهد بود بلکه تا مدتی طولانی ادامه خواهد یافت. مرحله اول تا ۱۰ سال است که طی آن به شدت ایران تحت نظارت خواهد بود تا به سلاح هستهای دست نیابد. پس ازآن هم دایما بازرسی خواهیم داشت تا جایی که ایران به سوی فعالیت کاملا صلح آمیزحرکت کند واعتماد جامعه بین المللی را جلب نماید...»
3) دربرابرمخالفین روند مذاکرات درایران هم، دکترروحانی باتکیه برمتن اصلی پروتکل می گوید: « مدیریت اجرای پروتکل الحاقی با ما وبرمبنای رعایت خطوط قرمزخواهد بود... همه کشورهایی که به مقررات بینالمللی میپیوندند، عاقلانه تصمیم میگیرند و به دنبال حفظ منافع کشورخود هستند واین مقررات را درچارچوب میپذیرند، زیرا هیچکس نمیخواهد امنیت کشورش را به خطر بیندازد...»
4) اما نزاع در هر دوسو و سخن در خصوص پروتکل الحاقی برسرچیست؟ ماده 5 مخاصمهآفرین این پروتکل میگوید:
Article 5: C. Any location specified by the Agency, other than locations referred to in paragraphs a. and b. above, to carry out location-specific environmental sampling, provided that if .......... is unable to provide such access, .......... shall make every reasonable effort to satisfy Agency requirements, without delay, at adjacent locations or through other means.
ماده ٥: ج - هر مکان تعیین شده توسط آژانس به غیر از مکانهای اشاره شده در بندهای الف و ب این ماده جهت انجام نمونه برداریهای محیطی مختص آن مکان، چنانچه کشور عضو نتواند امکان دسترسی به این مکانها را فراهم آورد ... باید فورا هر تلاش معقولی را جهت برآوردن خواستههای آژانس از مناطق مجاور یا از طریق روشهای دیگر به کار بندد. لذا متن پروتکل ومفهوم این ماده کاملا روشن است که درصورت مخالفت کشورها بااجازه دسترسی به مکانهای خاص، آنان حتی می توانند درمناطق همجوار، این دسترسی را فراهم کرده ویا روش های دیگررا بکاربندند.
لیکن مهم این است که درآن سو، آقای اوباما می خواهد این باورغلط راایجاد کند که بااین پذیرش، من می توانم به هر جا که می خواهم رفته وبازجویی وبازپرسی کنم؛ این یعنی همان زیاده خواهی و وحشت آفرینی. این پروتکل آقای اوباما است، ونه پروتکل الحاقی آژانس بین المللی انرژی اتمی.
٥) مورد دیگری نیز که مهم وقابل توجه است ماده ١٥ است؛ که می گوید:
Article 15: A. The Agency shall maintain a stringent regime to ensure effective protection against disclosure of commercial, technological and industrial secrets and other confidential information coming to its knowledge, including such information coming to the Agency's knowledge in the implementation of this Protocol. B. The regime referred to in paragraph a. above shall include, among others, provisions relating to: (i) General principles and associated measures for the handling of confidential information; (ii) Conditions of staff employment relating to the protection of confidential information; 12 (iii) Procedures in cases of breaches or alleged breaches of confidentiality.
ماده ١٥: الف- آژانس باید نظام دقیقی را جهت تضمین حفاظت مؤثر در برابر افشای اسرار بازرگانی، تکنولوژیکی و صنعتی و سایر اطلاعات محرمانه، شامل اطلاعاتی که حین اجرای این پروتکل از آنها آگاه میشود، برقرار سازد.
ب- نظام اشاره شده در بند الف فوق باید علاوه بر سایر مقررات، شامل مقرراتی راجع به موارد زیر باشد:
(1) اصول کلی و اقدامات مرتبط با جابجایی اطلاعات محرمانه؛
(2) شرایط استخدام کارکنان در رابطه با حفاظت از اطلاعات محرمانه؛
(3) دستورالعملهایی برای موارد نقض یا ادعای نقض محرمانه بودن.
اینجا هم دکترروحانی در تبریز، هشدار می دهد که:" باید درحفظ اسرار نظامی کشورمان دقت کنیم و دسترسی بازرسان آژانس براساس پروتکل، باید مدیریتشده باشد...اصول و خط قرمزهای نظام را باید مدنظر قراردهیم. مذاکرات ما در چارچوب خطوط قرمز است... امروز ۱۲۴ کشور دنیا این پروتکل را امضا کرده اند زیرا پروتکلها شامل مقررات بینالمللی هستند..." لذااین هوشمندی مااست که چگونه دست به دست هم دهیم واقدام نماییم.
6) اما واقعیت این است که این پروتکل دووجه دارد: وجه اصلی بازدارنده؛ ووجه فرعی دسترسی قانونمند. اما آنچه آمریکا می گوید وحشت آفرینی است ازمنظروجه دسترسی قانونمند، برای حل مشکلات داخلی اش ازطریق زیاده خواهی های غیرقانونمند، وشکستن قدرت اراده سیاسی وتوان ملی طرف مقابل باایجاد شکاف داخلی؛ وآنچه ایران می گوید تاکید است برماهیت ووجه اصلی بازدارنده آن. واین سخن قاطع مقام معظم رهبری که: "در دنیا هیچ عاقلی اجازه نمیدهد، هیچ دولتی اجازه نمیدهد؛ دشمن پُررو و وقیح توقّع دارد اجازه بدهند"؛ که پاسخی است به این زیاده خواهی. زیرا به واقع پروتکل می گوید:
AWARE OF the desire of the international community to further enhance nuclear non-proliferation by strengthening the effectiveness and improving the efficiency of the Agency's safeguards system; WHEREAS the frequency and intensity of activities described in this Protocol shall be kept to the minimum consistent with the objective of strengthening the effectiveness and improving the efficiency of Agency safeguards;
بدین معنا که این پروتکل، بازدارنده وپیشگیرانه و روبه آینده است تا کشورها به سمت وسویی مغایربااهداف اشاعه سیر نکنند، وبه همین جهت ١٢٤کشور آنراپذیرفته اند؛ پیش ازآنکه غیرقانونمند باشد ووحشت آفرین.
