به گزارش
باشگاه خبرنگاران خوزستان؛ نیروهای ایرانی با توان 70000 رزمنده این عملیات پس از 575 روز جنگ تحمیلی در ساعت 30دقیقه بامداد 10 اردیبهشت 1361با رمز "یا علی ابن ابی طالب " در محور اهواز،ر خرمشهر- دشت آزادگان به فرماندهی مشترک سپاه و ارتش و باهدف آزاد سازی خرمشهر آغاز کردند.
این عملیات سه هفته ادامه داشت. نیروهای عراقی منطقه باهدف آغاز عملیات دفاعی عقب نشینی کردند.
در اول خرداد1361 ارتش عراق پاتک بزرگی را برای پس زدن نیروهای ایرانی شروع نمود .
با وجود گستردگی این پاتک نیروهای ایرانی توانستند در مقابل آن مقاومت نمایند و سرانجام در سوم خرداد 1361 نیروهای ایرانی خرمشهر را که در روزهای ابتدایی جنگ به اشغال ارتش عراق در آمده بود را آزاد نمودند در هنگام شکست نیروهای عراقی بیش از 19000سرباز عراقی به اسارت نیروهای ایرانی در آمدند.
طی عملیات بیتالمقدس ۵۰۳۸ کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز خرمشهر آزاد شدند.
علاوه بر این شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج گردیدند. هم چنین ۱۸۰ کیلومتر از خط مرزی تامین شد.
موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونهای که نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاک دفاعی خارج شوند فتح خرمشهر عملیات بیتالمقدس موجب شد تا کشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند.
طی این عملیات حدود نوزده هزار تن از نیروهای عراق به اسارت درآمده و بالغ بر شانزده هزار تن کشته و زخمی شدند. خاطره ای از اولین شهدایی که در اولین عملیات آزاد سازی خرمشهر به مقام والای شهادت رسید.
شهیدحشمت الله ترک زاده، یکی از همرزمان شهید نقل میکرد که عملیات بیتالمقدس تازه شروع شده بود جبهه نبرد در 20 کیلومتری روستای ملیحان و کانال دیوض بود شهید جانشین فرمانده گردان نصر بود و فرمانده گردان حاج پرویز رمضانی بود روز اول عملیات بود که گردان نصر تک میزنه به دشمن و همونجا 2تن از بچههای گردان به شهادت میرسند که یکی از آنها شهید حشمت الله ترک زاده بود.
همرزم شهید میگوید سر شهید از تنش جدا شد و به دلیل موقعیتی که داشتند نتونستند جسدش را برگردانند تا چند روز بعد که ملیحان رد آزاد میکنند و جسد را اما بی سر بر میگردونند.
هنگامی که پدر شهید جسد بی سر فرزندش را میبیند فقط نگاهی به همرزمهای شهید میکند آنها سرشان را پایین میاندازند و میگویند ما سرحشمت الله را پیدا نکردیم.
پدر شهید چیزی نمیگه و با غم خاصی به منزل بر میگرده شب خود شهید به خواب پدر میاد و آدرس محلی که سرش هست را به پدر میگوید فردای آن روز پدر شهید به همرزماش آدرس را میداد اما آنها پیدا نمیکنند ولی پدر نا امید نمیشود خودش وضو میگیرد و غسل میکند و همان آدرسی که فرزندش داد میرود و سر فرزند شهیدش را پیدا میکند و با خود میبرد و جسد کامل فرزندعزیزش را تحویل مادرش میداد از این قبیل اتفاقات زیاد افتاد منتهاش ما باید بفهمیم کجا ایستادیم و پا روی چه خونها و چه بدنهای بی سری گذاشتیم
شهدا شرمندهایم.