7) لیکن مهم این است که مخالفین توافق، بویژه درآمریکا، با پروتکل الحاقی، وحشت نیافرینند وبرفونکسیون واقعی آن تاکید کنند، که امری بازدارنده وپیشگیرانه است؛ درغیراین صورت مسئولیت رجزخوانی برای حل مشکلات داخلی وتاثیر آن در تخریب مذاکرات به دوش آنان خواهدبود. آنها باید بپذیرند که جمهوری اسلامی ایران اجازه نخواهد داد یک پروتکل بازدارنده و روبه آینده، به حربه ای وحشت آفرین و بازپرسانه غیرقانونمند تبدیل گردد؛ وبا این انحراف مقابله خواهد کرد. این مقابله را مقام معظم رهبری هوشمندانه و قاطعانه آغاز و دکترروحانی سیاستمدارانه درمذاکرات پی گرفت؛ لیکن مسئولیت اصلی مقابله با انحراف درحوزه بین الملل، بر دوش جامعه جهانی وبیش ازهرچیز برعهده دیگر اعضاء ٥+١است، که جلوی این انحراف زایی وحشت افزایانه و زیاده خواهانه برای مقاصد داخلی را بگیرند.
8) ازمنظری دیگر، درایران وآمریکا، این مذاکره چون امری ملی است صرفا توان مذاکراتی دیپلمات ها را نمی طلبد بلکه برقدرت اراده واستواری سیاستمداران آنان نیز متکی است؛ لذا هردوکشور می کوشند تادرصحنه نبرد، علیرغم اختلافات فراوان داخلی، میان "توان دیپلماسی وقدرت سیاست" شکافی غیرقابل ترمیم رخ ندهد. درآمریکا این اختلاف - که برخی دوستان درایران آن راجنگ زرگری می خواندند- با تکیه بررئالیسم سیاسی-حقوقی به سامان رسید، وآنها با وجود اختلافاتشان، برسر این موضوع به یکپارچگی رسیدند؛ لیکن دراین سو، مشاجره هنوز ادامه دارد، و دین باوری خردمندانه واخوت اسلامی هنوز نتوانسته میان ما یکپارچگی ووحدت لازم را ایجاد نماید. این آزمونی دشواروچندسویه است؛ زیرا مهم این است که درمیدان مبارزه ایران وآمریکا، کدام یک دراثر فشاردرونی، مذاکرات را می شکند؛ وکدام مذاکره کننده است که نخست ازاین میدان مبارزه سخت خارج شده وآن را به دشمن وا می نهد؛ تا درتالارِ تعاملات سیاست بین الملل، بار دیگرسخن از ناکامی مذاکره رانده شده و بر سردرِ آن، ضرورت حل معضلات با زور، ولو آنکه هردو طرف به نوعی در این نبرد پیروز شوند! آویخته شود.
9) دوستان گرامی: مهم این است که دراین کارزار، وحدت وانسجام ملی در ایران عزیزباید برای همیشه وتحت اشراف ورهنمودهای رهبرمعظم انقلاب پایدار بماند.
دوستان مهربان: مشاجرات درحال رسیدن به نقطه اوج آن است، مفروض بگیریم که عقلای قوم شنیده اند آنچه را که باید بشنوند و دیده اند آنچه را که باید ببینند؛ مفروض بگیریم مخاصمه بیش ازاین به معنای تخریب وجهه وچهره ایران وتضعیف مذاکره کنندگان درمذاکرات است؛ قبول کنیم که اگر قرار است پروتکل الحاقی را بپذیریم ویا با آن مخالفت کنیم اکنون تمام زوایای آن روشن است؛ پس آن را از مشاجره پارلمانی ودعوای خیابانی وکشمکش رسانه ای به حوزه بزرگان وعقلای قوم وانهیم، تا هرآنچه به صلاح این ملت است را به تیم مذاکره گوشزد کنند.
دوستان عزیز: ازاول امسال وگفتگوی لوزان تا این زمان، مشاجره ومخاصمه به اوج رسیده است؛ اکنون روشنگری کفایت می کند؛ قبول کنیم جامعه به مفاهمه نیازمند است، و مذاکره به آرامش روان وخاطرجمع وحمایت ملی و پشتگرمی ازسوی رهبری و یکپارچگی وانسجام. بیاییم اول کسی نباشیم که مخاصمه ومشاجره، ما را ازمیدان مذاکره خارج می کند؛ بیاییم اول کسی نباشیم که سیاستِ "شکست درونی براثر فشارهای بیرونی" بر ما اثرکرده ومشکلات عدیده برایمان دراین امر ملی پدید می آورد.
این رای سدید نیست که درمیانه ی نبرد، براصل نبرد تردید کنیم؛ واسب راهوار از زیر پای سوارکار بکشیم؛ و ازقفا به ناگاه تیری برافکنیم؛ و...؛ وبرما آن برود که نباید.
انتهای پیام/